درگفتگوی اختصاصی با بانوان صاحبنظر
برگرفته از مجلۀ انگاره
(بخش اول)
پدیدۀ جنسیت، یکی از بحث بر انگیز ترین موضوعاتیست که نه تنها از بعد حقوقی، بلکه در ابعاد متنوع آن میان رسانه ها غوغایی را بر پا نموده است.
در گفتمان حاضر، این بحث را ازنقش بانوان درگسترۀ مطبوعات وآزادی بیان با خانم نجیبه ایوبی رئیس کلید گروپ و یکی از فعالان حقوق بشر آغاز می کنیم و بحث های آینده را در محور این موضوع، با برخی دیکر از بانوان صاحب نظرنیز دنبال خواهیم کرد.
□ خانم ایوبی، شما آگاهی دارید که آزادی بیان یکی از پیش زمینه های مهم دموکراسی و جامعۀ مدنی به شمار میرود. شما وضعیت آزادی بیان در کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
آنچه به نام آزادی بیان در کشور، بعد از سقوط طالبان به میان آمده، در افغانستان بی سابقه می باشد، البته اگر آنرا همه جانبه مطالعه نماییم آزادی به معنی واقعی آن وجود نداردچرا که هنوز هم هستند مباحثی یا موضوعات و تابوهایی که کسی را یارای سخن گفتن در آن باره نمیباشد، در طول چند سال گذشته، ما داشته ایم نمونه هایی از بحث هایی که هنوز تابو اند و کسانی که به آن پرداختند به نحوی با عکس العمل ها مواجه شدند، در حالیکه اگر آزادی بیان به معنی اصلی آن وجود میداشت، آن موضوعات و موارد نیز به بحث گذاشته می شد.
□ رسانه ها دستاورد بزرگ و مهم تحولات اساسی در کشور پس از دوران طالبان پنداشته میشود. از سویی هم آزادی رسانه ها یکی از کناره هــای ارزشمنـــد حقــوق شهروندی نیز به شمار میرود. رسانه ها در کشور در دو بعد رشد کرده اند، بعد کیفی و بعد کمیتی. شما به عنوان یکی از دست اندرکاران عرصۀ رسانه یی در کشور، این دستاورد را چگونه ارزیابی مینمایید؟
کثرت رسانه ها هم مثل کثرت احزاب سیاسی یکی از خصوصیات کشورهای بعد از جنگ شمرده می شود، من هر دو را یعنی هم رشد کمی و هم کیفی را استقبال کرده آنرا ضرورت جامعه افغانستان میدانم .
□ درین شش سال گذشته، زنان برجسته یی در عرصۀ روزنامه نگاری رشد کرده اند. اما درکنار آن، بانوان خبرنگار یکتعداد قربانیهایی را متحمل گردیده اند؛ به باور شما چه عواملی باعث این قربانیهای متعدد در میان زنان روزنامه نگار شده است.
مناسبات فرتوت گذشته، دید مرد سالارانه و نگاه جنس دومی به زن عوامل این قربانی ها را تشکیل میدهد، آدم ها مخصوصآ مردان هنوز فقط توانسته اند ظاهرشان را مدرن و فیشنی بسازند، از درون هنوز هم اسیر همان افکار کهنه و دید کهنه و بر خورد کهنه با زن استند، درون و بیرون مردان جامعه ما هنوز هم در گیری هایی دارد، اینان هنوز نتوانسته اند آنچه را که تمثیل یا تقلید میکنند، منحیث یک حقیقت باور کنند، بنأً هرنوع پیشرفت زن، اینان را از درون سر خورده میسازد و بعد آنرا مانند یک عقده بیرون می ریزند وبعد زنی قربانی می شود.زنان باید در این مورد هوشیارانه و آگاهانه برخورد نمایند.
□ چنین تصور میشود که تندروی و بنیاد گرایی، سد مهمی فراراۀ توسعۀ نقش زنان در اجتماع گردیده است. شما به عنوان بانوی برجستۀ خبرنگار در کشور، نقش بنیاد گرایی را در برابر ارزشهای حقوق شهروندی به ویژه حقوق زنان چگونه ارزیابی می نمایید؟
بنیاد گرایی میتواند مانع عمده ای فراراه پیشرفت زنان شمرده شود؛ ولی اگر آگاهی و شناخت از قانون و توانمندی تطبیق همه جانبه قوانین نافذه کشور بوجود آید، میتوان با پدیده بنیاد گرایی مقابله کرد. قانون اساسی افغانستان زن و مردرا شهروندانی با حقوق برابر می شناسد؛ ولی تفاوت در تطبیق قانون است.
یکی از چالشهای مهم در برابر ژورنالیستها را نبود همباوری ارزشی برای ایجاد کانونهای ژورنالیستیک تشکیل میدهد وازجانب دیگر، نهاد های مدنی نقش مهمی را در تعمیم فرهنگ شهروندی بازی می نمایند. به نظر شما چه باعث میگردد که روزنامه نگارهای کشورنتوانسته اند تا نهاد واحدملی قبول شده یی که بتواند اراده و خواستهای روزنامه نگاران را تمثیل نماید، تشکیل دهند؟
نمیدانم مراد شما از کانون های ژورنالستیک چیست؟ اگر منظور اتحادیه ها باشد میتوان گفت موجودیت سه چهار اتحادیه در کشور نماینده گی از یک وضع آشفته درین زمینه مینماید، همانطوری که ما بیشتر از ۱۰۰ حزب سیاسی و بیشتر از ۳۰۰ نهاد اجتماعی داریم، تازه اتحادیه ها تا شماره ۴ رسیده. مشکل در اینجاست که گاهی سلیقه ها و چشمداشت های مادی، این عرصه را در کشور ضربه پذیر ساخته است. کمرنگ بودن یک نگاه صنفی، رقابت های ناسالم، برخورد موضوعی و روزمره به اهداف و ضرورت های عرصه خبرنگاری در کشور و گاهی هم نا پخته گی های مسلکی، سبب شده تا ما هنوز نهاد واحد ملی که مورد قبول و نمایانگر اراده روز نامه نگاران کشور باشد، نداریم ولی خوشبختانه درین اواخر سلسله گفتگوها و تفاهم ها بوجود آمده که اگر تعدادی از عناصر در اتحادیه ها از خواست های شخصی و استفاده های نا سالم خود از اتحادیه چشم بپوشند، امکان بوجود آمدن یک فدراسیون ژورنالیستان کشور که متشکل از تمام اتحادیه های موجود در کشور خواهد بود. وجود دارد.
□ خیلی جالب خواهد بود از زبان شما پیرامون وضعیت خبرنگـاران زن در کشور بشنویم. شما رییس کلید گروپ هستید و در سراسر کشور شناخت و نمایندگی دارید. تحلیل شما را درین زمینه خواهانیم.
شما بر حق استید، با در نظرداشت موقف زن در سالهای قبل از جنگ که در کشور زنان زیادی امور مهم کشور را به پیش میبردند، در هفت سال گذشته با آنکه در عرصه زنان دستاورد هایی داریم ولی فکر میکنم از امکانات موجود درین زمینه اگر حد اکثر استفاده می شد و منابع در اینمورد درست مدیریت می شد، ما می توانستیم به مراتب جلو تر از موقعیت فعلی قرار داشته باشیم.
□ در هفت سالی که گذشت، جامعۀ بین المللی مبحث حمایت از زنان افغانستان را در دستور کار خویش قرارداده است. هفت سال مدت کمی نیست. درین مدت همایشهای بزرگی در سطح ملی ومنطقه یی راه اندازی گردیده است. کنفرانس لندن، توکیو، برلین و پاریس و همایشهای ملی از حمایت های گسترده یی درزمینه حقوق زنان کشور سخن میگویند. اما بر علاۀ این همه تلاشها، هنوز هم زنان افغانستان در حاشیه قرار دارند. اگر از استثناآت انگشت شمار بگذریم، نقشهای زنان، کلیشه یی و نا محسوس بوده است. دیدگاه شما به عنوان یک بانوی فعال در زمینه های اجتماعی پیرامون این مسئله در چیست؟
هنوز به این باورم که در بسا جاها نقش زن یک نقش سمبولیک و فیشنی بوده، دولت و نهادهای غیر دولتی از زنان منحیث یک وسیله استفاده کرده اند تا بتوانند توجه دونر ها و جامعه جهانی را بسوی خود معطوف بدارند و نشان بدهند که ما هم در مورد زنان مثل شما می اندیشیم در حالیکه کار اساسی درین مورد صورت نگرفته، به مساله تعلیم زنان و دختران کدام توجه خاصی مبذول نشده، در حالیکه همه میدانیم مشکل اساسی زن در افغانستان را پایین بودن سطح سواد تشکیل میدهد و بقیه همه مشکلات را میتوان در بیسوادی زنان ریشه یابی کرد ؛ ولی نه دولت، نه نهادهای مدنی و نه علما و روحانیون کشور توانسته اند نقش خود را چنانکه وضعیت خاص زن در افغانستان ایجاب می کند به سر رسانند.
در اینکه زنان هنوز در حاشیه اند با شما هم عقیده ام، من از دوتن اعضای شورای ولایتی یکی از ولایات کشور شنیدم که گفتند نقش شان خیلی سمبولیک است و مردانی که در شورای ولایتی حضور دارند به نظریات آنها ارزش لازم را نمیدهند و اصلاً منحیث نظر اصلی نمی شنوند. ما نمونه های زیادی ازین دست داریم. رفع این همه، در خورکار مٌمتد و دوامدار است و تعهد لازم دارد. مردان باید با باور به این مسأله بر خورد کنند و زنان باید خیلی تلاش کنند تا این خلأ پرشود.
ما در برابر نسل های آینده مسؤولیم، اگر نتوانیم از امکانات دست داشته امروز برای تغییر حالت عمومی و موقف زن افغان استفاده لازم نماییم، نسل های بعدی ما را نفرین خواهند کرد.
در مسأله زن باید نگاه ها از سطح به عمق کشانده شود، تعمیم سواد در میان زنان باید از فکر به عمل پیاده شود، در سیاست گزاری های دولت به زنان باید عطف توجه شود، به مردان باید آگاهی لازم داده شود، ظرفیت سازی در میان زنان باید در سیستم داخل شود.
ضرورت بوجود آمدن یک جنبش زنانه که مردان و سیستم را وادار به پرداختن جدی به مساله زن بسازد محسوس است؛ چون من فکر میکنم که هنوز زنان افغانستان چنانکه لازم است بسیج نشده اند، آشفته گی درین عرصه نیز احساس می شود ؛ ولی خیلی امیدوارم که سالهای آینده برای زنان سالهای خوبی باشد و ما بتوانیم شاهد تغییراتی در زنده گی همه زنان کشور باشیم که در دور ترین نقاط، در کوهپایه ها و قریه های دور دست کشور زنده گی میکنند، میدانم که تا رسیدن به این آرمان ، راه درازی برای رفتن داریم ولی:
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نو سفرم