کابینه یی، که مرد سالار است

گفتگو با خانم روشن څیړن، رییس مرکز آموزشهای حقوق بشر برای زنان افغان
و عضو بورد شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر

فروزان درویش

حضور کمرنگ زنان، در کابینۀ جدید را چگونه ارزیابی می کنید؟

Discuss2-2من، نقشی را، که زنان با حضور خود درین کابینه تمثیل کنند، نمی بینم؛ امّا یک پرسش مهم ذهنم را مشغول کرده است، که آیا زنان افغانستان نتوانسته اند ظرفیتی را کسب نمایند که ادارات بیشتری را مدیریت و رهبری نمایند؟ چنین پرسشی، ذهنیت اجتماعی را نیز مشغول گردانیده است و جو حاکم، حکم می کند، که گویا زنان، قدرت مدیریت را حاصل نکرده اند. این جو حاکم، برای من، که یک فعال حقوق بشر هستم، خیلی غیرِقابل قبول به نظر می رسد. باید به جای گفتن از کمبود ظرفیت زنان، از نبود ارادۀ سیاسی برای نقش فعال زنان، حرف زده شود. من، متیقین هستم که رهبران سیاسی افغانستان، ارادۀ سیاسی ندارند تا زنان افغانستان، ارادۀ شان را در رهبری و مدیریت وزارت خانه ها تمثیل نمایند.

از دیدگاه های شما معلوم می شود که زنان افغان، توان مدیریت را دارند؛ پس در کدام زمینه ها این مدیریت را میتوان به واقعیت تبدیل کرد؟

اگر گذر کوتاهی به تأریخ کشور، پس از دوران امانیه داشته باشیم، دیده می شود که زنان افغان، پُستهای مهم رهبری سیاسی را در دست داشته اند و تجارب، نشان می دهد که آنان ظرفیت رهبری را دارند. حتا میتوان با صراحت گفت، که در برخی از موارد، ظرفیت رهبری زنان نسبت به ظرفیت رهبری مردان، مؤثرتر است. من نمونه یی در زمینه می آورم: زنان برجستۀ افغان، می توانند وزارتهای معارف، صحت عامه، تحصیلات عالی و امور پارلمانی را به خوبی مدیریت و رهبری کنند. این سکتورها، در پهلوی این که به نقش فعال زنان از دیدگاه روان اجتماعی نیازمند اند، از دیدگاه همسانی جنسیتی نیز می توانند میزان نقش مردان و زنان را در جامعه به نمایش بگذارند.

در صورتی که، هم باور اجتماعی و هم ظرفیت رهبری و مدیریت در میان زنان افغان وجود دارد، چی عاملی باعث شده است که نقش با اهمیت زنان نادیده گرفته می شود؟

این، یکی از پرسشهای با اهمیت است، که هر زن افغان و هر مرد با احساس افغان از خود می پرسد. من فکر میکنم که این نوع برخورد، نمونۀ آشکاری از تبعیض جنیستی در ساختارهای سیاسی نظام افغانستان است. دولت افغانستان، به کنوانسیونهای بین المللی رفع تبعیض، همسانی جنسیتی، حقوق مدنی ـ سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملحق گردیده است. از سوی هم، قانون اساسی افغانستان صراحت دارد، که همسانی جنسیتی و احترام به ارزشها و کرامت انسانی، از سوی دولت جمهوری اسلامی افغانستان تضمین گردد. نکتۀ مهم دیگر این است، که دین مبین اسلام، جایگاه محترمی را به نقش ارزندۀ زنان در جامعه تأکید کرده است و این خود نشان می دهد که نقش ارزشمند زنان، با وجود چهارچوبه های حقوقی و ارزشهای دینی، از نظر سیاستگذاران دولت افغانستان به دور مانده است. این نوع برخورد، سبب تشویش همۀ فعالین حقوق بشر و فعالین حقوق زن در جامعه گردیده است.

پس چی باید کرد، تا این دشواری مهم اجتماعی رفع گردد؟

پاسخ کوتاه من این است که در گام نخست، شورای ملی افغانستان، به گونۀ جدی، این دشواری مهم اجتماعی را به مضمون اصلی بحثهای خویش در ساختار حکومت جدید شامل سازد و دوم این که، تمام نهادهای مدنی، روشنفکران، مدافعین حقوق بشر و فعالین حقوق زن، در زمینه، دادخواهی نموده و به گونۀ خستگی ناپذیر، دادخواهی نمایند.

دیدگاهتان را بنویسید