رهایی از خشونت را در متعالی شدن فرهنگ میبینم

از انگاره نشریۀ شبکه

کریمه هدایت:

رهایی از خشونت را در متعالی شدن فرهنگ میبینم

گفتگو گردان: فروزان

Interview08-18خانم کریمه هدایت مسؤول ارتباطات مرکز فرهنگی، آموزشی و اجتماعی زنان افغان، یکی از فعالان و مدافعان حق زن، درگفتگویی پیرامون خشونت علیه زنان و جستجوی راهکار های مبارزه با این پدیدۀ شوم، نظریات ارزنده یی را ابراز نموده و بروز خشونتها را معلول نارساییهای فرهنگی جامعه دانسته است.

وی معتقد است که گسترش فرهنگ وآشکار سازی گوشه های تاریک و در حاشیه نگهداشته شدۀ آن، نخستین امر برای گسســتن از بد فرهنـگی ها و بی فرهنـگی هاست. ادامۀ این گفتگو را با هم میخوانیم:

■ با تشکر از شما خانم هدایت که زمینۀ بازدید و مصاحبۀ گروه خبرنگاران شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر از مرکز فرهنگی، آموزشی و اجتماعی زنان افغان را فراهم نمودید.

بدون شک در میان نهاد های مدنی که در راستای حقوق زنان و آگاهی دهی زنان کار میکنند، نهاد شما در جایگاه خوبی قرار دارد و من به نماینده گی از شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان، این موفقیت را به شما تبریک میگویم و در ضمن، موفقیت های مزیدی را در عرصه های کاری، برای تان آرزومندم.

شما میدانید که خشونت علیه زنان، به یک پدیدۀ حاد و دامنگیر خانواده ها مبدل گردیده است که این وضعیت، نگرانیهای گسترده یی را در میان حلقات و نهاد های روشنفکر کشور، به ویژه نهاد هایی که در زمینۀ محو خشونت علیه زنان کار میکنند، برانگیخته است. میخواستم پرسشهایی را در این زمینه با شما مطرح نمایم.

در آغاز میخواهم در رابطه به تاریخچۀ نهاد تان و انگیزۀ تأسیس آن به خواننده گان انگاره معلومات ارائه فرمایید؟

موسسۀ فرهنگی، آموزشی زنان در سال ۱۹۸۹ میلادی توسط یک گروپ هشتاد نفری زنان مهاجر افغان نظر به نیاز زمان و ایجاب شرایط در دیار مهاجرت تآسیس و به فعالیت آغاز نمود.

این نهاد، با هدف عالی خدمت به زنان مهاجر افغان، رشد استعداد و انکشاف مهارتها و تواننمد ساختن زنان افغان ایجاد گردید و زمینه را برای تربیۀ سالم جسمی و روحی آنان مساعد ساخت، تا آنها بتوانند به صفت عضو فعال در اجتماع تبارز نمایند .

بعد از عادی شدن اوضاع کشور و ایجاد شرایط مساعد کار برای زنان، این موسسه، در سال ۲۰۰۲ میلادی، جهت انجام خدمت به زنان، داخل افغانستان شد و به فعالیت خویش در داخل کشور آغاز نمود.

موسسۀ فرهنگی، آموزشی و اجتماعی زنان، فعلاً در کابل، ننگرهار، لغمان، پروان و کاپیسا فعالیت دارد. بخشهای کاری این موسسه را ساحات ذیل تشکیل میدهد:

بخش تعلیم و تربیه، تبلیغ و ترویج در سطح محل، حمایت از جامعۀ مدنی، بخش تآمین معیشت، بخش منجمنت و دفتر داری.

این نهاد عضویت شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشرافغانستان را کسب نموده و با هماهنگی با سایر نهاد های عضو شبکه، فعالیت های ارزنده داشته است .

■ طوریکه میدانید، یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث در رسانه های کشور، مسألۀ گسترش خشونتها به خصوص خشونت علیه زنان است که نگرانیهایی را بیشتر از همه برای جامعۀ مدنی کشور به بار آورده است. شما چی تصور و برداشتی از پدیدۀ خشونت، به ویژه خشونت علیه زن دارید و در یک جامعه و مشخصاً جامعۀ افغانی، خشونت علیه زن بر مبنای کدام زمینه ها و انگیزه ها تبارز میکند؟

خشونت یکی از پدیده های دایمی جوامع انسانی است، اگر به اندیشه های مطرح فلسفی در این راستا نظری بیندازیم، به ساده گی متوجه میشویم که دید گاههای متفاوت فلسفی، تآویل های متفاوتی را پیش کشیده اند. به باور من، این مسئله میتواند مبانی گوناگونی داشته باشد؛ به عبارۀ دیگر با توجه به زمینه های زیستی متفاوت و به ویژه زمینه های زیست فرهنگی، خشونت، خاستگاههای دگرگونه میتواند داشته باشد؛ اما به هر حال، نمیتوان شک داشت که پدیدۀ خشونت، در هر جای و زمانی که خشونت باشد، فقط زمانی میتواند جایی برای خود بیابد که یکی از طرفها بخواهد حق دیگری را زیر پا کند. خشونت یکی از پیامد های اندیشه و باور آزادی مطلق است .

در جامعه یی مانند افغانستان نیز زمینه ها و انگیزه های متفاوتی را برای این امر میتوان نام برد. یکی از این زمینه ها که فراگیر از دیگران است، مسئلۀ سنتی بودن جامعۀ ماست که این زمینۀ سنتی، چنان تغییر نا پذیر شده است که اندیشیدن خلاف آن، حتا برای کسانی که عزم مبارزه با آن را دارند نیز توام است با نوعی دغدغۀ فکری. اما چنانکه میدانیم، آنچه برای ما مشکل ایجاد میکند، سنتی بودن نیست، بل پیامد های آن است که یکی از این پیامد ها، مرد سالاری ونگرش مردانه به مسایل است.

■ چندی پیش قانون منع خشونت علیه زنان، به تصویب رسید؛ شما نقش این قانون را در کاهش خشونت علیه زنان افغانستان چقدر مفید میدانید؟

من به مسئلۀ خشونت علیه زنان و مسایل دیگری که همیشه موجود است کمی متفاوت تر مینگرم. باور من اینست که مقوله ها و مفاهیم، باید به طور خود جوش شکل گیرند و پیش از هر امر دیگر، بومی شوند.

قانون منع خشونت علیه زنان میتواند راه خوبی برای رسیدن به امر بومی شدن باشد؛ اما به هر حال آنچه در این جا مهم است، موجودیت چنین قوانین نیست، بل تطبیق آنست.

چنانکه میدانید، اکثریت مردم افغانستان به ویژه زنان افغان، از حقوق طبیعی و مشروع شان آگاهی کامل ندارند و در نا آگاهی بسر میبرند؛ شما به عنوان مسؤول ارتباطات رسانه های مرکز فرهنگی، آموزشی و اجتماعی زنان افغان، در رشد آگاهی زنان، چی دستاورد هایی داشته اید؟

موسسۀ فرهنگی، آموزشی و اجتماعی زنان افغان، بر علاوۀ سایر فعالیتهای خویش، از طریق دیپارتمنت حمایه از حقوق و بسیج سازی اجتماع، در بخش آگاهیهای حقوقی نیز فعالیتهایی داشته است؛ چنانکه ماهانه بیش از چهار صد تن از زنان و مردان، ازاین آگاهی ها مستفید میشوند

هدف از این برنامه ها، آگاهی دادن و روشن ساختن اذهان عامه و ازدیاد معلومات در موضوعات اسلامی، حقوقی و قـانونی (قوانین ملی وبیــن المللــی) میبــاشد. و با تدویر ورکشاپهای آگاهی دهــی در زمینــۀ کاهش خشونتهای خانواده گــی، نقش موثری داشته است.

اشتــراک زنان در قـریه های دور دســـت و مــراکز ولایـــات درپروسۀ انتخابـــات ریاست جمهوری و پارلمانی که به همکاری این نهاد صـورت گرفته است، از دستـاورد هـای چشمگیـر موسسۀ فرهنگی، آموزشی و اجتماعی زنان است.

■ طــوری که درجریانیم، برخی از نهاد های مدنی و ارگانهای دولتـــی، پیــرامون ارزشهای مدنی، مثل حق زن و حق طفل و …فعـــالیت دارند؛ به نظر شمـــا آیــا فعــالیت نهاد هـای مدنی و ارگــانهــای دولتـی درین راستا بـــا یکدیگــر هم آهنگــی دارد و اگـــر ندارد شمـــا برای گسترش این روابط و ایجاد هــم آهنگی، چــی راهکاری را پیشنهاد میکنید؟

در گام نخست ارگانهای دولتی و نهاد های جامعۀ مدنی باید یک برنامۀ منسجم و متوازن داشته باشند؛ زیرا هدف هردو طرف، خدمت رسانی و رفاه عامه است، ایجاد هماهنگی بین دولت و نهاد های جامعۀ مدنی میتواند تآثیر خوبی در میان داشته باشد.

■ خشونت علیه زنان در کشور ما، ریشه در فرهنگ سنتی جامعه دارد، ازین رو حتا خود زنان این خشونت ها را طبیعی میدانند و در مواردی خود زنان علیه همدیگر، خشونت روا میدارند. برای رفع این مشکل میدانیم که وقت زیادی ضرورت است با این حال باید برای آن کاری انجام داد، به نظر شما خشونت زدایی از فرهنگ جامعۀ ما چگونه امکان پذیر است؟

به باور من، زن نیز انسان است و از حقوق ویژه یی بر خور دار است. نادرستی برداشت ما که خشونت علیه زنان را برخاسته از فرهنگ خود میدانیم، زمانی آشکار میشود که به این امر توجه کنیم. خشونت علیه زنان، ارزش فرهنگی ما نیست؛ اسلام به عنوان دینی که ارزشهای خود را دارد، همواره بیانگر خشونت ستیزی و مبارزه با آن بوده است. کافی است توجه کنیم که اسلام دینی است که برای زنان ارزشهای زیادی قایل است؛ اما مشکل جامعۀ ما این است که همواره به جای توجه به ارزشهای اسلامی، به عنعنات و رسوم خود توجه کرده ایم. میدانیم که اسلام برای ازدواج زن و مرد، رضایت هر دو طرف را شرط دانسته است، اما در بیشتر مناطق کشور ما، به ویژه مناطق روستایی، این امر همواره نا دیده گرفته میشود .

اکنون یک جامعۀ مدنی و آگاه باید از ابزاری سود بجوید تا این نگرش ذهنیت ها را تغییر دهد. آشکار است که این امر مبارزه میخواهد و اگر هدف ما صادقانه باشد، باید کمر همت ببندیم .

گسترش فرهنگ و آشکار سازی گوشه های تاریک و در حاشیه نگهداشته شدۀ آن، نخستین امر برای گسستن از بد فرهنگی ها و بی فرهنگی هاست.

من بیشتر به این باورم که جهت رفع خشونت علیه زن، بهتر است با مرد هایی که علیه زنان خشونت میورزند صحبت شود تا طرز نگرش مردان به عنوان عاملین خشونت، نسبت به زنان تغییر یابد و به این ترتیب به نظرم خشونت علیه زن، از خانواده و جامعه، کاهش قابل ملاحظه خواهد یافت. شما چی فکر میکنید و چی گزینۀ دیگری را برای رفع خشونت علیه زن، پیشنهاد میکنید؟

من با شما هم نظرم، من چون شما پیشنهاد خواهم داشت که:

ترویج فرهنگ حقوق بشر؛

مبارزه با رسوم و فرهنگ غیر انسانی؛ دادن این احساس به مردان که رفع خشونت علیه زنان نه تجاوز به حریم خصوصی آنان است و نه کاستن از مردانه گی آنان.

■ به نظر شما استقلالیت اقتصادی زنان، چقدر در کاهش خشونت، تأثیر گذار است و فکر نمیکنید که کلیدی ترین عامل خشونت با زنان خانواده، دلیل اقتصادی داشته باشد؟

بدون شک یکی از عوامل مهم خشونت علیه زنان، موضوع اقتصادی است. در جامعۀ ما، زن حق کار کردن را ندارد و این مرد است که باید کار کند و پول در آورد. در چنین جامعه یی، زن، استقلالیت اقتصادی ندارد و دخل وخرجش به ارادۀ مرد است؛ بناءً همیشه مورد خشونت مرد قرار میگیرد.

شما میدانید که فعالیتهای تعلیمی و تربیتی رسانه ها، به ویژه رسانه های دیداری شنیداری مانند رادیو و تلویزیون، در روشن سازی ذهنیت خانواده ها به خصوص در زمینۀ کاهش خشونتها نقش به سزایی دارد؛ شما فعالیت رسانه های کشور ما را در این راستا چی گونه می بینید و چی انتظار دارید؟

من به کار کرد رسانه ها و نقش روشنی بخش آنها باور دارم. رسالت رسانه ها خیلی بزرگ است. در روشن سازی ذهنیتها و کاهش خشونتها، به خصوص درخانواده ها، نقش رسانه ها با تعهد همراه است. رسانه ها باید خود و موقعیت خود را بشناسند و این امر فقط از طریق آگاهی دهی و آگاه شدن به دست آمدنی است.

شماری از نهاد های مدنی، بیشترین بخش فعالیتهای خود را در زمینۀ حقوق زنان و کودکان معطوف داشته اند، شما فعالیت این نهاد ها را در کاهش خشونتهای خانواده گی، به ویژه کاهش خشونت علیه زنان و کودکان، چقدر مؤثر میدانید؟

تاکنون کدام ارزیابی دقیقی ازمؤثریت فعالیتهای انجام شدۀ نهاد ها در زمینۀ کاهش خشونت نزد ما وجود ندارد؛ اما به باور من، نهاد های مدنی، با تعهدی که سپرده اند، میتوانند درهماهنگی با هم، بخاطر آگاهی دهی به زنان و مردان، با برجسته ساختن عواقب ناگوار بعضی خشونتها در خانواده ها و در اجتماع، نقش مؤثری را ایفا کنند و راه های عملی و مناسبی را برای کاهش این خشونتها و مبارزه علیه این پدیده رویدست گیرند.

■ خانم کریمه هدایت، ازصحبت همه جانبۀ شما ابراز سپاس و امتنان میکنم.

ازشما هم تشکر.

دیدگاهتان را بنویسید