تکانۀ شدید بیداری
افغانستان سرزمین خون و فاجعه است. برهههای مختلف تاریخ این کشور، شاهد جنایات هولناک ضدبشری بوده است. این کشور در تاریخ سی و چند سال اخیر خود، از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ تا دوران حکومت طالبان و حتا تاکنون، جنایات ضدبشری، قتل عامها و ویرانیهای متعددی را پشت سرگذاشته است، که در اثر آنها، صدها هزار انسان این سرزمین کشته شدهاند و بسیاری از آنها، در زیر آوارهای ستم و جنایت سازمانیافته، به فراموشی سپرده شده اند.
انتشار لیست نزدیک به ۵۰۰۰ قربانی قتلهای سازمانیافته در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ خورشیدی، در زمان حکومت نورمحمد ترهکی و حفیظ الله امین، که اخیراً به نشر سپرده شده است، گوشهیی از این جنایات ضدبشری را افشا نمود. در این لیست، نامهای قربانیانی درج شده است، که به اتهامهای مختلف، توسط «اگسا»، سازمان استخباراتی آن زمان، به قتل رسیدهاند.
این قربانیان، از لحاظ محل سکونت شان، بسیاری از مناطق افغانستان را پوشش میدهد. از اینرو، انتشار این لیست، بعد از حدود ۳۵ سال، تمامی مناطق افغانستان را در سوگ این فاجعه نشاند. در این سالهای طولانی، هیچ اثری از سرنوشت آنها در دست نبود و هرچند اکنون میدانیم که چنگال جنایت در همان روزها و ماههای نخستین، جانهای آنان را گرفته بود، ولی بسیاری از خانوادههای این قربانیان، تا هنوز نتوانسته بودند مرگ آنان را بپذیرند و امید زنده بودن عزیزان شان را در دل نگهداشته بودند؛ هرچند این امیدواری آن قدر تابندهگی نداشت که به آنان جرأت دهد از این رنج طولانی انتظار سخن بگویند و دل را به امید بازگشت آنان خوش سازد. سالهای طولانی جنایت و نامردمی، فرصت آن را از این خانوادههای چشم انتظار گرفته بود که از این امید بیپشتوانه، دم بزنند. از اینرو، هزاران خانواده، نام و خاطرۀ عزیزان شان را توأم با این امید لرزان، در کنج دلهای شان پنهان کرده بودند؛ زیرا خود نیز بر این امید بیپشتوانه نمیتوانستند چندان تکیه کنند و جرأتمندانه از آن سخن بگویند. هرچند با گذر این سالهای تلخ و طولانی، ناامیدی بر امید زنده بودن آنان غلبه کرده بود و تقریباً همه پذیرفته بودند که دیگر هرگز عزیزان شان را نخواهند دید، ولی جرأت آن را نداشتند که مرگ عزیزان شان را اعلام کنند و با سفر بیبازگشت شان کنار بیایند و خلاصه نمیتوانستند دست از دامن آن امید رو به مرگ، بردارند.
با این همه، به نظر میرسد انتشار نامهای این قربانیان، پس از این همه سالهای طولانی، برای خانوادههای شان و برای مردم افغانستان، خبرِ تازه نبود. تقریباً همه میدانستند که آنان دیگر باز نخواهند گشت و هیچکسی آنها را نخواهد دید. این نکته را ظلم و قساوتی که بر این مردم رفته بود و قتلعامهایی که از سرگذرانده بودند، به آنان حالی میکرد. امّا، انسان هیچگاهی برای پذیرفتن فاجعه آمادهگی ندارد، مگر آن که با چشم ببیند و با گوش بشنود و با پوست و گوشت، لمسش کند. از اینرو، انتشار نامهای آنان، تنها همان چیزی بود که هیچکسی جرأت گفتن آن را نداشت و هرکسی ضرورت داشت که کس دیگری پیدا شود و به آنان بگوید که «دیگر امیدی نیست؛ انتظار به پایان رسیده است» تا همه بگویند «آری، ما هم میدانستیم».
به هرحال، انتشار این لیست طولانی قربانیان، سند دیگری از جنایات بیشماری است که بر مردمان این کشور رفته است. این لیست، زخم ناسور بسیاری از مردم افغانستان را دوباره به درد آورد و بر عقدۀ مظلومیت آنان، آتشی تازه افکند. انتشار این لیست، بیش از پیش، بر ضرورت دادخواهی از جنایات پُرشماری که در این خاک اتفاق افتاده اند، انگشت میگذارد و تأکید میکند که گذار جامعه از این وضعیت ستمزدهگی و پریشانی مداوم و مکرّر، نیازمند محکومیت این جنایات در وجدان فرو خفته و تاریخ جعل شدۀ این سرزمین است، تا مردمان ستمدیدۀ این سرزمین، مجال آرامش وجدانی خود را بازیابند و حضور دوبارۀ عدالت را باور کنند و در سایۀ آن زندهگی تازهیی را آغاز نمایند.
انتشار نامهای این قربانیان باعث شد، رنج و درد بازماندهگان این قربانیان، عمومی و همهگانی شود و همهگان را متأثر سازد. به تعبیر دیگر، این لیست طولانی قربانیان، بسیاری از مردم را تکان داد و آنان را از طریق برانگیختن وجدان انسانی شان، به همدیگر وابسته ساخت، تا همدلانهتر از همیشه، محکومیت این جنایات را صحه بگذارند. در حقیقت این لیست، سند انکارناپذیری شد برای اثبات جنایت گسترده در این سرزمین.
چنانچه میدانیم، اقدامات نخستین و عمده برای دادخواهی، همین اثبات جنایت و محکومیت آن در وجدان عمومی جامعۀ بشری و ثبت آن در حافظۀ تاریخ است. این مسأله، آرامش روانی و وجدانی را برای مردم احیا میکند.
با این حال، افشا و نشر این لیست، برای تحقق عدالت و تأمین آسایش روانی و وجدانی برای مردم این کشور، تکانۀ شدیدی بود. امّا، تأمین عدالت، به تلاش پیگیر و همهگانی ضرورت دارد. هرگاه این تلاشها صورت نگیرد، تکانههای بیداری نیز به فراموشی دوباره سپرده خواهند شد و در قعر سکون و سکوت و فراموشی فرو خواهد رفت.