گفتگو با احمد ضمیر جمال، رییس نهاد عیاران افغانستان
در نظامهای دموکراتیک، انتخابات را به عنوان یک حق سیاسی برای ایجاد حکومت، یک اصل میدانند؛ لطفاً در مورد این حق توضیح دهید.
حق سیاسی، یکی از حقوق بشری است. حقوق بشر، متعلق به تمام انسانهاست و هیچ تمایزی در رابطه با این حق، میان انسانها وجود ندارد. یعنی تمام شهروندان یک کشور، اعم از زن و مرد، پیر و جوان و مسلمان و غیرِمسلمان، باهم به طور مساوی از این حق برخوردارند و همگی به طور یکسان حق دارند که در انتخاب حکومت و زعیم سیاسی شان نقش بگیرند.
طوری که شما گفتید، انتخابات یک حق سیاسی است و بنابراین همۀ شهروندانی که واجد شرایط رأیدهی باشند، میتوانند از این حق استفاده کنند و در انتخاب رییس جمهور آینده سهم بگیرند. این نکته را هم توضیح دهم که حق سیاسی عبارت از حقی است که یک شهروند در رابطه با قدرت سیاسی و دولت مربوطه در جامعه دارد.
میدانیم که انتخابات، مهمترین جلوۀ حق سیاسی شهروندان یک کشور است؛ امّا حق سیاسی مردم در انتخابات خلاصه نمیشود، مردم، در مراحل پس از انتخابات دارای چه حقوق سیاسی هستند؟
حق انتخاب کردن، یکی از حقوق سیاسی شهروندان است. غیر از انتخاب کردن زمامداران سیاسی، حق نظارت بر اعمال و کارکردهای حکومت منتخب، حق دیگری است که بعد از آن که حکومت از طریق رأی مردم ایجاد شد، شهروندان باید از آن برخوردار شوند. قرار بر این است که حکومت باید خادم مردم باشد و برای رفاه و آسایش بیشتر مردم تلاش کند و مطابق خواست مردم عمل نماید. برای این که حکومت مطابق این قرار عمل کند باید شدیداً تحت نظارت مردم و نهادهای مردمی قرار داشته باشد. بخشی از این نظارت بر حکومت توسط نهادهای درون دولت انجام میشود. مثلاً: نمایندگان مردم در پارلمان و نیز قوۀ قضاییه، از درون دولت، بر کارکردهای حکومت نظارت میکنند؛ امّا بخش دیگری از نظارت بر حکومت، که در نظامهای دموکراتیک بسیار مهم نیز است، از بیرون، توسط نهادها و سازمانهایی که مردم ایجاد می کنند، عملی میشود. احزاب سیاسی، اتحادیه های صنفی، سازمانهای مدنی و اجتماعات و گردهماییهای مردمی، با این هدف ایجاد می شوند. پس، بخش مهمی از حق سیاسی مردم، تشکیل اتحادیه ها و سازمانهای اجتماعی و یا عضویت در آنهاست. مردم از طریق این اتحادیه ها و سازمانها تلاش میکنند بر دولت تأثیر بگذارند و به کمک آنها، به خواستهای قانونی خود دست یابند.
به نظر شما پس از به وجود آمدن حکومت منتخب، احزاب سیاسی و نهادها و سازمانهای اجتماعی و مدنی چه کاری را به نفع مردم انجام داده میتوانند؟
نهادهای مدنی، نهادهای مستقل از دولت اند. دولت، چون امکانات عمومی را در اختیار خود دارد و توزیع کنندۀ این امکانات برای مردم است، اصولاً باید برای تمام مردم، سهم و حق مساوی قایل شود؛ امّا معمولاً در جهان امروز، برای احقاق حق باید آن را ادعا کرد و هرکس باید به دنبال آن برود؛ زیرا هرکس خود میتواند نیازمندیهای خود را در نظر گرفته، از دولت تقاضای توجه به این نیازها را بکند. به خاطر این مسأله، هر بخشی از جامعه، برای دستیابی به حقوق و رفع نیازمندیهای شان، به ایجاد اتحادیه های صنفی و نهادهای اجتماعی دست میزنند؛ زیرا با تشکیل این اتحادیه ها و سازمانها راحت تر میتوان به خواستهای صنفی خود دست یافت. نهادهای مدنی، از متن مردم برخاسته اند و مردم آنها را به خاطر رسیدن به خواستهای شان ایجاد میکنند. از این رو این اتحادیه ها و نهادها، حامی حقوق شهروندی مردم در برابر قدرت حاکمۀ دولت است. کشورهای دموکراتیک، در واقع، توسط این نهادها تقویت میشوند. احزاب سیاسی نیز همین نقش را بازی میکنند؛ با این تفاوت که آنها در پی دست یافتن به قدرت سیاسی اند و برای به دست آوردن رهبری سیاسی جامعه، دست به مبارزۀ قانونمند سیاسی میزنند. امروزه نقش نهادهای مدنی و احزاب سیاسی در نظام دموکراسی آنقدر مهم پنداشته می شود که دموکراسی را بدون آنها ناممکن میدانند.