اعلامیه مطبوعاتی کمیته دادخواهی اقلیتهای افغانستان
افغانستان در ارتباط به حادثه علمناک ریزش سیلابها در قریه میردیش، ولسوالی کامدیش ولایت نورستان 16 اسد 1400 کابل- افغانستان به تاریخ 6 اسد در نیمههای شب، به اثر ریزش…
نباید وقتی یک تاجیک بر سر قدرت میآید، در همه بستها تاجیکها را تعیین کند، یا وقتی یک پشتون به قدرت میرسد همه سرمایه و قدرت را به پشتونها بدهد.
پادشاههان هرطرف که میرفتند و میخواستند فتـح کنند یا کـدام مخالف شان را سرکوب کنند، اقوام نزدیک به خود را جمع میکردند و با استفاده از تعلقات زبانی، مذهبی و قومی مخالفان خود را سرکـوب میکـردند.میگفتـند که سرش از مــن، مـال و جایـدادشان از شـما. همه پادشـاهـان همینطور کردند.
پرسش: به باور شما آیا تبعیض (قومی، زبانی و مذهبی) در افغانستان وجود دارد؟ اگر بلی، این تبعیض بر مبنای چیست، قومیت، زبان، مذهب و یا هر سه؟ لطفاْ توضیح دهید و اگر ممکن است چند مثال هم ارايه کنید؟
– هم دارد هم ندارد. تبعیض در بین مردم عوام تقریبا هیچ وجود ندارد اما، در بین برخی کسانی که تحصیل یافته هستند و در مقامها هستند، وجود دارد. به طور نمونه حذف نامهای تاریخی برخی محلات نشانگر تبعیض زبانی است که شما به وفور آن را در سراسر کشور میبینید.
پرسش: لطفا یک یا دو خاطره ای که خودتان یا یکی از دوستان تان مورد تبعیض قرار گرفته باشید را با ما شریک سازید؟
– چون در بغلان تولد شدم و در همان جا کلان شدم، در بین خودمان به زبان پشهیی صحبت میکردیم. پدران ما را از لغمان به آن جا فرار داده بودند.در محل مان پدر کلانهای ما انسانهای مطرح بودند، زبان خود را نگاه داشتند، اما سایر اقوام مان که به جاهای دیگر رفتند زبان شان را فراموش کردند. باور کنید وقتی با قومهای خود مکتب یا شهر میرفتیم و با زبان خود صحبت میکردیم، آنقدر تحت تاثیر قرار میگرفتیم که غرق عرق میشدم. میگفتم کاش کسی از من نپرسد که قوم تو چیست؟ زبان تو چیست؟ زیرا شرایط ما را در تاریکی نگاه داشته بود و نمیفهمیدم که زبان قوم ما به نام چه یاد میشود؟ چون همه کسانی که زبان ما را نمیفهمیدند تعجب میکردند و بر ما میخندیدند.
اکثر مردم وقتی زبانی را نفهمند مسخره میکنند. گاهی پشتو زبان به فارسی زبان میخندد و یا برعکس، در حالی که تاجیک زبانش و پشتون قومش حاکم است، تا حدودی با هم جور میآیند، اما فکر کنید بر کسی که نه پشتون باشد و نه تاجیک و از قوم دیگر در بین اینها باشی چه بر سرت میآورند؟
خلاصه وقتی به کابل آمدم و در رادیو افغانستان، مسؤول نشرات زبان پشهیی شدم، فهمیدم که زبان ما هم یک زبان است. در همان زمان همه کتاب خانهها را بررسی کردم، باور کنید هیچ چیز در باره زبان پشهیی نیافتم. صرفا در کتاب تاج التوایخ، منصوب به امیر عبدالرحمن خان، نوشته بود که؛ کلمان یک منطقه کوهستانی است و تا حال آن منطقه را هیچ کس فتح نکرده بود، اولین بار من آنجا را فتح کردم. به این منظور که مردم وقتی فرار میکردند، به آنجا پناه میبردند.»
همینطور هم بود. عصمت الله خان جبارخیل، در امارت شیر علی خان وزیر داخله بود. وقتیکه عبدالرحمن خان، قدرت را گرفت، چون با آنها خصومت داشت، با هم جور نیامدند، جبار خیل زندانی شد و در زندان فوت کرد. سپس برادران و همه فامیل او به کلمان پناه بردند، کلمانیها آنها را به دولت تسلیم نکردند. بعدا جنگ شروع شد و بالاخره همه کلمانیها را خارج کردند.
من با همین یاد آوری کمی تسلیت پیدا کردم که حداقل نام کلمان در کتاب آمده است. به این معنا که هیچ کس به زبانها و به اقوام اهمیت نداده است. مردم میروند یک ساحه، یک منطقه یا یک پارک را میبینند برایشان جالب است و در باره آن مینویسند، اما این جا یک فرهنگ و یک زبان را دیدهاند و یا میبینند، اما کسی در باره آنها نه نوشته و نه مینویسد. خارجیها زیاد نوشتند اما از خود افغانستان به آن توجه نشده است.
به نظر من هر قدر اقوام، زبان، عقاید و رسم و رواجهای بیشتر باشد، کشور را جالب تر و متنوع تر میسازد. در حالی که این مسائل در افغانستان برعکس موجب تمسخر و تبعیض بر یکدیگر شده است.
پرسش: لطفا در باره تاریخچه تبعیض در افغانستان اشارتی بفرمایید؟
– تا جای که معلومات دارم برای شاهان و کسانی که تشنه قدرت هستند، یا علاقمند به قدرت هستند، قومیت، زبان و مذهب اصلا مطرح نیست. لیکن از اینها بهره برداری میکنند.
یک مقدار میخواهم در باره سیاستهای عبدالرحمن خان صحبت کنم. او فکر نمیکنم آنقدر از لحاظ قومی متعصب بوده باشد، اما بینهایت ظالم بود. گفتم که پادشاههان همیشه همینطور بودند، هرطرف که میرفتند و میخواستند فتح کنند یا کدام مخالف را سرکوب کنند، دیگر اقوام نزدیک به خود را دورشان جمع میکردند و با استفاده از تعلقات زبانی، مذهبی و قومی مخالفان خود را سرکوب میکردند.شاهان میگفتند که سرش از من، مال و جایدادشان از شما. همه پادشاهان همینطور کردند.عبدالرحمن خان هم همینطور بود.
میگویند میرویس خان هوتک که قبل از احمد شاه بوده، کارهای شبیه عبدالرحمن نمیکرد به همین خاطر تسلطش محدود به قندهار و بخشهای از ایران باقی ماند. مردم از او خواستند که برویم مناطق دیگر را بگیریم، گفت نه خیر! من آنقدر قوا، عسکر و امکانات ندارم که کفایت کند، اگر شما را ببرم همه چیز را چور میکنید، آن وقت مردم از دست من صدمه میبینند. اما امیرعبدالرحمن خان آمد کلمان را زد، سلاحها را جمع کرد، حتا اطفال و زنان مردم کلمان را کشت.
پیشتر گفتم که عبدالرحمن خان این مردم را از منطقهشان بیرون کرد، به هرات، میمنه و حتا به بدخشان فراری داد. هرچند بعضیشان برگشتند اما بیشترشان در همان مناطق ماندند. این واقعه را فیض محمد کاتب و خود امیر عبدالرحمن خان نوشتهاند. واقعه کلمان 10 سال قبل از واقعه نورستان اتفاق افتاده است. خارجیها آن را به نام واقعه لغمان نوشتهاند، ولی در داخل کشور برای این که آن را کوچک جلوه دهند به نام یک قریه (کلمان) ثبت کردهاند. در حالی که این جنگ یک سال طول کشیده است، مردمش از هرات تا امام صاحب قندوز و بدخشان فرار کردند، ولی در هیچ سند تاریخی دیگر ثبت نشده است. یا خوب یا بد باید ثبت تاریخ میشد اما نشده است.
وقتی چنین واقعات بزرگ سیاسی درج تاریخ نمیشود فرهنگ را چگونه ثبت میکنند. این نمایانگر زیر خاک کردن هویت مردم است. وقتی هویت، قومیت، زبان از بین رفت مردم در جهل و تاریکی باقی مانده و همه افتخاراتشان نیز از بین میرود.
پرسش: در افغانستان کیها بیشتر مورد تبعیض قرار میگیرند؟
حالا تقریبا همه. من همینقدر اطلاع دارم که بعضی از پشتونهای که در سمت شمال هستند و در وقت احمد شاه ابدالی یا عبدالرحمن خان به جوزجان و فاریاب رفتهاند، میگویند که نمیتوانند بگویند پشتون هستند، یا خود را ازبک معرفی میکنند یا تاجیک. چون در آن جا ازبکها حاکم هستند.
تاجیکها هم مظلوم هستند، ممکن است در یک منطقه حاکم باشند، اما مثلا کسانیکه در مشرقی، در سرخرود ننگرهار، لغمان و جنوب سکونت میکنند در بین خود فارسی گپ میزنند، فارسی زبان هستند، اما مکتبشان به زبان پشتو است. در حالی که فارسی زبان حاکم همه منطقه بوده است. این زبان 700 سال در هندوستان حاکم بوده، اما این جا در محل خودشان زبان پشتونها بر سر شان حاکم است، همین تبعیض است.
ما پشهییها همیشه داد میزنیم که نباید قومیت و زبان ملاک باشد. زبان وسیله افهام و تفهیم و قومیت برای شناخت است. اما در این جا فرق وجود دارد، پشتون اول است، بعد از آن تاجیک است، هزارهها را قبلا حتا ضابط و خرد ضابط هم کسی مقرر نمیکرد، اوزبیکها را هم همینطور.
پرسش: به نظر شما عوامل تبعیض در کشور چیست؟
وقتیکه بیعدالتی باشد، تبعیض خود به خود به وجود میآید. یکی خود را در موقعیت بلند قرار میدهد، ظلم میکند، ستم میکند و تبعیض قایل میشود. وقتی عدالت باشد، تبعیض و تعصب نیست میشود.
پرسش: بیشترین تبعیض در کدام زمینهها است،سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؟ لطفاْ هر مورد را جداگانه توضیح دهید و اگر ممکن است مثالی هم ذکر کنید.(مانند تخصیص بودجه، توسعه زیر بناها، درجه بندی ولایات، دسترسی به منابع مالی و قدرت، استخدام ها، دسترسی به آموزش، مسایل زبانی و غیره)
– همه. هم فرهنگی، هم اجتماعی هم سیاسی. مثلا اگر والی پشتون یا تاجیک باشد میخواهد فقط به قوم خود کمک کند، پروژهها را در محلاتی که اقوامش هستند تطبیق میکند و دیگران را نمیبیند.
زمانی که در این اواخر اولین انتخابات پارلمانی برگزار شد، چون انتخابات نسبتا همه شمول بود، اکثریت وکیلهای پارلمان و شورای ولایتی لغمان را پشهییها بردند. در شورای ولایتی، یکی رییس شورا، یکی معاون و یکی را به مرکز فرستادند. اما در سالهای بعد چه کردند؟گ فتند مناطق پشهیی نشین امنیت نیست. مردم گفتند که امنیت همه چیزتان را صد در صد ضمانت میکنیم، چطور امن نیست؟ صندوقها را ما میبریم، جان تان را ضمانت میکنیم، ولی نپذیرفتند و نتیجه این شد که حتا یک نفر وکیل شورای ولایتی نداریم، همه چیز بر اساس تقلب پیش رفت و نگذاشتند که مردم به صحنه بیایند. حالا والی از قوم ما نیست، ولسوال را هم کوشش میکنند از افراد خود تعیین کنند.
در بخش فرهنگ و آموزش، قانون اساسی میگوید که باید در مکاتب به زبانهای مادری تدریس شود. ما در سال 1382 یا 1383 کتابها را به زبان پشهیی چاپ کردیم، 18 سال شد، اما هرگز به دست شاگردان نرسید. خارجیها پول زیادی برای این بخش تخصیص دادند. چون آن زمان قضیه پول در میان بود به همه اقلیتها گفتند که بیایید به زبان مادری تان کتاب تهیه کنید.
در سیمیناری که برگزار شده بود فقط تنها من از اقلیتها در یک گروپ بودم. همه رییسها و معینها و دیگران میگفتند این درد سر و بار سنگین اضافی بالای شاگردان است. من گفتم آیا زبان شما بالایتان سنگینی میکند؟ گفتند خیر! گفتم آیا جسم تان بالایتان سنگینی میکند؟ گفتند نه. اگر وزن یک نفر دیگر هم بالای شما باشد چه؟ سنگینی میکند؟ گفتند بلی. گفتم زبان ما وجود ما است، از خود ما است، بالای ما سنگینی نمیکند. برای ما فارسی سنگینی میکند، پشتو سنگینی میکند.فارسی و پشتو بر سر ما تحمیل شده است، اطفال ما نمیفهمند، برخی بزرگان و زنان ما نمیفهمند.
ادامه دادم که آیا ما باشنده این مملکت هستیم یا نیستیم؟ وقتی هستیم یک صفحه از یک کتاب درسی را نشان دهید که در باره ما باشد؟ یک صفحه از ازبکها، ترکمنها، بلوچها و نورستانیها را نشان دهید. از رحمن بابا، فردوسی و امثال آنها در همه کتابها هست ولی یک صفحه در باره شعر و ادبیات اقلیتهای دیگر نیست و یک شاعر آن معرفی نشده است، چرا؟آیا ما َشخصیتهای فرهنگی و ادبیات نداریم ویا ما اهل این خاک نیستیم؟ بالاخره قانع شدند تا دیگر زبانها نیز یک مضمون به زبان خود را تا صنوف 12 داشته باشند.
حالا همانهای که بر اساس فشار نمایندگان مردم این ماده را در قانون اساسی آوردهاند پشیمان هستند که چرا چنین ماده در قانون وجود دارد.
همواره بعضی پشتونها میگویند که بر ما ظلم میشود! از برای خدا پادشاه تو هستی، وزیر تو هستی، والی تو هستی، صدر اعظم تو هستی؟ کی به تو ظلم میکند؟ با وصف همه قدرت و ثروت که در اختیار دارند اعتراض میکنند که به ما ظلم میشود، حق یا ناحق. لیکن ما برای حق خودمان صدای خود را نمیتوانیم بلند کنیم.
پرسش: چه راه کاری را برای منع تبعیض پیشنهاد میکنید؟
– راه حل من همان چیزی است که اسلام میگوید. خداوند گفته است که قوم و قبیله و طایفه را به خاطری پیداکردیم که همدیگر را بشناسید. قول حضرت رسول اکرم (ص) است که عبارت درست آن یادم نیست ولی مضمون این است که وقتی زبان کسی را یاد گرفتی از فتنههای آن خود را نگهداشتهای. خداوند (ج) به مسلمانان میفرماید که به خداهای ناحق دیگران بد نگوید، تا به خدای واقعی شما دشنام ندهند. منظور این که باید به همه فرهنگهای کشور احترام گذاشته شود.
از لحاظ سیاسی باید سیستم طوری باشد که لااقل در یک ولسوالی خود بتوانیم حاکم شویم. مثلا یک قوم ما در یک ولایت خوب نفوس دارد، اگر سیستم انتخابی باشد، در انتخابات والیشان را از خودشان انتخاب میکنند. اگر در مرکز کسی برایشان سهم ندهد. لاقل در همان ولایت خود در سهیم میباشند.
نباید وقتی در مرکز یک تاجیک بر سر قدرت بیاید، والی قندهار را هم تاجیک تعیین کند، والی پکتیا، بدخشان، مزار و مشرقی را هم تاجیک تعیین کند. یا وقتی یک پشتون اگر برنده شد، بدخشان را هم پشتون تعیین کند، فاریاب، پنجشیر و همه نقاط را پشتون معرفی کند.
جای تعجب است، قانون اساسی میگوید که شاروالها باید انتخابی باشد، آیا شما تا به حال شاروال را انتخابی دیدهای؟ لااقل یک بار تجربه میشدکه شاروالهای انتخابی چگونه کار میکنند؟ ولی برای اینکه بعضیها خلاف توقع متعصبین حاکم کسی شریک قدرت نشود این کار را انجام نمیدهند.
افغانستان در ارتباط به حادثه علمناک ریزش سیلابها در قریه میردیش، ولسوالی کامدیش ولایت نورستان 16 اسد 1400 کابل- افغانستان به تاریخ 6 اسد در نیمههای شب، به اثر ریزش…
شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر در حالیکه ویروس کرونا هنوز به عنوان یک مشکل جدی جهانی بر مردم تاثیر میگذارد و در مواردی از آنان قربانی میگیرد، شهروندان چند…
شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر افزایش ناامنی در ولایتهای مختلف کشور در این اواخر، شهروندان بسیاری را به مهاجرت واداشته است. نابهسامانی وضعیت امنیتی و تلاش شماری از مردم…
شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر انتشار موج سوم ویروس کرونا در افغانستان، با افزایش بیپیشینه آمار مبتلایان و قضایای مرگومیر ناشی از ابتلا به این ویروس همراه بوده است.…