اول آتشبس؛ «افزایش خشونت باعث کاهش امید به تحقق صلح شده است»
برخی فعالان مدنی در ولایت هلمند میگویند نخستین و مهمترین موضوعی که طرفهای مذاکره در گفتوگوهای صلح باید بر سر آن به توافق برسند، برقراری آتشبس است و پس از آن میتوانند در مورد موضوعات دیگر بحث کنند.
سمیعالله حمیدی، استاد دانشگاه و فعال مدنی در هلمند، در گفتوگویی با شبکهی جامعهی مدنی و حقوق بشر (شبکه) میگوید، آتشبس در اولویت است و جامعهی بینالمللی باید در مورد آن بر طالبان فشار بیاورد. «مهمترین موضوع آتشبس است؛ چون اگر آتشبس عمومی یا نسبی برقرار شود، اوضاع کشور تغییر خواهد کرد و ذهنها متوجه صلح خواهد شد.»
شبکه: ارزیابی شما از آنچه تا کنون در گفتوگوهای صلح گذشته است چیست؟ تا چه اندازه میتوان به نتیجهی آن امیدوار بود؟
حمیدی: در اوایل امیدواری به این گفتوگوها زیاد بود، اما از آنجایی که با آغاز آن، خشونتها افزایش یافته امیدها به نتیجهی مذاکرات در حال کمشدن است، این گفتوگوها تا کنون هیچ دستآوردی نداشته است و طرفهای مذاکره هنوز حتی روی اصول هم به موافقت نرسیدهاند، امید و باور به مذاکرات بسیار کم شده است و به نظر من طرفهای درگیر ظرفیت رسیدن به یک توافق سیاسی را ندارند، شرایط سختی پیش آمده است که شاید تا مدتی ادامه داشته باشد. به باور من دولت و طالبان هیچیک واقعبینانه پیش نمیروند، روی هم رفته ضعف انعطافپذیری طرفها و افزایش خشونت امید دسترسی به صلح را کاهش داده است.
شبکه: به باور شما گفتوگو با گروهی که پیشینهی خوبی در رابطه با زنان ندارد، چه پیامدی برای حضور اجتماعی و سیاسی زنان خواهد داشت؟ آیا به باور شما آنان وادار به پذیرفتن تغییرات منفی خواهند شد؟
حمیدی: طالبان غیر از خشونت استراتیژی دیگری ندارند و اگر با آنان صلح نشود همانطور که در این بیست سال جنگیدند، پس از این هم به جنگ ادامه خواهند داد. مذاکره با این گروه باید صورت گیرد؛ زیرا در غیر این صورت جنگ ادامه خواهد یافت و آن هم در حالی که دولت افغانستان قادر به ادامهی جنگ نیست و جامعهی بینالمللی هم تعهدی برای از بین بردن طالبان ندارد. در مورد مسئلهی زنان باید گفت، این گروه حقوق زنان را نمیپذیرد و به وسیلهی تفسیری که از دین دارد با حقوق آنان مخالفت میکند، اما زنان این را نخواهند پذیرفت، حتی برخی از زنانی که در مناطق تحت سلطهی طالبان یا مناطقی که تفکر طالبان در آن حاکم است زندگی میکنند دغدغهی دسترسی به حقوقشان را دارند و این طبیعی است، اما اینکه تا چه اندازه میتوانند مبارزه کنند و تغییراتی به وجود بیاورند مورد بحث و پرسش است. بانوانی که در شهرها هستند میتوانند دادخواهی کنند، ولی این امکان برای زنان روستایی وجود ندارد، اگر تمام زنان افغانستان بتوانند به صورت یکسان و یکصدا برای دسترسی به حقوقشان دادخواهی کنند، خواست تمام آنان صلح، آزادی بیان، حق کار و حق دسترسی به فرصتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خواهد بود.
شبکه: آیا حضور زنان در گفتوگوهای صلح میتواند تاثیری بر رویکرد زنستیزانهی طالبان داشته باشد؟
حمیدی: اینکه طالبان با وجود اعضای زن تیم حاضر به مذاکره با دولت شدند، به نظر من به معنای پذیرفتهشدن حضور زنان در سیاست از سوی این گروه است که اتفاق خوب و مثبتی است؛ چون این گروه میتوانست به بهانهی نپذیرفتن زنان در تیم مذاکرهکنندهی دولت افغانستان از گفتوگو با دولت خودداری کند.
شبکه: به نظر شما حضور طالبان در قدرت چه تاثیری بر فعالیت جامعهی مدنی خواهد گذاشت؟
حمیدی: طالبان جامعهی مدنی را محدود میسازند و از بین میبرند؛ چون از نظر آنان اعتراضات مردم در برابر نابرابری «فتنه» است و این فتنه بر اساس باور طالبان باید از بین برده شود. در کل جامعهی مدنی در ایدئولوژی آنان جایی ندارد.
شبکه: آیا برقراری صلح به قیمت محدودشدن فعالیتهای مدنی برای شما پذیرفتنی است؟
حمیدی: نخیر؛ زیرا اینگونه جنگ پایان نخواهد یافت. وقتی جامعهی مدنی فعالیت نکند مردم نمیتوانند در مقابل قدرت ناعادل یا فاسد دادخواهی کنند و وقتی مردم نتوانند فشار وارد کنند، هرگونه قانونی بر آنان تطبیق خواهد شد، به عبارتی در نبود جامعهی مدنی دیکتاتوری حاکم میشود، به نظر من طالبان به این دلیل فعالیت جامعهی مدنی را نمیپذیرند که جامعهی مدنی قدرت آنان را زیر سوال میبرد، فعالان مدنی میپرسند، شفافیت میطلبند و حساب میخواهند و طالبان هیچوقت با آنان همنظر نیستند و به این باورند که حقی که در مورد حکومت دارند را باید از راه جهاد و ایدئولوژی اسلامی خود بگیرند و به مردم اهمیت نمیدهند.
آقای حمیدی میگوید، تجربهی بینالمللی از روند صلح نشان میدهد که این روند ممکن است ماهها و سالها را در بر گیرد و در عین حال در افغانستان گزینهای جز صلح نیست و دولت و طالبان هردو به این نتیجه رسیدهاند که راه حل اوضاع کنونی توافق سیاسی است.