متأسفانه تا زمانی که انگیزه قومی در افغانستان برجسته باشد، جایگاه افغانستان در سطح بین‌المللی، توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی و رابطه ما با جهان مریض و نارسا خواهد بود.

تبعیض  مربوط به قوم خاصی نیست، تمام اقوام افغانستان، تبعیض پدیده منحصر به قوم پشتون، یا تاجیک، یا ازبک و یا هزاره نیست، همه علیه همدیگر این تبعیض را اعمال می‌کنند.

گفتگوی شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر با آقای شیر احمد سعیدی، دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل

. احمد سعیدی لیسانس اقتصاد، ماستری علوم سیاسی دارد و اکنون در رشته روابط بین‌الملل در مقطع دکتری مشغول به تحصیل است، او بیش از 25 سال می‏شود که در حوزه مسائل فرهنگی فعالیت می‏کند و با گرایش‌های مختلف فکری و فرهنگی در افغانستان ارتباط خوبی دارد.

 

 

  1. به باور شما آیا تبعیض (قومی، زبانی و مذهبی) در افغانستان وجود دارد؟ اگر بلی، این تبعیض بر مبنای چیست، قومیت، زبان، مذهب و یا هر سه؟ لطفاً توضیح دهید و اگر ممکن است چند مثال هم ارائه کنید؟

جواب: تبعیض زبانی، قومی و نژادی در افغانستان یک پیشینه تاریخی دارد و دارای لایه‌های مختلف است. نمونه‌های واضح تبعیض‌ قومی، زبانی و مذهبی هم خیلی زیاد است. هرچند که تبعیض مذهبی در شرایط حاضر تا حدودی کاهش‌یافته است؛ خوشبختانه تقابل جنگ‌افروز میان دو مذهب بزرگ در افغانستان (تشیع و تسنن) خیلی محدود شده اما یک تبعیض آشکار در داخل مذهب تسنن میان پیروان مذهب امام اعظم و گرایش‌های وهابی-سَلفی وجود دارد.

وقتی بین پیروان اهل سنت این‌گونه باشد، برخورد با اقلیت مذهبی همچون اهل تشیع و پیروان ادیان دیگر مانند هندوها چگونه خواهد بود؟ همین چندی پیش شاهد بودیم که تعدادی از پیروان هندو و اهل هنود را کشتند. کارته پروان یکی از مناطق مرکزی آن‌ها بود امروز کمترین جمعیت آنجا هندوها و اهل هنود هستند. بر اثر فشارهای مذهبی خانه‌هایشان، جای‌دادها و زمین‌های‌شان غصب شده و همه در حال خروج از کشور هستند. این ‌یک تعصب مذهبی آشکار است که در قالب سیاست، قدرت و ثروت خود را نشان می‏دهد.

البته یک نکته مهم وجود دارد که با تأکید می‌توان گفت، تعصب مذهبی در افغانستان حداقل در حوزه حاکمیت دولت رو به کاهش است، ولی در حوزه حاکمیت مخالفین دولت رو به افزایش است و همین تعصب مذهبی باعث تشدید جنگ شده و در بسا نقاط کشور آتش جنگ را شعله‌ور نگاه‌داشته است؛ شهرها در افغانستان منفعت نگر و روستاها بیشتر مذهبی هستند، هرچند حساب مذهب را باید از تندروی و تعصب جدا کرد، تمام ادیان و مذاهب گرایش تندروانه دارند و گروه‌های ستیزه‌گر فراوانی در این گرایش‌ها وجود دارد تا جایی که در این اواخر اندیشمندان غربی از سکولاریسم ستیزه‌گر نیز نام می‌برند.

  1. تعریف شما از تبعیض چیست؟

جواب: تبعیض به این معنا است که آنچه حق شما است، به دلیل تفاوت قوم، مذهب یا زبان از شما دریغ می‌شود، یعنی شما حق‌دارید مثلاً مدیر یک سازمان باشید، واجد شرایط هستید، ولی چون با ذهنیت قومی، نژادی و مذهبی و جنسیتی نظام حاکم تعلق ندارید، به آنجا نمی‌روید و استخدام نمی‌شود؛ این می‌شود تبعیض، حالا چارچوب‌های تئوریک آن بماند که از حوصله این مصاحبه خارج است، این تبعیض می‌تواند رویکردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مختلفی داشته باشد.

  1. لطفاً درباره تاریخچه تبعیض در افغانستان اشارتی بفرمایید؟

اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم، تاریخ بشر پر از تبعیض است، تاریخ افغانستان هم از این قاعده مستثنا نیست، اما بیشترین تبعیض را بعد از دوره عبدالرحمن خان می‌بینیم. در دوره حاکمیت عبدالرحمن تبعیض رشد می‌کند، یکی از دلایل این است که او نیاز داشت که پایه‌های حاکمیتش را به هر قیمتی مستحکم کند. بنابراین، نیازمند آن بود که یک تعداد سران اقوام را به‌شدت سرکوب کند و حمایت یک عده دیگری را داشته باشد. برای او بهترین شانس برای جلب حمایت سران پشتون، سرکوب کردن اقوام تاجیک، ازبک، ترکمن و هزاره بود. هرچند عبدالرحمن از سرکوب یک تعداد رهبران قومی پشتون نیز دریغ نورزید؛ این تعصب او ریشه در تحکیم حاکمیت و تبعیض قومی- مذهبی-زبانی داشت.

عبدالرحمن خان بیگ‌های بسیار معروفی که صاحب جای دادها، زمینهای وسیع و مناطق بسیار آباد در شمال و مرکز افغانستان بودند را به‌شدت سرکوب کرد، جای‌دادها و مناطق شان برای کسانی دیگری داده شد. مثلاً شما در مناطق شمالی و مناطق مرکزی مردمان آن‌سوی خط دیورند را می‌بینید که مردمان بومی منطقه نیستند و در عصر عبدالرحمن خان و خلف‌شان تا دوره داوود خان منتقل‌شده‌اند. همین لحظه که من و شما صحبت می‌کنیم، گروه‌های را در کندز داریم که فعلاً حی و حاضر در پاکستان خانه ‌دارند و تذکره پاکستانی دارند. این‌ها در کندز چه‌کار دارند؟ چرا به اندوز آمدند؟ چرا در اندوز زمین و جای داد دارند؟ همه برمی‌گردد به شرایط حاکم در عصر عبدالرحمن خان و بعد از او تا دوره داوود و تفکر حاکم در این دوره تاریخی؛ سابقه تاریخی‌ناقلین در افغانستان خیلی محدود هست و بیشتر به دوره نادرشاه برمی‌گردد. این‌یک نمونه عملی تبعیض در تاریخ است، من نمی‌خواهم در حال حاضر ادعا کنم که این‌ها افغانستانی نیستند یا خدای ‌نکرده باب کینه‌توزی را بازکنم، دوستانی زیادی دارم در میان این گروه‌ها که خیلی باهم صمیمی هستیم، اما اشاره دارم بر این‌که نتیجه حضور این عزیزان در مناطق شمالی افغانستان ناشی از یک طرز فکر تبعیض گرایانه بوده که متأسفانه تا هم‌اکنون ادامه دارد، این‌که می‌گویم متأسفانه به دلیل آن است که رفتار برعکس آن را نداریم، در هیچ جای از مناطق شرق و جنوب افغانستان ناقل از شمال نداریم که در نتیجه سیاست اختلاط جمعیت یا پراکنده‌سازی جمعیت توسط دولت‌های حاکم تنظیم‌شده باشد، درحالی‌که فرضیه اولیه برای ناقلین اختلاط جمعیت عنوان‌شده و از تحولات ایران در دوره قبل از انقلاب اسلامی ایران متأثر است.

محمود طرزی یکی از آدم‌های است که در سوریه رفت و مدرنیته مالامال از نشنلیسم اروپایی را به افغانستان منتقل کرد. او نشنلیسم را با دو مشخصه زبان و قوم به افغانستان آورد: یک‌زبان و یک قوم باید حاکمیت را به دست بگیرند و تمام اقوام کوچکی دیگری که در افغانستان وجود دارد، یا خورده اقوام یا اقوام بزرگ‌تر به شکلی از اشکال پشتونیزه شوند. بعدها تلاش فراوانی صورت می‏گیرد، کتاب‌های پشتو را ترویج می‌کنند، یادگیری زبان پشتو را در ساحات غیر پشتون جبری می‌کنند، معلم‌های پشتو را جبری می‌کنند، اما جواب نمی‌دهد. کم‌کم در دوره داوود خان این پروسه یک مقدار سرد می‌شود، در دوره‌های بعدی بیشتر کمرنگ می‏شود.

باروی کار آمدن طالبان این تبعیض با پشتیبانی ایدئولوژی شدید می‌شود، اما فاقد چارچوب تئوریک و به‌طور گسترده‌ای پراکنده است، کتاب سقاوی دوم، محصول این دوره است که به‌شدت به اقوام دیگر تاخته است. ولی بعد از حاکمیت رئیس‌جمهور کرزی و با توجه به کتاب‌های که در خارج از افغانستان منتشرشده دوباره پلان و برنامه قومی تطبیق می‌شود، ساختار معارف، ساختارهای نظامی، ساختار کلی دولت، حتی چیدمان جمعیتی در شهر کابل قومی و قبیله است؛ شما در شمال کابل بیشتر تاجیک، در جنوب کابل و شرق کابل اقوام پشتون و در غرب کابل بیشتر هزاره‌ها را می‌بینید و این چیدمان به لحاظ جامعه‌شناسی و دانش اجتماعی تبعیض‌آمیز است.

ریس جمهور غنی برای جلب حمایت گروه‌های اتنیکی پشتون تبلیغات شدیدی را در خصوص برجسته‌سازی این طرز تفکر را راه‌اندازی می‏کند که بیشتر متمرکز برگرفتن رأی و حمایت توده مردم است و این شیوه در دوره اول ریاست جمهوری به‌شدت قابل‌لمس است.

در دوره دوم ریاست جمهوری این شدت را نمی‌بینیم. چرا؟ چون تبعیض نژادی، قومی و زبانی بالاخره یکجایی به بن‌بست می‏خورد، به‌خصوص در شرایطی که جنگ در افغانستان هرروز بیشتر از پیش شعله‌ورتر می‌شود، ریس جمهور فعلاً نیاز به ترمیم، حمایت عمومی و مشروعیت دارد تا برای حفظ قدرت و به قول خودش ادامه راه امان‌الله خان از این مشروعیت استفاده کند.

  1. به نظر شما منازعه نیم‌قرن اخیر چقدر مبنای هویتی (قومی، مذهبی و زبانی) دارد؟

ابتدا باید به یک نکته اشاره‌کنم که تبعیض در قرن 20 بخشی از تاریخ بشر هست که در بسا نقاط جهان به‌شدت محسوس بوده و جوانه‌های آگاهی و درک رفتارهای تبعیض‌آمیز به مفهوم امروزی آن در قرن بیست بالنده می‏شود؛ از بُعد داخلی جنگ افغانستان کاملاً رنگ قومی دارد، در بخش‌های از این جنگ مذهب به‌عنوان پوشش استفاده می‏شود، جهاد مردم افغانستان در مقابل اتحاد جماهیر شوروی باید پس از خروج آن‌ها متوقف و تمرکز گروه‌های نظامی بر دولت سازی و نظام بیشتر می‏شد، اما شما این اتفاق را نمی‌بینید، جنگ داخلی بلافاصله شروع می‏شود و ظرف 5 سال تمام هست و بود کشور را به فنا می‏دهد. این‌که چه کسی حق بود و چه کسی باطل بماند برای تاریخ، اما به رسمیت شناسی و استقلال‌طلبی قومی یک بخش انکارناپذیر جنگ‌های داخلی است، همان‌جا هم می‌بینید که مذهب به‌عنوان یک‌لایه استفاده می‏شود و در پوشش مذهب مقاصد قومی و هویت قومی پنهان است، چون این جنگ‌ها با فتواهای مذهبی شکل‌گرفته‌اند. مثلاً وقتی حزب خلق و پرچم حاکم می‌شود، ازلحاظ تئوریک باید کمونیسم حاکم شود، داعیه کارل مارکس، انگلس و لنین حاکم شود. داعیه آن‌ها داعیه کارگری است بدون در نظر داشت قوم، نژاد، مذهب یا هر تعلق دیگر. فقط کارگر داعیه است که می‌تواند پشتون، هزاره، ترکمن یا هرکس از یک قوم دیگر باشد؛ اما حزب دموکراتیک خلق پارچه‌پارچه می‌شود. در یک سمت بیشتر تاجیک‌ها هستند، در سمت دیگر پشتون‌ها هستند؛ یعنی وقتی یک مفکوره بزرگ و گسترده جهانی (کمونیسم) را به افغانستان می‌آورید بازهم قومی می‌شود. خلقی، پرچمی، ستمی و شعله‌ای می‌شود. ستمی‌ها 95% تاجیک هستند، شعله‌ای‌ها تقریباً تاجیک با ترکیب بسیار کوچک پشتون‌های شهری و اقوام کوچک‌تر دیگر مثل بلوچ و غیره هستند، در مقابل خلقی‌ها اکثراً پشتون هستند.

 بعد مجاهدین را می‌بینید، با یک داعیه بزرگ جهاد و اسلام فعالیت‌های خود را شروع می‌کنند، اما در ساحت عمل می‌بینیم که تقسیم می‌شوند به حزب جمعیت با یک اکثریت تاجیک، حزب اسلامی با اکثریت پشتون، حزب وحدت با اکثریت هزاره و این هم مثل کمونیسم قومی می‌شود؛ بنابراین انگیزه قومی بودن در میان گروه‌های اسلام‌گرای جهادی به‌شدت محسوس است، این‌که برای مشروعیت خود هر گروهی تعدادی از اقوام دیگر را در ترکیب دارند نمی‌تواند دلیل بر انگیزه غیر قومی باشد.

متأسفانه تا زمانی که انگیزه قومی در افغانستان برجسته باشد، جایگاه افغانستان در سطح بین‌المللی، توسعه اقتصادی افغانستان، توسعه سیاسی در افغانستان و رابطه ما با جهان همیشه مریض و نارسا خواهد بود، داشتن تعریف واحد از منافع ملی، نشانه‌ها و نمادهای ملی، سرود ملی، وحدت جغرافیایی، ارزش‌های مشترک و فرهنگ مشترک، چگونگی مواجهه جهان با افغانستان از این دیدگاه خواهد بود، شما در هر جای جهان که بروید وقتی بفهمند شما اهل افغانستان هستید، اولین سؤال‌شان این است که از کدام قوم و گروه هستید (البته آن‌هایی که از افغانستان شناخت دارند) و سؤال دوم شان در مورد دین و مذهب و مسائل مرتبط به این دو موضوع است.

  1. چه کسانی بیشتر مورد تبعیض قومی، مذهبی و زبانی قرار می‌گیرند؟

جواب: به نظر من شدیدترین تبعیض فعلاً بالای هندوها و اهل هنود افغانستان اعمال می‌شود و این اِعمال غیرمرئی است، این تبعیض دولتی نیست، اجتماعی است. جامعه ما با اقلیت هندو برخورد بسیار ناسالم دارد، برخورد جامعه افغانستان با اقلیت اهل هنود را تاریخ فراموش نخواهد کرد. در قدم بعدی تبعیض بسیار شدیدی علیه ترکمن‌ها صورت می‌گیرد. ترکمن‌های ما اصلاً در ساختارها نیستند، ولی به لحاظ جمعیتی یک جمعیت کلان هستند. بعداً ازبک‌ها، آن‌ها جمعیت بیشتر از چهار میلیون دارند؛ اما در ساختارها بسیار کم حضور دارند. شاید حدود دو سه نفر در سطح بالای دولت حضورداشته باشند، اما در بدنه ساختار و حاکمیت افغانستان خیلی محدود هستند. یک شهروند ازبک بیشتر از این‌که به افغانستان متعهد باشد، به ترکیه و ازبکستان متعهد است، بیش از آنکه از ریس جمهور غنی در محافل شخصی دفاع کند، از رجب طیب اردوغان دفاع می‏کند. به دلیل این‌که در آنجا خود را بیشتر می‌بیند تا در کابل. هویت خود را در کابل نمی‌بیند، این وضعیت باید تغییر کند، صلح اجتماعی ایجاد شود و تفکر قومی به هر شکل ممکن آن کمرنگ گردد و الی ما به توسعه نمی‌رسیم؛ یادمان باشد که آنچه در مورد تبعیض می‌گویم مربوط به قوم خاصی نیست، تمام اقوام افغانستان، حتی هزاره‌های افغانستان که به‌عنوان مدنی‌ترین قوم در 2 دهه اخیر ظاهرشده‌اند به‌شدت انگیزه قومی دارند، تبعیض پدیده منحصر به قوم محترم پشتون، یا تاجیک یا ازبک یا هزاره نیست، همه علیه همدیگر این تبعیض را اعمال می‌کنند هرکدام در حد توانایی خودش.

  1. به نظر شما عوامل تبعیض در کشور چیست؟

قدرت اساسی‌ترین عامل تبعیض است. اگر دیگر اقوام از قدرت کنار بکشند، یک قوم در حاکمیت باشد دیگر تبعیضی وجود ندارد، همه‌چیز حل می‌شود؛ قدرت نه‌تنها در افغانستان بل در تمام جهان انگیزه اساسی برای اعمال تبعیض، خودخواهی و شونیسم بوده است، افغانستان از این امر مستثنا نیست، آنچه ما را با جهان متفاوت‌تر می‌سازد، جهالت و بی‌سوادی است که طی یک قرن گذشته روی آن کار نشده و این بی‌سوادی به همه‌چیز و همه‌ای نقاط اختلافی وصل شده و به جامعه ما آسیب می‏زند.

  1. انگیزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبعیض در کشور چیست؟ این سؤال اگر حذف شود بهتر است چون با سؤالات دیگر مشابه است.
  2. بیشترین تبعیض در کدام زمینه‌ها است، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؟ لطفاً هر مورد را جداگانه توضیح دهید و اگر ممکن است مثالی هم ذکر کنید.

در افغانستان تمامی این تبعیض‌ها اعمال می‏شود، بعضی وقت‌ها به شکل سازمان‌یافته و دولتی و گاهی هم به‌طور غیر سازمان‌یافته، تبعیض در مقابل زنان توسط مردان همین حالا یکی از معضلات بزرگ اجتماعی افغانستان هست، تبعیض در چارچوب نیروهای امنیتی و دفاعی ما، اندیشه حاکم در استخدام نیروهای مسلح، در حوزه صادرات کالا از افغانستان به سایر کشورها تبعیض شدیدی حاکم است؛ به‌عنوان‌مثال واردات سگرت در افغانستان چه به شکل قاچاق و یا هم رسمی مربوط یک گروه خاص هست، یا هم مثلاً صادرات احجار قیمتی مثل لاجورد و زمرد در دست گروه خاص دیگری است، هرچند ریس جمهوری چندی قبل صادرات سنگ را ممنوع اعلام کرد، اما تبعیض در تمام این حوزه‌ها به‌شدت قابل‌لمس و اندازه‌گیری است، در حوزه فرهنگ نیز به اجماع نرسیده‌ایم، هنوز روی تبلیغات شهری، تابلوها و بیلبوردهای کنار جاده اختلاف‌نظر داریم، هنوز مکاتیب و نامه‌های اداری و دولتی ما به یک ساختار و شکل واحد نرسیده است، تاجیک‌ها از شاعران پشتون، پشتون‌ها از شاعران تاجیک، هزاره‌ها از هر دو را تقدیر نمی‌کنند، این بدان مفهوم هست که ما هنوز در حوزه فرهنگ به وحدت نظر نرسیده‌ایم، این‌ها همه موضوعاتی است که در سطح بین‌المللی افغانستان را به‌شدت منزوی کرده و توجه جهان را منحرف می‌سازد.

  1. چه راه‌کاری را برای منع تبعیض پیشنهاد می‌کنید؟

از آموزش در معارف شروع کنیم، دستگاه‌های آموزشی را باید غیرسیاسی، غیر قومی و علمی سازی کنیم، به لحاظ اقتصادی هم به نظر من ما باید به سمت کارکردگرایی در اقتصاد برویم، سفره اقتصاد عادلانه پهن شود تا انگیزه تبعیض کاهش یابد، ما باید جنگ ایدئولوژی، قوم، نژاد و مذهب را کنار بگذاریم، هر قومی، ایدولوژی و مذهبی در جای خودش محترم هست اما مردم اگر مشغول کار شوند و به تولید بپردازند و فرهنگ تولید در کشور حاکم شود تبعیض قومی و نژادی و مذهبی رو به کاهش می‌رود. این را کشورهای دیگر تجربه کرده‌اند. ما باید به سمت تولید و صادرات برویم و صادرات محور شویم. همین‌که ما تبلیغ می‌کنیم که در قلب آسیا هستیم، نقطه اتصال هستیم، برای اتصال آسیای جنوبی با آسیای مرکزی و شرق به غرب و امثالهم، همین را در عمل پیاده کنیم. اگر چنین شد یا یک کشور صادراتی می‌شویم، یا ترانزیتی. اگر مردم مشغول کار و سرمایه شوند، فکر تبعیض قومی و مذهبی و نژادی محدود می‌شود.

  1. آیا نکته دیگری هست که بخواهید با ما در میان بگذارید؟

برداشت من از تبعیض در افغانستان این هست که انگیزه قومی شدیدتر از هر طرف تفکر دیگری است، برای رسیدن به یک تعادل و ثبات باید مدارا و تساهل در صدرت برنامه‌های دولت قرار گیرد، رسانه‌ها در صورت پخش مباحث تبعیض‌آمیز کنترل شود، دموکراسی بی‌رویه و بی چارچوب به یک نظم و ثبات رهنمایی شود، اگر جابجایی اقوام منجر به اتحاد می‌شود بهتر است که دوجانبه باشد، شمال به جنوب و بالعکس، شرق به غرب و بالعکس که بتواند اختلاط جمعیت را بیشتر کند و سیاست زمین سوخته تطبیق نشود، انگیزه‌های ملی بیشتر شده و ارتباطات شمال- جنوب، شرق-غرب و بالعکس آن گسترده‌تر شود، هرزمانی که یک شهروند ولایت خوست یک ماه بدون دغدغه در شمالی به تفریح رفت و یک شهروند ولایت پروان یک ماه در خوست بدون هیچ استرسی به تفریح پرداخت، انگیزه‌های قومی کمتر می‏شود و توسعه اجتماعی در افغانستان درحرکت می‌افتد، اگر مردی در ولایت پنجشیر کشته شد و اولین صدا از پکتیا و کندهار برای حمایت او بلند شد و اگر حادثه دل‌خراشی در جلال‌آباد اتفاق افتاد و اولین صدا از پنجشیر برای کمک و حمایت بلند شد، آنجاست که کمر افغانستان را کسی شکستانده نمی‌تواند. به امید رسیدن به چنین روزی.

* . احمد سعیدی لیسانس اقتصاد، ماستری علوم سیاسی دارد و اکنون در رشته روابط بین‌الملل در مقطع دکتری مشغول به تحصیل است، او بیش از 25 سال می‏شود که در حوزه مسائل فرهنگی فعالیت می‏کند و با گرایش‌های مختلف فکری و فرهنگی در افغانستان ارتباط خوبی دارد.