«میگفتند نمیتوانی، اما موفق شدم»
در جامعهای که برخی مردان آن، زن و تواناییهای او را باور ندارند و حضورشان در برخی بخشها را نا درست میدانند، توجه و علاقهاش به رشتهای جلب میشود که دیگران آن را به نوعی «مردانه» تلقی میکنند. او میگوید، خانواده و اطرافیانش نیز از مخالفان درسخواندن او در این رشته بودهاند. زهرا نبیزاده مخالفتها را ناشنیده میگیرد و عزم را برای گامنهادن در راهی که دوست دارد، جزم میکند «وقتی این رشته را شروع کردم، همگی ساز مخالف میزدند، حتی خانواده و دوستانم مخالف بودند و مدام میگفتند “زن را چه به انجنیری” یا “نمیتوانی دراین بخش کار پیدا کنی” در اصل این رشته در افغانستان نوعی شکل مردانه به خود گرفته است و دلیل مخالفتها هم همین بود.»
بانو نبیزاده میگوید، اطلاعات ناکافی و گاهی نا درست برخی مردم در مورد رشتهی انجنیری، باعث شده است که این رشته همواره در ذهن آنان تعریفی مردانه داشته باشد «تصور مردم از انجنیری، معمولا بخش کارهای فیزیکی آن است؛ در حالیکه انجنیری تنها شامل کارهای جسمانی نیست.»
بانو زهرا، با موفقیت در تحصیل و کار در رشتهی مورد علاقهاش، فرضیهی خانواده و دوستانش را اشتباه ثابت میکند. این سومین سالی است که او به عنوان یک انجنیر همراه با تیم دیزاین یکی از شرکتهای خصوصی کار میکند.
وی میگوید، برخی زنان انجنیر به خاطر ذهنیت منفیای که از توانایی آنان وجود دارد، فرصتهای کاری را از دست میدهند «خودم زیاد در چنین موقعیتهایی قرار نگرفتهام، اما مشکلاتی که بیشتر بانوان انجنیر با آن درگیر استند، این است که به آسانی برای کار پذیرفته نمیشوند؛ یکی از دلایلش این است که به باور برخی مسئولان شرکتها، کار در این رشته دشوار است و آن را تنها به مردان اختصاص میدهند، خلاصه اینکه به توانایی زنان در این بخش باور ندارند و نمیتوانند کار را به آنان بسپارند.»
بانو نبیزاده میافزاید، زنان انجنیر میتوانند با کار در دورههای آموزشی برخی نهادها و ارائهی نمونههای کاری، توانایی خود را برای مسئولان ثابت کنند، اما اکثرا چنین فرصتی هم برای آنان فراهم نمیشود.
به عنوان یک زن، در میان هراس از خشونتهای گاه و ناگاه در شهر، دشواریهای زنان شاغل که بخشی از آن را مشکلات معمول شهر و مردم تشکیل میدهد، او نیز با محدودیتهایی روبهرو میشود «همانطور که پیشتر هم گفتم، از آنجایی که این رشته از نگاه مردم کاملا مردانه است، کمتر کسی کار کردن زن به عنوان یک انجنیر را میپذیرد و به همین دلیل، ما برای اجرای فعالیتهایمان نمیتوانیم به ولایات سفر کنیم و حتی رفتن به بیشتر مناطق در داخل کابل هم برای ما نا ممکن است.»
نکتهی دیگری که بانو زهرا به عنوان یک نگرانی بزرگ از آن یاد میکند این است که پس از گفتوگوها و توافق صلح، افکاری که با کار کردن زن در جامعه، بهویژه به عنوان یک انجنیر مخالف استند، تقویت نشوند. وی با ابراز نگرانی از چگونگی پیامد این گفتوگوها میگوید، با اینکه شهروندان شاغل، بهویژه زنان، در حال حاضر هم به خاطر وضعیت امنیتی موجود در کشور با هراس زندگی میکنند، اگر پس از گفتوگوهای صلح، حق کار زنان گرفته شود و به آنان اجازهی حضور در جامعه داده نشود، به ضرر زنان تمام خواهد شد «پیامد گفتوگوهای صلح معلوم نیست، ما امیدواریم که واقعا صلح برقرار شود تا ما بتوانیم بدون ترس در جامعه فعالیت کنیم. اگر چنین چیزی اتفاق نیفتد و ما بازهم مجبور باشیم در نا امنی زندگی کنیم، وضعیت از چیزی که هست، بدتر خواهد شد و دیگر پیشرفت نخواهیم کرد.»
بانو نبیزاده خواستههایش از گفتوگوهای صلح را اینگونه مطرح میکند: «میخواهیم صلح برقرار شود تا آن را تجربه کنیم. خواستهی دیگر ما این است که زمینهی کار برای زنان انجنیر فراهم شود و شرایط طوری باشد که بتوانیم در ولایات مختلف انجام وظیفه کنیم.»
این بانوی انجنیر میگوید، امیدوار است پس از گفتوگوهای صلح، وضعیت به گونهای نباشد که شهروندان نتوانند از اندوختههای علمی و تجربیاتشان استفاده کنند و مجبور باشند در نظامی که طالبان در آن حضور دارند، چشم بر تمام آرزوها و تواناییهای خود ببندند.