حق دسترسی به اطلاعات چیست؟ رادیوها و تلویزیونها در تأمین این حق چه نقشی دارند؟

نویسنده: فهیم نعیمی

دولتهای مدرن و دموکراتیک امروزی دارای ماهیت و ساختارهای خاصی هستند، که نقش مردم به شکل توده یی در بوجود آوردن آنها خیلی برازنده است. در واقع دولتهای دموکراتیک مشروعیت شان را از آرای تودۀ مردم کسب می کنند. مردم به اساس آرای خود تعیین می کنند که ساختار دولت شان چگونه باشد، کی رییس جمهور باشد، کیها به حیث نمایندگان شان در پارلمان حضور بیابند و چه نوع قوانینی بر جامعۀ شان حاکم باشد. خلاصه این که مردم، عالی ترین مرجع در جوامع دموکراتیک و مدرن هستند، قبول و رد هر موضوعی، در نهایت، به رأی آنها و نمایندگان شان بستگی دارد. اما این که مردم با رأی خود حاکمیت را در جامعه بسازند، به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید مردم حق داشته باشند حاکمیت را مورد نظارت قرار بدهند و ببینند که آیا اقتدار موجود در جامعه در ایجاد فضای مورد نظر آنها می کوشد یا نه. آیا تأمین منافع عموم شهروندان “منفعت ملی” را مد نظر دارد یا نه؟ در این زمینه، شهروندان حق دارند بدانند که در سطوح مختلف حکومت، پارلمان و قضاء چه می گذرد؟ این حق، به نام حق دسترسی به اطلاعات یاد می شود، که وجه مشترکی با آزادی مطبوعات و آزادی بیان دارد. دسترسی به اطلاعات تنها به معنای این نیست که مردم حق دارند به اسناد و اطلاعاتی که در دوایر دولتی موجود است، دسترسی داشته باشند؛ بلکه وجود میکانیزمهای دموکراتیک برای رسانیدن اطلاعات به صورت شفاف و صادقانه به شهروندان نیز شامل حق دسترسی به اطلاعات می شود. یعنی دولتها مکلف دانسته می شوند تا به ایجاد و یا حمایت مکانیزمهای دسترسی به اطلاعات بپردازند.

در جوامع دموکراتیک، میکانیزمهایی وجود دارد که نقش مهمی را در تأمین حق “دسترسی به اطلاعات” شهروندان بازی می کنند، که یکی از آن میکانیزمها رسانه های گروهی اند.

رسانه های گروهی ) رسانه های نوشتاری، شنیداری و دیداری ( برای انتقال اطلاعات از دولت به مردم و برعکس آن مانند پلی عمل می کنند. این کارکرد رسانه ها در جوامع دموکراتیک برایشان حیثیت و قدرت زیادی بخشیده است، تا جایی که معمولاًً رسانه ها را به حیث قوۀ چهارم در پهلوی سه قوۀ اساسی دولت می شناسند.

و اگر خواسته باشیم در افغانستان برای تأمین حق دسترسی به اطلاعات فعالیت نماییم، یکی از راهها، انسجام، حمایت و ظرفیت سازی در میان رسانه های گروهی، خصوصاً رادیو و تلویزیون است؛ زیرا از یک طرف رادیو و تلویزیون، به عنوان پرنفوذترین رسانه ها، در گوشه و کنار افغانستان مطرح اند و از طرف دیگر، رادیوها و تلویزیونهای موجود در افغانستان، با وجود قدرت و نفوذ زیادی که در میان مردم به دست آورده اند، از انسجام، حمایت و ظرفیتهای لازم تخصصی و حقوق بشری برخوردار نیستند.

امروز، دهها رادیو و حدوداً هشت تلویزیون غیردولتی در سراسر افغانستان موجود است، که تقریباً همۀ آنها از کارکرد و نقش خوبی میان مردم برخوردار هستند. اما دیده می شود که هیچ گونه ارتباط منظم و شبکه یی میان شان وجود ندارد. به همین دلیل همکاری زیادی میان شان وجود ندارد، در برابر هر نوع تغییر و تحولی از خود عکس العمل دسته جمعی نشان داده نمی توانند، از حقوق خود به صورت دسته جمعی و کارا دفاع کرده نمی توانند و به اشکال مختلف از جانب دولت و اشخاص پرنفوذ تحت تأثیر قرار می گیرند. آگاهی چندانی پیرامون نقش شان، به حیث یکی از میکانیزمهای مهم در زمینۀ حق دسترسی به اطلاعات ندارند. در پهلوی آن آگاهی چندانی از قوانین موجود، خصوصاً قانون رسانه ها و مفاهیم و ارزشهای حقوق بشری نیز ندارند. اینها، به عنوان بزرگترین چالشها در برابر رسانه های گروهی، خصوصاً رادیوها و تلویزیونها، به عنوان یکی از میکانیزمهای خیلی کارا برای تأمین حق دسترسی به اطلاعات در افغانستان مطرح است. پس تلاش برای تبدیل رسانه ها خصوصاً رادیوها و تلویزیونها، به یکی از میکانیزمهای تأمین کنندۀ حق دسترسی به اطلاعات، لازم است تا درگام نخست، ارتباطات به منظور تبادل همکاریها و حمایت از یکدیگر میان رادیوها و تلویزیونهای خصوصی در سرتاسر افغانستان به وجود آید. و در گام دوم، ظرفیتهای تخصصی کارمندان این رادیوها و تلویزیونها، در زمینه های ژورنالیسم و مفاهیم حقوق بشری بلند برده شود. تا باشد که رادیوها و تلویزیونها در افغانستان، نقش خود را، به عنوان میکانیزم فعال انتقال اطلاعات از دولت به مردم و از مردم به دولت بتوانند به خوبی بازی بکنند.

دیدگاهتان را بنویسید