حق دستـرسی به اطلاعـات وتأمین دموکراسی

گفتمان ویژه یی درباب

حق دستـرسی به اطلاعـات وتأمین دموکراسی

صباح

حق دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان، یکی از پیش زمینه های مهمی برای نهادینه شدن دموکراسی درکشور است که تحقق این اصل، با رهایئ مطبوعات ازبند انفعال وانحصار و ارتقای کیفی رسانه ها ارتباط ارگانیک دارد. درپیوند با دو مؤلفۀ مرتبط به هم یعنی (حق دسترسی به اطلاعات) و(تأمین دموکراسی)، این عزیزان صاحبنظر را به میزبانی گفتمان فراخوانده ایم:

Discuss08-25۱- عبدالحمید مبارز رئیس اتحادیۀ ملی ژورنالیستان.

۲- میرعبدالواحدهاشمی مسؤول مؤسسۀ فرهنگی”نی”.

۳- صدیق الله توحیدی مسؤول دیده بان رسانه ها.

۴- مجیب خلوتگرمسؤول بخش رسانه ها در مؤسسۀ OSI.
۵- معاون سر محقق سید علیشاه روستایار عضو اکــــــــادمی علوم افغانستان.

۶- انجنیرغلام سخی ارزگانی مسؤول سایت”کاتب هزاره”، پژوهشگر ونویسنده.

واینک پرسشها وپاسخها را به ترتیب سیماهای تصویری آنان باهم میخوانیم:

شما نقش رسانه ها را در بازتاب حقایق واطلاع رسانی در شرایط کنونی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟

عبدالحمید مبارز: برخی از رسانه هاکه سعی دارند بیطرفی وغیر جانبداری خود را حفظ نمایند، میکوشند تا اطلاعات را بدست آورده به مردم برسانند. اینگونه رسانه ها تا اندازه یی مؤفق اند تا وجیبۀ خود را ادا نمایند؛ مگر بدون تردید به مشکلات وموانع روبرو شده وروبرو میشوند.

میرعبدالواحد هاشمی: همانطوریکه رسانه ها را قوه چهارم و نظارت کننده بر سه قوه دیگر در حکومت های دمکراتیک شمرده اند تا از اعمال و رفتار این سه قوه دیده بانی نمایند در افغانستان هم میتواند چنین نقش را داشته باشند و تا حدی رسانه های افغانستان توانسته اند شهروندان را از وقایع و حوادث کشور در جریان بگذارند و این همه کار اطلاع رسانی دربسیاری از کشور ها مخصوصآ کشور های بحرانی و به طور مشخص افغانستان که مسؤولین حکومتی هیچ نوع عادتی ندارند تا اطلاعاتی را که حق شهروندان است در اخیتار رسانه ها قراربدهند؛ حتا بعض اوقات کار اطلاع رسانی سبب مرگ، بازداشت و تهدید خبرنگاران گردیده است .

صدیق الله-توحیدی: درحال حاضر نقش رسانه های آزاد را در عرصۀ اطلاع رسانی وانعکاس حقایق می توان مثبت ارزیابی کرد. مردم حالا بیشتر به رسانه های داخلی گوش میدهند و سعی می کنند اطلاعات را از طریق رسانه های داخلی به دست بیاورند. این مبین این حقیقت است که رسانه های داخلی توانسته اعتماد مخاطبین شان را جلب نمایند واز جانب دیگر به دلیل چند صدایی جامعه، کتمان حقایق برای دولت و افراد متنفذ نا ممکن گردیده است.

مجیب خلوتگر: به نظر بنده، رسانه ها در افغانستان و در شرایط کنونی تا حدی توانسته اند از عهدۀ یکی از مسؤولیت های سنگین شان که همانا بازتاب حقایق و اطلاع رسانی است برآیند؛ اما این نه بدان معناست که این کار را رسانه ها در کشور به وجه احسن آن انجام داده اند، مشکلاتی بر سر راه رسانه ها موجود بوده و است که باعث می شود رسانه ها نتوانند به درستی به بازتاب حقایق و اطلاع رسانی دقیق دست یازند. این مشکلات را می شود در چهار بخش به بررسی گرفت:

اول مشکلات حرفه یی بودن : این معضل با توجه به نوپا بودن رسانه های آزاد در افغانستان، یکی از چالش های عمده محسوب می شود که باعث شده است تعدادی از کارکنان رسانه یی و تعدادی از رسانه ها نتوانند حقایق را آنچنان که هست، بازتاب دهند.

دوم مشکلات امنیتی : این چالش در سراسر کشور به نحوی و به صورت روشن در جنوب و شرق افغانستان یکی از عمده ترین چالش های رسانه یی به شمار می رود که باعث می شود تا کارکنان رسانه یی از دقت و فرآیند حقیقت یابی به خاطر روبرو نشدن با چالش های امنیتی چشم پوشی کنند.

سوم مشکل عدم دسترسی به معلومات : این مشکل که بیشتر از سوی مقامات حکومتی و در کل مقامات دولتی برای خبر نگاران ایجاد می شود، باعث شده است که کار رسانه یی به خصوص در شرایط کنونی به نحوی یک جانبه به مردم برسد و این همانا پنهان کردن نیم رخ حقیقت است.

چهارم مشکلات گرایشی درون سازمانی : وبه عنوان آخرین مشکل می شود به گرایش تعدادی از رسانه ها و افراد رسانه یی به احزاب ، اقوام و یا هم، زبان ها یاد کرد که این خود باعث شده است، تعدادی از رسانه ها و کارکنان رسانه یی به خودی خود دربازتاب حقایق گرایشی عمل نمایند.

اگر درکل به موضوع پرداخته شود، باید گفت که رسانه ها در بازتاب حقایق و اطلاع رسانی یکی از کار های عمده را می توانند انجام دهند اما چالش های موجود دراین راستا باعث شده است که تعدادی از رسانه ها به دلائل معلوم و نا معلوم دچار عدم اطلاع رسانی کامل و بازتاب حقایق به صورت واضح گردند.

سید علیشاه روستایار: رسانه ها در هر شرایط، بالاخص در شرایط کنونی میتوانند نقش مؤثری را در رسانیدن حقایق به مردم واعتلای سطح آگاهی عامه ایفا نمایند. باآنکه منابع اطلاعات جمعی بعد از تشکیل حکومت مؤقت تاامروز، تاحدودی رسالت شان را دربرابر جامعه و مردم ایفا نموده اند، مگر متأسفانه پیشبرد این مسؤولیت مهم اجتماعی بابرخی کمبودیها ودشواریها وعوامل باز دارنده نیز مواجه بوده است.

نخست در مورد کمبودیها ودشواریها باید گفت که موجودیت فضای نا امن ومخاطراتی که از جانب افراد و نیروهای مسلح مخالف از یکسو وارعاب وتهدید افراد ونیرو های مسلح وافراد زورمند ومقتدرداخل سیستم قدرت دولتی به حیث یکی از عوامل باز دارنده جلو حرکت رشد یابندۀ رسانه ها را سد نموده و مانعی را در برابر فعالیت ثمر بخش ژورنالیستها ایجاد می نماید.

ومین نقیصه، از فعالیت رسانه ها ناشی میشود. این نارساییها در کاررسانه ها بیشتر ازکمبود تجربه وناکافی بودن افراد متخصص در بخشهای مختلف منشأ میگیرد. نسبت توجه زیاد اکثر رسانه هابه امور سیاسی وپیشبرد هدفهای معین سیاسی وگروهی، در بخش امورتربیتی خصوصاً توجه به نسل جوان با کاستی هایی توام میباشد.

غلام سخی ارزگانی: با تمام فشارها، بحران امنیت و همچنان عدم تجارب رسانه یی که عمللاً در کشور وجود دارد، نقش رسانه ها بازهم نسبت به هر وقت دیگر در بازتاب قسمتی از حقایق و اطلاع رسانی خوب می باشد؛ زیرا، در گذشته ها این گونه آزادی قانونی و عملی برای مطبوعات و ژورنالیست های کشور ما وجود نداشت. هرچند که رسانه های میهن ما چندان از یک سابقۀ کاری و مسلکی لازم برخوردار نمی باشند ولی با آنهم نقش آنها در شرایط کنونی افغانستان قابل قدر می باشند که قسماً منعکس کنندۀ برخی از واقعیت ها برای عموم می باشد؛ ولی این کافی نیست و باید رسانه ها از نظر کیفی و کمی بیشتر فعالیت نمایند و رسالت اطلاع رسانی و روزنامه نگاری را با وجه احسن انجام دهند. باید افزود که رسانه، رکن چهارم نظام دموکراسی می باشد و بدون آن، روند دموکراسی در کشور ما ناموفق خواهد ماند. روی این ملحوظ باید زمینه های همه جانبۀ آزادی بیان و اطلاع رسانی در تمام روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی وغیره عملاً مساعد گردد تا نهادهای جامعۀ مدنی و دموکراسی به صورت تدریجی و مسالمت آمیز ایجاد و در متن نظام اجتماعی جامعه گسترش یابند.

قبل از همه، این یکی از وظایف مبرم دولت و به ویژه قوای اجرائیه است که شرایط لازم را برای فعالیت های خبرنگاران، مطبوعات و سایر نهادهای مدنی عملاً تدارک دهد و از آن حمایت نماید. و همچنان بر خبرنگار نیز واجب است که قبل از همه خود را مطابق معیارها و اصول مطبوعات جهان معاصر و نیازمندی زمان مجهز سازند تا «فرهنگ ژورنالیستی» در کلیه مناسبات مردم تدریجاً به زایش و پویش گرفته شود. در اینجاست که در صورت «حاکمیت» فرهنگ ژورنالیستی در بطن جامعه بوده که زمینۀ جذب مردم به سمت انتخابات و سهم گیری آگاهانۀ آنان در گسترش نهادهای مدنی و تحقق دموکراسی سهل و نهایت مؤثر خواهد بود.

چه نسبتی میان دسترسی به اطلاعات وحاکمیت قانون می بینید؟

مبارز: تاهنوز قانون در جامعۀ ما تطبیق نمیشود؛ مثال برجسته، قانون رسانه هااست که پس از تصویب آن با دو ثلث آرای نماینده گان که مطابق به قانون اساسی افغانستان دیگر ضرورت به توشیح رئیس جمهور را ندارد؛ مگر از طرف حکومت زندانی شد ونافذ نگردیده. کشمکش هایی که در بین ولسی جرگه وحکومت در بعضی مواقع صورت می گیرد، ثابت میسازد که تاهنوز جامعۀ ما به قانون اعتناء ندارد؛ بناءِ در چنین یک فضاء، طبعاً ژورنالیستها از امکانات محدودی برای بدست آوردن اطلاعات برخوردار میباشند.

هاشمی: در اینجا دو موضوع مطرح میگردد :

اول اینکه ارائه اطلاعات قانونمند گردد، با وجودیکه در قانون اساسی کشور تذکر رفته است ؛ بدست آوردن اطلاعات حق هر شهروند است اما دیده میشود که مردم و رسانه ها اکثرآ از بدست آوردن حقایق کنار میمانند. مسؤولین به بهانۀ اینکه ارائه این معلومات به امنیت روانی کشور صدمه وارد میکند و دادن این معلومات مخالف منافع ملی است از ارائۀ چنین اطلاعات جلوگیری میکنند؛ بناءً نیاز است تا در کنار قانون اساسی، قانون فرعی دیگر یکه در بیشتر کشور ها معمول است یعنی قانون دست رسی به اطلاعات به وجود بیآید تا همه بر مبنای آن به حقایق دسترسی پیدانمایند و هیچ نوع راه گریزی را برای مسؤولین اعم از دولتی و غیر دولتی باز نگذارد.

دوم اینکه زمانی در یک جامعه، قانون حاکمیت پیدا میکند که شهروندان آن اطلاعات دقیق و لازم در مورد مسایل روز بدست بیاورند تا برمبنای آن زنده گی خود را تنظیم نمایند.

توحیدی: اصلاً تطبیق قانونست که زمنیۀ دسترسی به اطلاعات برای شهروندان و رسانه ها را مساعد می سازد؛ چه،بدون اجرای قانون هیچ شهروند و یا رسانه یی نمی تواند به اطلاعات به صورت درست دست یابد.

یکی از مشکلات موجود در عرصۀ اطلاع رسانی، عدم اجرای قانون است. باوجود یکه قانون اساسی و قانون رسانه ها مشعر به این حق شهروندان کشور است؛ اما مقامات دولتی، در مغایرت با قوانین نافذۀ کشور، از ارائۀ معلومات به رسانه ها خود داری می ورزند که متأسفانه برای تخلف مقامات و منسوبان دولتی هیچ مجازاتی پیش بینی نشده است.

خلوتگر: حاکمیت قانون و دسترسی به معلومات در مراحلی می توانند لازم و ملزوم یکدیگر باشند. بدین معنا که هر گاه مردم به معلوماتی که به زنده گی شان مرتبط است دست یابند و دست یابی مبنای قانونی داشته باشد، این مهم به خودی خود حاکمیت قانون است. از سوی دیگر هر گاه مردم به معلوماتی که خواهان آن می باشند دست یابند، وضعیت حاکمیت قانون، با توجه به معلومات ارائه شده روشن می شود و این باعث خواهد شد تا مردم در مواردی که ملاحظه دارند ویا در حاکمیت قانون مشکلی وجود دارد، از حکومت و در کل از دولت بخواهند تا دراین راستا اقداماتی را روی دست گیرد. از سوی دیگر دسترسی به معلومات با عث بلند رفتن آگاهی افراد دریک جامعه می شود و این آگاهی می تواند در راستای آگاهی از قانون و مسؤولیت های افراد در قبال حاکمیت قانون باشد که این هم می تواند در راستای حاکمیت قانون موثر واقع شود.

روستایار: میان دسترسی به اطلاعات که از طریق رسانه ها صورت میگیرد وحاکمیت قانون، پیوند ناگسستنی وجود دارد. فعالیت رسانه ها بر اساس قانون تنظیم میگردد ورسانه ها به نوبۀ خود در ارتقای آگاهی عامه نسبت به قانون وچگونه گی تطبیق آن، نقش اثر بخشی را دارا میباشد.

ارزگانی: با درد و دریغ فراوان باید گفت که نسبت میان دسترسی به اطلاعات و حاکمیت قانون در کشور ما قابل نقد می باشد؛ زیرا نه رسانه ها به آن حد کمال و جمال رسیده اند که با رسالت ژورنالیستی از واقعیت های درون جامعه و دولت آگاهی حاصل نموده و آنرا به اطلاع عامه برسانند که تا در تطبیق قانون کشور مساعدت نمایند و نه قوای سه گانه و به خصوص قوۀ اجرائیه به آن درایت و شایسته گی رسیده است که زمینه های لازم و نسبتی را میان دسترسی به اطلاعات و حاکمیت قانون تدارک دهد تا اطلاعات عملاً در خدمت حاکمیت قانون و گسترش آموزش حقوق بشر قرار گیرند و تدریجاً «فرهنگ حاکمیت قانون» در تمام مناسبات مادی، اجتماعی و معنوی جامعۀ ما خلق گردد تا جامعه قانونمند شود. تا زمانیکه مردم دسترسی آگاهانه به مسایل مورد نیاز خود از طریق مطبوعات از جمله در تطبیق قانون در کشور پیدا نکنند نه ارزش قانون را می دانند و نه از آن پیروی می نمایند. پس مطبوعات به مثابۀ عضو رابط میان مردم و دولت در رابطه با تطبیق و حاکمیت قانون نقش نهایت محوری را اداء خواهند نمود.

با درنظرداشت انتخاباتی که پیش رو داریم، نقش دسترسی به اطلاعات را در انتخاب وگزینش برنامه ها وچهره های برترچگونه ارزیابی میکنید؟

مبارز: من از چهره های برتر برداشت ندارم؛ چه، چهره هایی که تکراری وشناخته شده اند، چندان سابقۀ درخشان کاری نداشته وبعضاً در مسؤولیت های حکومت آقای کرزی شریک میباشند. چهره های واقعی ملی در کشورما، تا هنگامی که تأثیرات سیاسی کشور های همسایه، اروپا و مخصوصاً امریکا در وطن ما وجود دارد، تبارز کرده نمی توانند؛ چنانکه میبینیم که انتخابات از افغانستان است؛ مگر شخصیت های سیاسی اکثراً به واشنگتن رو می آورند.

در قسمت دسترسی رسانه ها به اطلاعات انتخابات تا یک کمیسیون مستقل رسانه ها که مورد موافقۀ ولسی جرگه، حکومت و انجمن های جامعۀ مدنی باشد، تشکیل نگردد، با طرز کارکمسیون انتخابات و تقرب آن با حکومت، مشکل دسترسی رسانه ها حل شده نمیتواند.

هاشمی: بدون شک این رسانه ها است که در معرفی کاندیدان، برنامه ها و راهکار های شان میتوانند نقش به سزایی داشته باشند. رسانه ها میتوانند گفتمانهای مستقیم را میان کاندیدان و شهروندان ایجاد نمایند؛ تا این فرصت پیدا شود که مردم در مورد راهکار ها و برنامه های انکشافی کاندیدان سوالات خود را به طور مستقیم مطرح نموده وخود در انتخاب چهره برتر که از توانایهای لازم برخوردار باشد تصمیم بگیرند.

توحیدی: در انتخابات پیش رو، رسانه ها می توانند نقش سازنده و موثری را در گزینش نامزدان مناسب ریاست جمهوری و شورا های ولایتی بازی نمایند؛ چه، این رسانه هاست که با ارائۀ معلومات دقیق در مورد نامزدان به مردم کمک می نمایند تا انتخاب درست وسالم داشته باشند . شکی نیست که مردم به صورت عام با نامزدان ریاست جمهوری ویا شورا های ولایتی از نزدیک اشنایی نداشته ودرتلاش خواهند بود تا درمورد نامزد مورد نظر خویش اطلاعات کافی به دست بیاورند .لذاازوظایف اساسی رسانه ها ست تا معرفی چهره ها وشخصیت های نامزدان مردم را درگزینش افراد برتر، کمک ویاری رسانند.

خلوتگر: آنطور که قبلأ گفته شد، دسترسی به معلومات سبب بلند رفتن آگاهی در افراد یک جامعه می شود؛ این آگاهی می شود در مورد زندگی و مسائلی که بالای زندگی افراد موثر است، باشد و هم چنان می شود در مورد افرادی که تاثیر گذار بالای زندگی دیگران اند، باشد.

مسئلهء دسترسی به معلومات و انتخابات که همانا رساندن آگاهی به مردم در مورد برنامه ها ، کارنامه ها و یا هم پس منظر های گوناگون افراد است، می تواند برازنده گی نقش دسترسی به معلومات را در انتخابات بارز سازد.

هرگاه بتوانیم به آن ایده آلی که از دسترسی به معلومات توقع داریم، برسیم، مردم هیچگاهی دچار اشتباه در انتخاب افراد با توجه به برنامه ها یی که این افراد دارند، نمی شوند.

البته باید به خاطر داشت که در شرایط کنونی، دسترسی به معلومات، به نحوی کمتر و محدود تر خواهد شد؛ تا گوشه های منفی کار نامه های افرادی که خواهان انتخاب شدن از جانب مردم می باشند، مخفی بماند؛ ولی هرگاه رسانه ها با توجه به اصل کارایی شان در چنین شرایطی عمل نمایند، قطعأ می توانند در راستای سوق آرای مردم به سوی نامزدان کارا و به قول معروف به درد بخور، سهم بارزی ایفا نمایند.

روستایار: وضعیت اطلاعات وفعالیت رسانه ها در ارتباط انتخابات وگزینش برنامه ها و کاندیداها، روندیست ناهمگون ومتضاد و این امریست طبیعی که از گرایش متفاوت رسانه ها و موضعگیری های مخالف کاندیدا هاناشی میشود. برای تعادل بخشیدن به این وضع، تحقق قانون رسانه ها میتواند فعالیت رسانه ها وکاندیدا ها را بر مبنای فعالیت قانون ورعایت قانون انتخابات استوار سازد.

ارزگانی: نقش دسترسی به اطلاعات، تابع شرایط موجود در کشور می باشد. تا جائیکه روش ها و خواست های کمیسیون مستقل انتخابات و حکومت ایجاب می نمایند، بعضی از مسایل را به عنوان اتمام حجت هم در اختیار رسانه ها خواهند گذاشت تا مورد انتقاد قرار نگیرند؛ ولی بعضی از مسایل مورد نظر خود را از انظار مطبوعات و عامه پوشیده نگه خواهند داشت. اگر مسؤولین کمیسیون مستقل انتخابات از استقلالیت، صداقت و قانونیت کار بگیرند؛ نتایج کار آنان از این ناحیه شفاف خواهند بود. در این صورت با یقین باید گفت که برنامه های آنها مؤثر خواهند بود و زمینه های رقابت سالم را در بین چهره های انتخاباتی بازتاب خواهند داد و مردم هم با دسترسی لازم به اطلاعات، از چگونه گی انتخابات به شخص شایسته رأی خواهند داد و در این ارتباط دموکراتیزه کردن بستر انتخابات خوبتر نمایان خواهد گردید.

این دیگر یکی از وظایف دولت و به ویژه کمیسیون مستقل انتخابات است که با گزینش برنامه های مورد نیاز و مؤثر، زمینه های آگاهی و تسهیلات لازم را برای رأی دهندگان و رأی گیرنده گان به صورت شفاف تدارک دهند تا جریان انتخابات بدون نقض قانون و تقلب موفق گردد؛ در غیر آن از رسالت انتخابات دموکراتیک محروم خواهیم بود.

رسانه های کشور ما اکثرا ً در راستای آزادی بیان، تابع منافع گروهی وسلیقه های شخصی اند ؛ چگونه آنها به یک راهکارمعیاری و واحدی د ست خواهند یافت؟

مبارز: فکر نمی کنم رسانه یی که از طرف یک شخص تأسیس شده، راهی را غیر ازسمت فکری صاحب خود، تعقیب کرده بتواند. این هدف خجسته وقتی بدست می آید که رسانه های شخصی، به شرکت های سهامی تبدیل شوند و برای ژورنالیست ها مساعدت شود که سهامداران عمده را تشکیل بدهند.

هاشمی: با درنظرداشت اینکه آزادی بیان یکی از جمله حقوق بشری شهروندان یک سرزمین بشمار میرود، هر حزب سیاسی یا به گونۀ دیگر هر نهاد اجتماعی از این حق برخوردار میباشد و زمانی استفاده از این حق موثر واقع میشود که شهروندان منحیث یک ملت از آن استفاده نمایند نه به عنوان گروه و یا قوم.

رسانه ها بخش مهم و عمدۀ آزادی بیان به شمار میایند. باید در کار رسانه یی، اصل توازن و بی طرفی و درکل اصول اخلاقی خبرنگاری رعایت گردد؛ ولو اینکه مر بوط به هر حزب و یا گروه سیاسی باشند. زمانیکه شما داخل کار رسانه یی میشوید، باید تمام افکار سیاسی، قومی، زبانی و مذهبی را کنار بگذارید.

توحیدی: شکی نیست که رسانه های آزاد وارد حیات نوین حرفه یی خویش گردیده اند و با وجود توسعۀ چشمگیراز نظر کمی، گرفتار بیماری هایی از منظر کارکرد معیاری وتخصصی می باشند. به همین دلیل است که رسانه هایی که ادعای بیطرفی وآزادی کامل را دارند، در خطوط قومی و سلیقه یی ویا سیاسی می لغزند. برای بیرون رفت از این معضل، یگانه راه، استمرار آموزش و الگو برداری از رسانه های آزاد بین المللی است. باید به این نکته اشاره کرد که روزنامه نگار وخبرنگار نمی تواند از نظر ذهنی مجرد زندگی کند و شکی نیست که به عنوان یک انسانی که درعرصۀ اجتماع شاغل است، دارای علایق و سنخیت های خویش است؛ اما نباید داشتن علایق ویژه سبب شود تا خلاف اخلاق و موازین اخلاقی خبرنگاری و یا قوانین نافذ، عمل نماید؛ به این معنی که نباید از ژانرهای ژورنالیزم درراستای اهداف شخصی و سیاسی سود جویی نماید.

خلوتگر: متأسفانه که وضعیت چنین است ، عملکرد دست اندرکاران و مدیران کلان در نهاد های دولتی و حتی بعضأ هم در نهاد های غیر دولتی، باعث شده است که رسانه ها برعکس یکی از اهداف مقدس شان که همانا عدم گرایش است ، عمل نمایند.

از سوی دیگر، نبود یک نظامنامهء اخلاق کاری رسانه یی، این مشکل را چند برابر ساخته است.

من فکر می کنم که با طرح یک سلسله ضوابط اخلاقی که قابل قبول اکثریت رسانه ها و خبرنگاران باشد، می شود اندکی از این مشکل کاست. البته باید بگویم که کارهایی دراین راستا انجام شده است و در حال نهایی شدن است که امید وارم هرچه زودتر فرآیند کاری ترتیب و نشر ضوابط اخلاقی پایان یابد و آنچنان که گفته شد گوشه یی از این مشکل را حل کند.

از طرف دیگر، چون انتخابات هم در راه است و بعد از انتخابات شاهد مدیران جدیدی در سازمان های مرتبط رسانه یی دولتی خواهیم بود، پس برای دولتمردانی که در آینده برندۀ انتخابات ریاست جمهوری خواهند بود ، لازم است تا افرادی را در مدیریت های بالایی سازمان های دولتی مرتبط به رسانه ها بگمارند که به جای فکر کردن به منافع جناحی یا گروهی ، به منافع ملی و کشوری بیندیشند. البته باید گفت که مدیران رسانه ها نیز دراین راستا با توجه به اصل عدم گرایش ، نگذارند از رسانه های شان به عنوان بلندگو هایی استفاده شود و به جای رشد منافع کشوری ، منافع قومی ، گروهی و یا قبیله یی رشد داده شود.

البته باید اضافه کنم که عدم همآهنگی میان رسانه ها نیز تا حدی باعث شده است که تعدادی از رسانه ها به گرایش هایی بگرایند که با به میان آمدن گروه های همآهنگی نیز می شود به این مشکل راه حلی هر چند کوچک پیدا کرد.

روستایار: باآنکه فعالیت رسانه ها درین امر تا بع منافع گروهی وسیاسی وسلیقه یی اند واین امر تاحدودی طبیعی میباشد؛ مگر درین جریان، نقش رسانه های ملی که منافع همگانی را باید در نظر داشته باشند، حایز اهمیت بیشتر میباشد. گرایش رسانه های ملی بایست در بیداری وحدت ملی، منافع جمعی ورعایت قانون، سهم مؤثری را ایفا نماید. نشرات این رسانه ها باید آموزندۀ این حقیقت باشد که منافع علیای مردم وکشور نسبت به همه چیز باید برای ما حایز اهمیت باشد.

ارزگانی: با تأسف فراوان باید افزود که اکثریت رسانه ها به نحوی از انحاء متأثر از منابع گروهی و سلیقه های شخصی و حتا خارجی نیز می باشند که نجات دادن آن رسانه ها از زیر نفوذ اشخاص و یا قدرت های گروهی نهایت دشوار می باشد. زیرا، این چنین رسانه ها توسط اشخاص و گروه ها تمویل می گردند و در خدمت اهداف آنان قرار دارند و نقش سلیقه های اشخاص و احزاب در آن حتمی و عمده می باشد ؛ نه منافع ملی کشور. از این رهگذر مشکل به نظر می رسد که این چنین رسانه ها به راهکاری های واحد دست یابند و نقش سازنده را مطابق نیازمندی و خواست مردم در روند انتخابات ایفاء نمایند. زمانیکه منافع گروهی و سلیقه های شخصی به صورت آگاهانه و هدفمند قربانی مصالح کلان ملی و کشوری گردد، آنگاه با شکل گیری راهبردهای واحد و معیاری در راستای آزادی بیان خواهد بود که رسالت رسانه یی در جهت منافع مردم عملی گردد.

برخی از رسانه ها حق استفاده از آزادی بیان و تشدید انتقاد را وسیله یی برای نیل به دموکراسی میدانند، آیا تحقق دموکراسی واقعی وپایدارصرفا ً با چنین پیش شرطی امکان پذیر است?

مبارز: من عقیده ندارم که صرف انتقاد شدید ضامن دموکراسی میباشد. رسانه ها باید در تشریح فرهنگ دموکراسی زیاد کار نمایند. یعنی مردم را به ارزشهای دموکراسی، حق افراد در یک نظام دموکراسی، وجیبۀ افراد در چنان یک نظام آشنا سازند تا اکثریت قاطع مردم بامعلومات و فهم خود از دموکراسی استفاده نمایند و خود از دموکراسی دفاع کنند. من فکر می کنم که رسانه ها زیاد سیاسی شده اند باید دیگر تلاش نمایند تا پروگرامهای فرهنگی شان به سطح وسویه های مختلف توسعه داده شود تا مردم، تشنۀ معلومات تاریخی، فرهنگی، وتربیوی گردند وهر روز یک قدم از افکار قرون وسطایی دور شوند وخود را به ارزشهای قرن بیست ویک که عصر علوم وتکنالوژی است، نزدیک سازند. یکی از وجایب مهم مطبوعات، نشرات به زبان مردم است. مردم باید خود دین و مذهب خود را بشناسند و از واقعیت های دین مقدس ما آگاه شوند تا اسلام، راه را برای ترقی و پیشرفت شان باز بگذارد.

هاشمی: عمده ترین و بیشرین کار یک رسانه انتقاد درست و سالم است فرق نمی کند که این انتفاد بالای حکومت ویا دولت در کل، نهاد های جامعه مدنی، احزاب سیاسی، نهاد های بین المللی باشد؛ اما زمانیکه انتفاد صورت مییگرد، باید بسیار دقت در کار رفته باشد. اگر ما بخش عمدۀ کار و مسؤولیت یک رسانه را که همان انتفاد است بگیریم، پس رسانه چیزی شبه نوار خواهد بود.

در کنار برنامه های انتقادی برنامه های تعلیمی، حقوق بشری،گفتمان میان شهروندان ، نخبگان، دولتمردان، بررسی مشکلات اجتماعی مردم، سهم دادن شهروندان دربرنامه سازی مسایل است که میتواند در راستای نیل و تحقق دموکراسی موثر و مفید تمام شود.

توحیدی: انتقاد از کارکرد ها وعمل کردهای مقامات دولتی به منظور ایجاد پروسۀ اصلاحات از سوی رسانه ها امریست لازمی وحتمی؛ اما انتقاد بی طرفانه و مستند باید دارای راهکارهای سازنده نیز باشد؛ زیرا کار رسانه ها ایجاد روند تعمیر است نه تشدید روند تخریب؛ لذا نباید پنداشت که نقد عملکرد دولت بدون دورنمایی از تشویق وترغیت اصلاح امور، وظیفۀ رسانه های متعهد و معیاریست. رسانه ها به عنوان پیشقراولان اصلاحات، باید هدفمندانه و با تعهد عمل نمایند. دریک جامعۀ مبتنی بر دموکراسی، این رسانه های آزاد به عنوان ناظران بر تطبیق قانون وایجاد جوِ توسعه ودفاع از حقوق بشری ومصلحین جامعه عمل می کنند.

خلوتگر: به نظر من نه تنها رسانه های ما (البته نه همه رسانه ها؛ ولی اکثریت آنها ) انتقادی عمل می کنند، بلکه یک نوع منفی گرایانه باهرمسئله برخورد می کنند. این مشکل ناشی از معضلات حرفه یی درکار خبرنگاری است. از سوی دیگر با توجه به طبیعت انتقادی مردم، رسانه های منتقد و منفی گرا بیشتر از دیگران مخاطب دارند ؛ و اما در مورد چگونه گی حل این مشکل میتوان گفت که ظرفیت سازی در رسانه ها ( البته ظرفیت سازی به مفهوم اصلی آن ) می شود جزئی از یک راهکار دراین راستا باشد.

از سوی دیگر، هرگاه ما بخواهیم از اصطلاحاتی چون آزادی بیان و یا هم دموکراسی یا مردم سالاری در راستای کاری خود استفاده کنیم، یا بهتر بگویم این مفاهیم را در فرآیند کاری خود در نظر بگیریم، باید ابتدا تعاریف و معانی خاص و عام این اصطلاحات را بیاموزیم.

آزادی بیان در جوامع مردم سالار یا دموکرات، هیچ گاه به معنای گرایش به ابعاد منفی پدیده ها نبوده و به طور کل انتقاد هم نیست .

آزادی بیان زمانی تحقق می یابد که بدون در نظر داشت هرگونه سلیقه، موضوعات از هر بُعد بررسی شود ، یعنی جنبه های مثبت و منفی پدیده ها در نظر گرفته شود. از سوی دیگر هرگاه انتقادی از سوی رسانه یی صورت می گیرد، مسؤولیت این رسانه است که با طرح هایی برای رفع نقیصه، وارد میدان شود. البته باید گفت که انتقاد وطرح، نباید برخاسته از متن رسانه باشد؛ بلکه رسانه خواستها ، انتقادات و طرح هایی را که افراد مختلف در جامعه ارائه می دارند، مطرح نماید.

ولی هرگاه چنین نباشد، من فکر می کنم صرفاً با انتقاد، نه تنها مشکلات را حل نخواهیم کرد، بلکه خود نیز روزی مشکل ساز خواهیم بود.

روستایار: یقیناً آزادی بیان و مطبوعات با دموکراسی و حاکمیت قانون پیوند گسست نا پذیر دارد. این مفاهیم مکمل یکدیگر بوده و میتوانند جامعه را در احیاء ورشد ارزشهای انسانی یاری بخشد. آنچه در این مطلب قابل توجه است، رعایت کار برد این مفاهیم است که آنهم از طریق قانون نتطیم میگردد. انتقاد بی مورد، تفتین وتخریب شخصیت ها وافراد ویا جریانهای سیاسی و تشدید مخاصمت های جاه طلبانه میان افراد وگروه ها، مغایر آزادی بیان واستفاده از دموکراسی و حاکمیت قانون بوده و نمیتواند نتیجۀ مطلوب را ببارآرد. انتقاد، در واقع امریست عادلانه و ارزشمند وبایست بر مبنای واقعیت استوار باشد و بتواند نقیصه یی را در یک زمینه مرفوع سازد.

ارزگانی: آیا رسیدن به دموکراسی از طریق تشدید انتقاد، فشار، ترفند و تقلب ممکن می گردد و یا اینکه نیل به دموکراسی از طریق زمینه سازی های لازم فکری، اجتماعی، مادی و غیره مسالمت آمیز و تدریجی و آنهم با شناخت واقعیت های عناصر ذهنی و عینی جامعه حاصل خواهد گردید؟

رسانه هایی که با استفاده از حق آزادی و تشدید انتقادات به غرض تحقق دموکراسی کار می گیرند، خیلی زود شاهد نتایج این چنین کنش های منفی و زیانبار خود خواهند بود. استفاده از آزادی بیان و انتقاد، زمانی از مؤثریت خردمندانه و مثبت برخوردار خواهد بود که حد اقل واقعیت های عینی و ذهنی جامعه دقیقاً مورد ارزیابی و شناخت قرار گیرد و بر مبنای آن اگر از آزادی و انتقاد بهرۀ عقلانی و منطقی گرفته شود به یقین که حاصل آن سازنده و در همین محدوده هم راهکشای جامعۀ مدنی و دموکراسی خواهد بود.

از طرف دیگر نیل به دموکراسی، تنها به صورت مجرد استفاده از آزادی بیان و انتقادات مسالمت آمیز ممکن نمی باشد، بل باید شرایط اقتصادی، اجتماعی، محیطی، دینی وغیره نیز مطمح نظر و عمل باشد؛ تا از هر عنصر آن در جایگاه خاصش جهت تحقق دموکراسی بهرۀ لازم گرفته شود؛ در غیر آن دموکراسی با زور، توطئه، کودتا، رشوت و عوامل یک جانبۀ دیگر، بدست نمی آید. تحقق دموکراسی پایدار، محصول رشد تدریجی و مسالمت آمیز همه جانبۀ ساختارهای مادی، معنوی و اجتماعی جامعه می باشد که مطابق خواست ها، اراده و آرمان های مردم باید در بستر بالنده گی و تکامل قرار گیرد و مردم آنرا آگاهانه هضم کرده بتوانند.

دموکراسی، یک چوکات خاص نیست که در هر جامعه و یا هر کشور قابل تطبیق باشد؛ بل نظام دموکراسی با توجه با سوابق تاریخی، سطح تکامل اجتماعی، مادی و معنوی یک جامعه و کشور مطمح نظر و عمل می باشد تا شرایط همه جانبۀ نهادینه سازی و گسترش آن به طور شعوری و خردمندانه حاصل گردد. پس، از این به خوبی درک می گردد که روند تحقق دموکراسی، یک اصلِ تسلسلِ تکاملِ مسالمت آمیز و تدریجی می باشد نه از راه قهرآمیز ، فشار وغیره.

بادر نظرداشت چالشهای موجود در کشور، چه شیوه هایی را برای گسترش سالم آزادی بیان برمبنای اصول دموکراسی و منطبق با ارزشهای اعلامیۀ جهانی حقوق بشر برای رسانه ها مؤثر میدانید؟

مبارز: اولتر از همه باید اعلامیۀ جهانی حقوق بشر برای مردم نه تنها در شهر ها بلکه در روستا ها توضیح گردد؛ زیرا هستند کسانی که حقوق بشررا خلاف خواستهای جامعۀ اسلامی ما معرفی میدارند؛ بناً باید مردم ما به ماهیت، تاریخ، ارزشها وتأثیرات حقوق بشر کاملاً آشنا شوند. درین راستا، رسانه ها، مخصوصاً تلویزیون ها و تعداد یکصد رادیوی اف، ام که در کشور نشرات دارند، میتوانند این هدف را تأمین نمایند. من فکر میکنم که دیالوگ ها، پارچه های تمثیلی، مقالات وتبصره های مختصر ونشر آن از رادیو ها بسیار مؤثر واقع میگردد. باید با منطق قوی مگر به زبان مردم، تأثیر آزادی بیان در حفظ حقوق مردم و جلو گیری از استبداد معرفی شود؛ تا مردم خود شان بسیج شوند و از حق و وجیبۀ خود استفاده کنند و زمینه را برای رژیم های استبدادی که ضد آزادی بیان اند، محدود سازند.

هاشمی: آزادی بیان، زمانی گسترش پیدا میکند که شهروندان از حقوق بشری خود آگاهی پیدا نمایند ، نخبه گان و روشنفکران کشور، آزادی بیان را منحیث یک اصل قبول نموده و به آن متعهد باشند و آزادی بیان را وسیله یی برای مقاصد کوتاه مدت خود استفاد نه نمایند و یا به گونۀ دیگر، آزادی بیان نباید وابسته به پروژه های کوتاه مدت باشد وتا زمانیکه یک نهاد مصارف برای تحقق آزادی بیان، مانند برگزاری کارگاه های آموزشی و یا دفاع از یک خبرنگاری که مورد تهدید قرار میگیرد، در اختیار داشته باشد، از آزادی بیان دفاع صورت بگیرد و زمانیکه بودجۀ مورد نظر ختم شد، اصل آزادی بیان نیز به باد فراموشی سپرده شود. نهاد های رسانه یی و جامعۀ مدنی رضاکار به وجود بیاید که از این حق دفاع نمایند و این اصل را گسترش دهند و در عین زمان ایجاب میکند که دولتمردان کشور، این حق بشری را حمایت کنند و هیچگاه در پی خفه کردن صداهای بر حق نباشند.

توحیدی: با درنظرداشت چالشهای موجود فرا راه رسانه ها وخبرنگاران، بهتر است تا نخست رسانه ها معیاری عمل نمایند؛ دوم اینکه باید به دولتمردان تفهیم کرد که بدون آزادی بیان وارزش های مندرج در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، نظامی نمی تواند ادعای دموکراسی نماید؛ لذا دموکراسی بدون آزادی بیان واعطای سایر حقوق بشری محال است؛ که درآن صورت ادعای داشتن دموکراسی بی معنی خواهد بود .ازجانب دیگر رسانه ها وخبرنگاران باید منسجم ومنظم مقاومت نمایند تا این حق در جامعه نهادینه گردد.

خلوتگر: به نظر من گسترش آزادی بیان یکی از مسؤولیت های مهم دولت و به خصوص حکومت حساب می شود. حکومت و در مجموع دولت باید راهکار هایی را جستجو کنند تا به اساس آن به یکی از مهم ترین مسؤولیت های شان که همانا گسترش آزادی بیان است، دست یابند. تأمین امنیت شغلی خبرنگاران و کارکنان رسانه یی و طرح و توشیح قانون دسترسی به معلومات را می شود به عنوان مواردی از راهکاری که حکومت باید آن را طرح و اجرا نماید ، نام برد.

از سوی دیگر لازم است تا تمامی خبرنگاران، آگاهی کامل از مفاهیم مردم سالاری و آزادی بیان در جوامع مردم سالار را داشته باشند؛ این نه بدان معناست که خبرنگاران و کارکنان رسانه یی از این مفاهیم آگاهی ندارند؛ بلکه به نظر من تعدادی از کارکنان رسانه یی هستند که آگاهی کامل از این مفاهیم ندارند. هرگاه این قدم گذاشته شود، می توان با صراحت گفت که یک قدم بزرگ در راستای سالم کردن و نهادینه کردن سالم آزادی بیان گذاشته شده است؛ زیرا در مواردی دیده شده است که عدم آگاهی خبرنگاران از مفاهیم بالا، کارآیی این خبرنگاران را در راستای اطلاع رسانی به مشکل مواجه ساخته است.

همچنان حمایت ازگسترش آزادی بیان با توجه به معیار های پذیرفته شدۀ بین المللی آن، یکی از وظایف نهاد های بین المللی می باشد که باید با حمایت نهاد های صنفی، رسانه های آزاد و صنف های مربوط رسانه ها در دولت ، نهاد های جامعۀ بین المللی دراین راستا مسؤولیت شان را ادا نمایند.

روستایار: قانون رسانه هابایست از طریق مراجع مسؤول وسیعاً چاپ ودردسترس عامه گذاشته شود. در مورد مواد مختلف این قانون در رسانه های ملی، میز های مدور وصحبتهای توضیحی سازمان داده شود. همچنان اعلامیۀ جهانی حقوق بشر نیز به حد کافی نشرو پخش گردد. مواد ونشریه های معلوماتی در مورد تجارب سالم برخی از کشورهای دیگر نیز در دسترس مراجع مختلف وهموطنان ما گذاشته شود.

ارزگانی: شیوه های مؤثر در جهت گسترش سالم آزادی بیان بر اساس دموکراسی و ارزش های اعلامیۀ جهانی حقوق بشر برای رسانه ها چندان به نظر نمی رسد؛ زیرا در این جهت فعالیت های اساسی تا کنون صورت نگرفته و شرایط لازم تا هنوز وجود ندارد؛ ولی افزون برآن، با توجه به شرایط حاکم در کشور، باید شیوه هایی روی دست گرفته شود که بر اساسات اصول دموکراسی و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به غرض گسترش سازنده آزادی بیان اقدام لازم صورت گیرد.

هرچند با تشکیل کمیسیون مستقل حقوق بشر و سایر نهادهای مدنی، قسمآ ذهنیت برای گسترش آزادی بیان ایجاد گردیده؛ ولی با آنهم این به هیچ صورت کافی نمی باشد و باید از شیوه های دیگری نیز در تقویت و گسترش فعالیت های آزادی بیان و مطبوعات استفاده صورت گیرد تا تدریجا «فرهنگ آزادی بیان و مطبوعات» در متن جامعه ایجاد و نهادینه گردد و مردم هم آگاهانه از آن حمایت کرده بتوانند.

آیا در راستای حمایت از ژورنالیستان وخبر نگارانی که مورد پیگرد واعمال خشونت قرار می گیرند ، میان انجمن ها واتحادیه های ژورنالیستان ازیکسو و نهاد های مدافع حقوق بشر ازسوی دیگر هماهنگی لازم وجود دارد ؟

مبارز: درقبال چنین وقایع، اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان و انجمن آزاد ژورنالیستان، هر یک طور جدا گانه اقداماتی کرده اند؛ مگر تا این لحظه مساعی من که می خواهم فدراسیون اتحادیه های ژورنالیستان را باحفظ تشکیلات مستقل شان بوجود بیاورم، در اثر مداخلۀ مخفی وزیر اطلاعات وفرهنگ توفیق نیافتم .

هاشمی: با وجود اینکه نهاد های مختلف دفاع از حقوق خبرنگاران در کشور وجود دارد و اهداف شان دفاع از رسانه ها و خبرنگاران است؛ اما میان شان همآهنگی لازم وجود ندارد زمانی دفاع از رسانه ها و خبرنگاران، کارا و موثر واقع میشود که همه مشترک عمل نمایند.

توحیدی: واضح است که دفاع مشترک از خبرنگاران ، روزنامه نگاران و رسانه های آزاد در برابر اعمال خشونت، مستلزم هم آهنگی لازم است؛ اما متاسفانه نهاد های صنفی خبرنگاران و نهاد های مدافع حقوق بشری در کشور، دراین زمنیه هم آهنگی لازم ندارند؛ به همین دلیل است که میزان خشونت در برابرخبرنگاران گراف صعودی خویش را می پیماید. شماری ازاتحادیه های خبرنگاران نیز آماج تحریکات احساسات سیاسی و قومی قرار گرفته اند واین سبب شده است تا اتحادیه ها نتوانند در یک فدراسیون بزرگ جمع شوند.

خلوتگر: متأسفانه پاسخ من منفی است، آنطور که لازم است هیچ همآهنگی کاملی ، درمیان سازمان های صنفی رسانه یی و هم در میان این سازمان ها با نهاد های حقوق بشری وجود ندارد.

من فکر می کنم که کارهای پروژه یی باعث شده است که هم نهاد ها و هم سازمان ها تنها بر اساس پروژه هایی که روی آن کار می کنند عمل نمایند؛ نه به اساس مسؤولیتی که دراین زمینه دارند. این باعث شده است که اولأ کارهایی که دراین راستا انجام می شود کوتاه مدت و بدون پیگیری باقی بماند و از سوی دیگر کسانی که مورد پیگرد ویا هم خشونت قرار گرفته اند، نشود از آنها از یک آدرس واحد دفاع گردد. به نظر من در حال حاضر به یک همآهنگی کامل، جدی و سریع نیاز است. قسمی که قبلأ تذکر رفت، کارایجاد یک گروه همآهنگی در جریان است که امید وارم این گروه بتواند خلاء هایی را که دراین زمینه موجود است ، پرنماید.

روستایار: من خود درین مورد معلومات دقیق وکافی ندارم؛ مگر تاجایی که از شواهد برمی آید، ممکن است این هماهنگی میان انجمن ها واتحادیه های ژورنالیستان ونهاد های حقوق بشر به حد کافی وجود نداشته باشد؛ زیرا از تهدید، تخویف وخشونت هایی که در برابر ژورنالیستان به کار گرفته شد، دفاع جدی صورت نگرفت و این عوامل مرفوع نگردید

ارزگانی: به نظر من تا حال شرایط لازم و تعیین کننده نه توسط دولت، نه اتحادیه ها، نه انجمن ها و نه مدافعین حقوق بشر برای حمایت از ژورنالستان و خبرنگاران به میان آمده و از همین لحاظ است که روزنامه نگاران همواره مورد توهین، خشونت و شکنجه قرار دارند و حتا در مواردی نیز به قتل می رسند. بنا بر فقر عمومی جامعه و نبود ستراتیژی سالم، تا کنون همآهنگی سرنوشت ساز میان انجمن ها، اتحادیۀ ژورنالستان، خبرنگاران و نهادهای مدافع حقوق بشر به وجود نیامده تا جلو خشونت را در برابر ژورنالستان به طور فعال بگیرند و از حقوق آنان دفاع مؤثر نمایند. از همین جهت است که همواره روزنامه نگاران در معرض خطر و حتا سربریدن مانند شهید اجمل نقشبندی و… قرار دارند؛ فلهذا، رسالت ژورنالیستی، مصالح ملی و نیازمندی زمان ایجاب می نمایند که منجمله روزنامه نگاران هم از این فرصت بازهم به غرض اطلاع رسانی و گسترش مطبوعات حد اکثر استفاده را نمایند تا مردم به خودآگاهی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی… برسند و به عنوان عامل تعیین کننده در ایجاد مایه ها و نهادینه سازی جامعۀ مدنی و دموکراسی، نقش خود را تدریجا ایفاء نمانید.

درکشورهای مقتدر جهان، مطبوعات در کنار قوۀ سه گانه ، رکن چهارم را احرازنموده و حتا تصور چنانست که در مقایسه با یک قشون نیرومند نظامی ، کارایی بیشتر دارد ؛ به نظرشما رسانه های ما با چه پیش زمینه هایی به سوی چنان مؤفقیت رهگشا خواهد شد?

مبارز: متأسفانه تاهنوز چنان اتحاد و هم آهنگی در بین اتحادیه ها وجود ندارد؛ ورنه وزن آزادی بیان ورسانه ها از قوه های سه گانۀ دولت وزین تر می شود؛ زیرا پیشرفت هایی که در ساحۀ تکنالوژی ارتباطات وجود دارد، قدرت ما را ضمانت می کند.

هاشمی: رسانه های کشور زمانی میتوانند به چنان مؤفقیت نایل گردند که مسلکی عمل نموده و اصل بی طرفی را رعایت نمایند و از رسانه به شکل ابزاری استفاده نکنند و در عین حال ضرورت است که کارمندان رسانه ای دانش مسکلی خود را بلند برده از کشور و جهانی که ما در آن زندگی مینماییم آگاهی لازم پیدا نموده و خود را زود مند سازند.

توحیدی: رسانۀ عصر حاضر با توسعۀ تکنالوژی معلوماتی در سراسر جهان واقعاً در کنار سه قوه دیگر متشکلۀ دولت ها قرار دارند و اثرگذاری رسانه ها براذهان عامه امریست انکار نا پذیر؛ اما رسانه های ما، درآغاز احراز چنین جایگاه هستند. راه احزار جایگاه اصلی رسانه ها، معیاری عمل کردن و پابند بودن به اصول ژورنالیزم نوین است که این خود ضامن موفقیت لازم دراین زمنیه است.

خلوتگر: اولأ باید گفت که رسانه های آزاد در افغانستان بسیار جوان استند و از سوی دیگر افغانستان هم با توجه به سال ها جنگ، یک کشور جهان سومی حساب می شود؛ ولی با توجه به این دو موضوع، رسانه های افغاسنتان تاحال اگر رکن چهارم نبوده اند، حد اقل به عنوان یک اهرم فشار در موارد مهم، عمل نموده اند؛ولی هرگاه بخواهیم رسانه های مان را از حالت یک اهرم فشار در موارد مهم به یک قوتی که همانا رکن چهارم یا یک نیروی ناظر و طراح باشد، تبدیل نمائیم، باید ابتدا از دولت بخواهیم تا به آنچه در قوانین به خصوص قانون رسانه ها تذکر رفته است، عمل نماید؛به خصوص در قبال امنیت شغلی کارکنان رسانه یی و تأمین حق دسترسی به معلومات، تمامی موارد قانون باید عملی گردد.

از سوی دیگر، رسانه ها نیز با درک مسؤولیت های شان باید اصول پذیرفتۀ جهانی که شامل بی طرفی و توازن در کار حرفه یی است را در تمامی موارد کاری درنظر بگیرند. البته باید گفت که دراین راستا، به همکاری و همیاری مردم نیز نیاز است. مردم باید با اعتماد به رسانه ها، از رسانه ها به عنوان یک نیروی حامی خویش دفاع نمایند؛ اما باید بدانیم که فرآیند تبدیل شدن رسانه های نو پا در کشور به یک قوت، آنهم به یک نیروی ناظر و طراح، به زمان نیز نیاز دارد.

روستایار: فکر میکنم دور از واقعیت خواهد بود اگر تصور شود که رسانه های ما با یک نسخۀ عاجل بدون در نظر داشت سایر عوامل بتواند یکباره موقعیت وکیفیت رسانه های کشور های پیشرفته را احراز نماید؛ زیرا میدانیم که چگونه گی وضع رسانه ها از عوامل گوناگون اجتماعی، چون وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مجزا بوده نمیتواند؛ مگر برای رسیدن به آن مرحله، لازمست تا رسانه های ما سیر حرکت طبیعی خویش رابه سوی پیشرفت گام به گام تعقیب نموده، با کسب تجارب وجلب افراد کار فهم و متخصص، به مؤثریت فعالیتهای شان در جهت سالم بیفزایند. یقیناً مؤثریت رسانه ها در یک کشورازاهمیت بزرگی برخوردار است. در سمتدهی این رسانه ها، موضعگیری مناسب مقامات مسؤول وبرخورد مبتکرانۀ آنها نیز اهمیت بارزی دارد.

ارزگانی: به نظر من، رسانه های کشور ما به هیچ صورت با رسانه های کشورهای مقتدر جهان قابل مقایسه نیست و به این زودی با کشورهای مترقی و پیشرفته همسری کرده نمی توانند. اگر بنیادهای فراخ دامن و عقلانی برای رسانه های کشور ما فراهم گردند شاید در آینده پیش زمینه های نسبتا لازم موفقیت بدست آیند. در این راستا ایجاد یک ادارۀ کارآمد، داشتن ستراتِژی مستقل دموکراتیک- ملی، غنای فرهنگی، رشد اقتصاد ارگانیک، توسعۀ روابط لازم اجتماعی و… به عنوان پیش زمینه های موفقیت مطبوعات نیز در تمام مناسبات اجتماعی جامعه خواهند بود.

درجوامع متمدن اکثر رسانه ها بدون در نظر داشت ملاحظات و وابسته گی های متعدد سیاسی، مذهبی، نژادی، قومی و… برای ساختن یک جامعۀ ایده آل، دولت ومردم را به تشریک مساعی میکشانند؛ چرا چنین تحرکی در جامعۀ ما وجود ندارد ؟

مبارز: به جز معدودی از رسانه ها، دیگران نتوانسته اند تا هنوز خودرا از قیوداتی که ذکر کرده اید، مشروعاً آزاد سازند؛ مقصد من ازآزادی، رهایی ازقیوداتی است که ازتأثیرات منفی است که اشخاص با استفادۀ منفی از پوشش مذهبی استفاده مینمایند.

هاشمی: رسانه ها زمانی میتوانند چنین نقش را ایفا کنند که مسؤولیت خود را درک نمایند و در عین زمان نباید فراموش کرد که هنوز رسانه های افغانستان بسیار جوان است قله های بلند تجربه را باید طی کرد تا به چنین مراحلی رسید.

توحیدی: مسئلۀ اساسی،عدم سهم لازم رسانه ها درایجاد جوِ اعتماد وتشریک مساعی مردم ودولت جهت نیل برای ساختنِ یک جامعۀ مرفه وعاری از خشونت ، عدم درک درست از کاررسانه یی و جوِ غالب علایق وسلایق موجود درجامعه، عدم پاپندی دولت به تعهدات بین المللی ، ملی و قانونی درمورد ایجاد فضای باز، سیاسی و اصول دموکراسی است؛ اما امید می رود که پس از گذشت زمان این روند تکامل بیشتر کسب کرده، رسانه ها معیاری ومتعهدانه عمل نمایند و دولت ومردم، رسانه ها را به عنوان پلی میان هم بپذیرند.

خلوتگر: من فکر می کنم نوپایی رسانه های آزاد در کشور، یکی از عوامل مهم دراین زمینه به شمار می رود. ازسوی دیگر دولت افغانستان با توجه به مشغولیت های مختلفی که دارد، هیچگاهی به خواسته های رسانه های آزاد پاسخ نداده و حتی دست به محدود کردن آنها زده است . وضعیت ناهنجار اقتصادی مردم در کشور نیز براین مشکل افزوده است.

من فکر می کنم، دولتی بودن رسانه ها در یک قرن گذشته نیز برداشت مردم از رسانه را طوری ساخته است که هیچ گاهی مردم از رسانه ها توقع یک محرک کاری را نداشته باشند.

این عوامل دست به دست هم داده و کارآیی رسانه ها را در تشریک مساعی بین مردم و دولت کم رنگ و حتی ناکارآمد ساخته است؛ولی باید گفت که مثال هایی هم وجود دارد که رسانه ها نه به شکل بسیار بارز ولی به صورت غیر مستقیم باعث شده اند که یک همیاری میان دولت و مردم بوجود آید.

روستایار: پاسخ به این پرسش تا حدودی به جواب قبلی ارتباط دارد. رشد رسانه ها و اثر گذاری آن نمیتواند از سایر عوامل اجتماعی مجزا باشد. عقبمانده گی اجتماعی، اوضاع نابسامان ناشی از سه دهه جنگ در کشور، بیسوادی وفقر اقتصادی، همه وهمه عواملی اند که نمیتواند درچگونه گی فعالیت رسانه ها و موضعگیری های آنها بی اثر باشد؛ مخصوصاً در شرایط کنونی که متأسفانه تاهنوز جامعۀ ما از موقعیت گروهبندی های قومی، نژادی ومذهبی رهایی نیافته است. شرایط کنونی مستلزم آنست که در همه عرصه ها فعالیتها در جهت وحدت ملی،پیشرفت وترقی واستفادۀ مؤثر از ظرفیت ها، بالاخص در بهره گیری از افراد متخصص وکار فهم، به ویژه در رسانه هابا هدفمندی تأمین منافع ملی و بیداری عامه، سازمان یابد.

ارزگانی: در جوامع متمدن، میکانیزم ملت سازی و دولت سازی خیلی ها قبل تکمیل گردیده و مسایل مذهبی، نژادی، قومی، قبیلوی، سیاسی، سمتی، جنسیتی وغیره به چشم نمی خورند و از همین رو است که رسانه ها با رسالت ژورنالیستی و علمی خود عمل می نمایند و در جذب مردم از جمله به طرف انتخابات موفق می باشند.

یعنی مثلا رسانه ها سیه را سیه و سپید را سپید به اطلاع عامه مردم می رسانند و جامعه هم با حاصل کردن اطلاع درست و دست اول به روند انتخابات آگاهانه شرکت می نماید و به رمز ترقی و شکوهمندی پی می برد . مردم گام های وسیع را در جهت تحقق بیشتر عدالت اجتماعی، آزادی، پلورالیزم، دموکراسی و نسبتاً در راستای جامعه ایدآل گذاشته اند. از اینکه زیر ساخت و روساخت کشورهای مقتدر جهان با کیفیت و کمیت چشمگیر تکامل نموده نقش رسانه ها در جذب مردم در روند انتخابات، رشد بیشتر نهادهای نظام مردم سالاری خیلی مؤثر می باشند. پس جلب و جذب مردم توسط مطبوعات در انتخابات و سایر مسایل دشوار نیست و از سوی دیگر نقش مطبوعات و خبرنگاران نهایت مؤثر و سرنوشت ساز می باشد . اما در کشور ما موضوعات نژاد، قوم، قبیله، دین، مذهب، سیاست، جنسیت، سمت، زبان و نظایر آن برعکس کشورهای متمدن و قدرتمند جهان می باشند که بزرگترین چالش را در برای ایجاد و نهادینه سازی جامعۀ مدنی، عدالت سیاسی، عدالت اجتماعی، کثرتگرایی، وحدت ملی، توسعۀ اقتصادی، ملت سازی، دولت سازی و خواست های آرمانی و ایدآل مردم خلق نموده اند.

یعنی بافتار عقب نگهداشته شدۀ ملوک الطوایفی، فرهنگ منحط مسلط قبیلوی و رهبری غیر دموکراتیک ادارات دولتی از گذشته های دور تا حال از جمله موانع نیرومندی را در برابر فعالیت رسانه ها و مطبوعات به وجود آورده و در همین رابطه است که رسانه ها توجه لازم مردم را در جهت شرکت به انتخابات مثل کشورهای پیش رفته جلب کرده نمی توانند و نقش مردم در انتخابات کاملاً کم رنگ می باشد. و از همین رهگذر نیز است که منجمله جریان دولت سازی، ملت سازی و وحدت ملی در کشور ما تا کنون کاملاً ناقص می باشد.

و یا به عبارت دیگر، ما هنوز هم در بند و زندان روابط منحط قومی، قبیلوی، سمتی، زبانی، جنسیتی، روانی و اقتصاد عقب نگهداشته شده اسیر مانده ایم و از رسیدن به حد اقل نعمات شایستۀ تمدن عصری و سازگار محروم می باشیم. از همین منظر نیز است که رسانه ها و طبوعات قادر نیستند که مردم را برای رسیدن به جامعۀ مدنی و مردم سالاری نایل گردانند چه جائیکه به «ساختن» یک جامعۀ آرمانی شرکت دهند. متأسفانه ما تا هنوز هم از گورستان های تاریک نژادی، قومی، قبیلوی، منطقوی، فقر سیاسی- فرهنگی، اقتصادی- اجتماعی وغیره برون نیامده ایم و با اینگونه عقب مانی مستمر، گسترده و ذهنیت خالی چگونه ممکن خواهد بود که مردم را به خودسازی، خودآگاهی و تعیین سرنوشت شان دعوت نماییم تا به طرف ایجاد پایه ها و نهادینه سازی وحدت ملی، دولت سازی مستقل ملی، ملت سازی طبیعی ملی و بالاخره تحقق نظام دموکراسی ملی قدم های استوار بردارند و به نسل آینده «ساختن جامعۀ آرمانی مستقل ملی» را نوید بدهیم.

دیدگاهتان را بنویسید