فهم مشترک از جایگاه زنان در جامعه؛ آنچه باید از گفتوگوهای صلح به دست آید
چیستی موضوعات مورد بحث در رابطه با زنان در مذاکرات صلح، از آغاز این گفتوگوها تاکنون به یکی از پرسشهای مهم در میان شهروندان، بهویژه زنان تبدیل شده است.
شهرزاد اکبر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در گفتوگویی با شبکهی جامعهی مدنی و حقوق بشر (شبکه) میگوید که در مورد زنان آنچه در مذاکرات صلح مهم است این است که هر دو طرف گفتوگو به یک فهم مشترک در مورد جایگاه زنان در جامعه برسند. «طالبان باید متوجه واقعیبودن تغییراتی که در افغانستان رخ داده است شوند و دیدگاهها و پیشنهادهای خود در اینباره را در میان بگذارند و آزادانه در موردش بحث کنند. فکر میکنم این بسیار زیاد مهم است که هر دو طرف مذاکرهکننده مسایل مهمی چون واقعیت جامعهی افغانستان، تعهدات بینالمللی که افغانستان در آن عضو است، واقعیت زندهگی زنان در جوامع اسلامی و وضعیت قوانین در این جوامع که تنوع فراوانی دارد را به خاطر داشته باشند.»
شبکه: به نظر شما نفس حضور زنان در مذاکرات صلح تأثیری بر رویکرد طالبان نسبت به آنان خواهد گذاشت؟
اکبر: من فکر میکنم این موضوع بسیار مهم است؛ به همین دلیل بسیار تأکید میشود که زنان بخش مهمی از روند صلح باشند. وقتی شما در داخل اتاق هستید فرصت اینکه صدای شما شنیده شود، بسیار بیشتر است تا اینکه شما بیرون از اتاق پشت دروازه باشید، وقتی که داخل اتاق باشید انکار حضور شما بسیار زیاد دشوار است؛ به همین دلیل حضور زنان در این مذاکرات یک قدم خوب است، ولی تعداد آنان ناکافی است. من واقعاً این زنان را تحسین میکنم و همیشه برایم الهامبخش استند، آنان کار سختی را به عهده گرفتهاند و فشار بسیار زیادی بر سر آنان است. بدی قضیه اینجا است که ما تنها از زنان تیم توقع داریم، در حالی که باید از کل اعضای تیم مذاکرهکننده در رابطه با پرداختن به مسایل حقوقی زنان در این مذاکرات انتظار داشته باشیم. این تنها وظیفهی زنان نیست که به مسایل زنان بپردازند؛ زیرا موضوع حقوق زنان یک مسألهی حقوقبشری است و تمام مردم افغانستان را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر نیم جمعیت افغانستان به حقوق ابتداییشان دسترسی نداشته باشند، عواقب آن تنها محدود به این نیم جمعیت باقی نخواهد ماند؛ بلکه بر اقتصاد، ثبات سیاسی و رشد کشور و ارتباط آن با جهان تاثیر خواهد گذاشت؛ به همین دلیل هر موضوع حقوقی زنان ربط مستقیم به زندهگی تکتک ما دارد.
شبکه: برخی به این باورند که اگر طالبان برای توافق صلح برخی محدودیتها را در مورد حقوق زنان مطرح کنند، باید پذیرفته شود، نظر شما در این مورد چیست؟
اکبر: من فکر میکنم ما باید اول به دلایل جنگ در افغانستان بپردازیم. دلیل جنگ افغانستان اشتغال یا ورزش زنان نیست. فکر میکنم که طالبان هم این را به شکل عمیقی میفهمند که موضوع اصلی زنان و حضور آنان در عرصههای مختلف نیست؛ بلکه سهم خود این گروه در قدرت سیاسی است، پس چرا باید تاوان آن را دختری که ورزش یا کار میکند بپردازد؟ چرا باید او قربانی بدهد؟ در مورد مسایل حقوقی هم باید گفت هیچ گروهی نمیتواند برای موضوعات حقوق بشری کل افغانستان تعیین تکلیف یا در مورد آن سازش کند. حکومت حق این را دارد که مثلاً در رابطه با تعیین والی یک ولایت یا وزیر عدلیه از میان طالبان تصمیم بگیرد؛ ولی این حق را ندارد که بگوید ما، تیم جمهوری اسلامی افغانستان به نمایندهگی از تمام مردم افغانستان وعده میدهیم که دختران دیگر ورزش یا کار نکنند یا درس نخوانند، ما این صلاحیت را به آنان واگذار نکردهایم و هیچ حکومتی این صلاحیت را ندارد.
شبکه: اما طالبان بارها به موضوعاتی از جمله تفکیک جنسیتی در مراکز آموزشی اشاره کردهاند.
اکبر: خوب درست است، این دیدگاه آنان است و میتوانند از طریق میکانیسمهای حقوقی و قانونی برای آن دادخواهی کنند؛ ولی برای تبدیلشدن یک دیدگاه به قانون یک مکانیسم مشخص وجود دارد و جای این بحث دور میز مذاکرات نیست، مذاکرات جای قانونسازی نیست، بلکه برای ختم منازعه و توافق برای گذار از منازعه به صلح ایجاد شده است. موضوعاتی چون ساختار حکومت و تقسیم قدرت سیاسی از مسایل مورد بحث در گفتوگوها است. مذاکرات صلح به این دلیل جای بحث در مورد حقوق شهروندان نیست که هیچ تیم مذاکرهکنندهای صلاحیت تغییر قوانین را ندارد. تمام قوانین نتیجهی یک مذاکره بین جامعه و واقعیت جامعه، عالمان دین، فعالان حقوق بشر و گروههای مختلف است؛ به این معنی که قانون هیچگاه به صورت مطلق دیدگاه یک جانب نیست و این واقعیت قانونسازی در تمام کشورها است. من فکر میکنم که حتا فکرکردن به این موضوع و آمادهگیگرفتن برای اینکه در مورد حقوق قانونی ما دور میز مذاکره بحث شود، خطرناک است.
شبکه: وضعیت نقض حقوق زنان، از جمله محاکم صحرایی و دیگر خشونتها در مناطق تحت تسلط طالبان چگونه است؟
اکبر: دسترسی ما به این مناطق برای جمعآوری آمار در مورد وضعیت حقوق بشری زنان بسیار کم است. شیوهی جمعآوری آمار در کمیسیون برای بررسی خشونتها این است که ما فقط شکایتها را بررسی میکنیم، آماری که با شما در میان میگذاریم، آمار همهشمول خشونت در برابر زنان نیست؛ بلکه مبنی بر شکایتهایی است که به ما میرسد و در مناطقی که طالبان حضور دارند، زنان امکان این را ندارند که شکایت خود را ثبت کنند، آنان شاید به آسانی به تلیفون و دیگر امکانات ارتباطی هم دسترسی نداشته باشند تا بتوانند از آن طریق مشکلات خود را با ما در میان بگذارند؛ در نتیجه وقتی یک زن در منطقهی تحت نفوذ طالبان مورد خشونت خانوادهگی قرار میگیرد و آسیب میبیند، ما تصویر روشنی از اینکه پس از آن دقیقاً چه اتفاقی برایش میافتد، نداریم. تنها مواردی که ما از آن آگاه میشویم، محاکم صحرایی و سنگسار زنان است؛ زیرا این نوع خشونتها خبرساز میشود و خبر آن به ما میرسد، از این میان سالانه حداقل بین ده تا بیست قضیه را میتوان مستندسازی کرد؛ اما مواردی هم در اختیار ما هست که امکان مستندسازیاش وجود ندارد.
شبکه: از آغاز مذاکرات صلح تاکنون چه تغییری در آمار این خشونتها آمده است؟
اکبر: تاکنون تغییر قابل توجهی به میان نیامده است، به هر حال ما نظر به گزارشی که در آخر سال داریم، میتوانیم تعداد آمار دوسال را مقایسه کنیم؛ اما یکی از مسایلی که در مجموع متوجه شدهایم، این است که پس از امضای توافقنامهی صلح بین امریکا و طالبان، ترورهای هدفمند در مقایسه با سالهای گذشته افزایش یافته است که این یکی از موارد نقض حقوق بشر به حساب میآید. متأسفانه در یک سال گذشته چندتن از همکاران ما به شمول یک بانو نیز قربانی این ترورهای هدفمند شدهاند.
شبکه: به نظر شما با مشارکت طالبان در قدرت وضعیت زنان چگونه خواهد بود؟ از جمله سرنوشت محاکم صحرایی چه خواهد شد؟
اکبر: وضعیت حقوقی زنان پس از توافق صلح واقعاً بستهگی به این دارد که در مجموع سرنوشت تمام میکانیسمها و ساختار حقوقی ما در سایهی قانون اساسی چه میشود، اگرچه موضوع حقوق زنان موضوع حساستری است؛ ولی در ساختار حقوقی ما از مسایل مرتبط به حقوق بشر جدا نیست. افغانستان پیشرفت قابل توجهی در زمینهی دسترسی به معلومات و آزادی بیان داشته و قوانین ما از لحاظ حقوقی بسیار بهتر شده است و از جمله قوانین خوب در منطقه به شمار میرود. کُد جزای ما نسبت به قبل بیشتر به قوانین حقوق بشری نزدیک است، یکی از مثالها در این مورد که البته هنوز هم باید روی آن کار صورت بگیرد، جرمانگاری معاینات نسایی است، افزون بر این، ساختار حقوقی ما در رابطه با شکنجه بسیار بهتر شده است، بسیاری از مواردی که طالبان در مناطق تحت نفوذشان اعمال میکنند، مصداق شکنجه و غیرقابل قبول است. در مجموع سرنوشت زنان در چارچوب بزرگتر که سرنوشت قانون اساسی و ساختار حقوقی ما است، معنا پیدا میکند. اگر بحث بین طالبان و حکومت جمهوری اسلامی افغانستان بر سر چگونهگی مشارکت در ساختار قدرت باشد، یک بحث متفاوت است؛ ولی اگر بحث در مورد این باشد که در آیندهی افغانستان به عنوان یک نظام سیاسی و یک نظام حقوقی چه تغییری میآید، عواقبش برای اقلیتها، زنان، رسانهها و ساختار عدلی و قضایی کشور گستردهتر است.
شبکه: ارزیابیتان از آنچه تاکنون در گفتوگوهای صلح گذشته است، چیست؟
اکبر: گفتوگو برای پایان جنگ یک امر نیک است، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از آغاز مذاکرات صلح از آن استقبال کرده و تأکید ما بر این است که طرفهای مذاکره باید تلاش کنند که اختلافات خود را از راه گفتوگو حل کنند؛ زیرا در وضعیت کنونی، کمهزینهترین راه حلی که در آن حقوق بشر حفظ شود، ادامهی گفتوگوها و به نتیجهرسیدن آن است. ادامهی جنگ و خونریزی، مردم کشور، بهویژه غیرنظامیان را متضرر میکند، آمار بالای تلفات ملکی، معلولیتهای ناشی از جنگ و وضعیت بیجاشدهگان در اثر جنگ از عوامل نگرانی در حوزهی حقوق بشر است؛ بنابراین دوام گفتوگوهای صلح و به نتیجهرسیدن آن بسیار مهم است؛ البته دوام مذاکرات در حالتی که هیچ تغییری در زندهگی روزمرهی مردم نیاید و اعتماد شهروندان به روند صلح به دلیل افزایش خشونتها کاسته شود، سودی ندارد. در حال حاضر گفتوگوهای صلح از مشروعیت لازم برخوردار نیست و دلیل عمدهاش این است که این مذاکرات در بیرون از افغانستان اتفاق میافتد و جنگ در داخل افغانستان هر روز از مردم قربانی میگیرد، خشونتهای وحشتناک و غیرقابل تصوری اتفاق میافتد و جنایات جنگی ادامه دارد. چیزی که میتواند امکان کامیابی گفتوگوها را افزایش دهد، پایانیافتن خشونت و خونریزی است؛ باید در جریان گفتوگوها خشونت توقف یابد و آتشبس برقرار شود و برای کاهش خشونت تعهد وجود داشته باشد.
شبکه: به نظر شما دلیل پذیرفتهنشدن آتشبس از سوی طالبان چیست؟
اکبر: دلیل طالبان برای نپذیرفتن آتشبس این است که آنان این مسأله را به عنوان درخواستی از سوی دولت افغانستان تلقی میکنند و ممکن است به باور آنان هدف از طرح چنین درخواستی از سوی دولت افغانستان به عنوان مخالف، تضعیف این گروه در مذاکرات باشد؛ اما میبینیم که هماکنون عامترین درخواست افغانستان برقراری آتشبس است، مردم صرف نظر از اینکه در کجا زندهگی میکنند، به کدام زبان حرف میزنند، به کدام مذهب باور دارند و چندسالهاند به صورت واضح خواستار آتشبس استند. اینکه خواست مشخص مردم از سوی طالبان نادیده گرفته میشود، ممکن است چند دلیل داشته باشد؛ یکی اینکه طالبان خود را در برابر مردم افغانستان پاسخگو نمیدانند و دیگر اینکه دیدگاه آنان را مرجع مشروعیت خود به شمار نمیآورند، یک گروه تنها زمانی به خواست مردم تن میدهد که از نگاه آنان مشروعیتشان از حمایت مردمی بیاید.
شبکه: در این صورت آیا گفتوگو با این گروه به جایی خواهد رسید؟
اکبر: من گزینهی بهتر و کمهزینهتر از گفتوگو سراغ ندارم؛ ولی گفتوگو در درازمدت معنادار نیست و فکر میکنم اگر ادامهی گفتوگو موازی با ادامهی جنگ باشد، این مذاکرات در چند ماه آینده به کلی معنای خود را از دست خواهد داد. گفتوگو در شرایطی معنادار میشود که از خشونت بکاهد و بدیلی برای خشونت شود، که اگر چنین باشد طبیعی است که همهی ما با آن موافق استیم، ولی اگر همزمان با گفتوگوها شاهد خشونت هم باشیم، روشن است که نگرانیهایی در رابطه با مشروعیت روند صلح به وجود میآید؛ اگر این روند مهم با جنگ همزمان باشد، متأسفانه از مشروعیت آن کاسته میشود و نمیتواند منجر به صلح شود.
بانو اکبر میگوید، اگر گفتوگوها به همین منوال پیش برود، امیدواری و باور مردم به روند صلح هر روز کمتر میشود. وی با اشاره به حملات اخیر به مراکز آموزشی میافزاید، باورکردن به گفتوگوهای صلح برای مردمی که در محل آموزش مصون نیستند، بسیار دشوار است.