نویسنده: محمد فهیم نعیمی
افغانستان کشوریست با بیست و پنج درصد زمین هموار و زراعتی و بیشتر از بیست و پنج میلیون تن نفوس. مهمترین شهر در افغانستان، پایتخت آن کابل، می باشد. شهرهای هرات، مزار شریف و جلال آباد، به دلیل واقع شدن در سرحدات و بنادر تجارتی، نسبت به سایر مناطق افغانستان، از شهرت بیشتر برخوردار استند.
تعداد شهرها (مناطقی که در آن عرضه و تقاضا و قدرت خرید در سطح بالاتر موجود بوده و اکثر باشندگان آن را قشر متوسط جامعه {تحصیل کرده ها} تشکیل می دهد) در افغانستان خیلی اندک می باشند.
اقتصاد افغانستان، اقتصاد زراعتی است. در چند دهۀ اخیر، به علت جنگها و ضعف دولت، زرع و پروسس مواد مخدر بیشترین حصۀ اقتصاد زراعتی افغانستان را احتوا می کند و زراعت مشروع، به سبب عدم پشتیبانی دولت، در برابر محصولات زراعتی و میوه جاتی، که از دیگر کشورها، با قیمت ارزان وارد افغانستان می شود، در حال نابودی است.
کسبه کاران، کارخانجات کوچک و حتا فابریکه هایی که در این اواخر در افغانستان تأسیس شده اند، در رقابتهای سنگین بازار آزاد، تاب مقاومت و ایستادگی در برابر فرآورده های خارجی را ندارند و نیروی شان در برابر رقبای خارجی، با شدت، به تحلیل می رود.
با آمدن رژیم جدید سیاسی در کشور، دو رویکرد متضاد و متناقض، روی دست گرفته شده است. یکی این که این رژیم، با نیرو و پول خارجی، خواهان ایجاد دموکراسی و جامعۀ مدنی در افغانستان است و از جانب دیگر، به سبب خواسته های کشورهای کمک کننده، بازار آزاد لجام گسیخته یی را در کشور حاکم ساخته است و این بازار آزاد لجام گسیخته و «راهکار درهای باز»، تلاشهای دولت و سایر نهادهای ملی و بین المللی را، در راستای تأمین دموکراسی و شکلگیری جامعۀ مدنی در افغانستان، در نطفه خنثی نموده است.
در هیچ جای دنیا، زارعین و کسبه کاران بیسوادی که روز کار می کنند تا شب، خود و فرزندان شان گرسنه نمانند، دموکراسی را به وجود نیاورده اند. در هرجا، دموکراسی و جامعۀ مدنی، توسط قشر متوسط جامعه به وجود می آید. در حالی که قشر متوسط در افغانستان، خیلی محدود و در اقلیت اند. بگذریم از این که یک تعداد زیاد مردم افغانستان بیکار اند و با پولهایی که توسط بستگانشان، از کشورهای عربی و غربی فرستاده می شوند، زندگی می کنند.
در حال حاضر، افغانستان، با چند مانع عمده مواجه است. این موانع سبب شده تا زمینۀ انباشت ثروت در کشور مهیا نگردد، مردم به خود کفایی نرسند، قشر متوسط و باسواد افزایش نیابد و جامعۀ مدنی شکل نگیرد.
این مشکلات عبارت اند از:
– توقعات بلند کشورهای کمک کننده، به خصوص در عرصۀ اقتصاد و تجارت، که باعث شده است افغانستان به یک بازار مصرفی تبدیل شود؛
– ضعف دولت و فساد اداری، که باعث شده است دولت نتواند به حیث نمایندۀ واقعی مردم، با کشورهای خارجی روابط عادلانه یی را، مبتنی بر منافع عموم شهروندان افغانستان، شکل دهد؛
– حضور مافیای مواد مخدر، که اقتصاد افغانستان را ملوث ساخته است؛
– جنگ با افراط گرایان مذهبی، که امنیت و آرامش را به خطر انداخته است.
هنوز توجه دولتمردان افغان و جامعۀ جهانی، به مشکلات و موانع شکلگیری جامعۀ مدنی در افغانستان جلب نگردیده است. شاید علت این بی توجهی، گرفتاری دولت و کشورهای کمک کننده در جنگ با القاعده و طالبان و یا هم سیاستهای پیچیدۀ دوستان بین المللی باشد، که ایجاب اتخاذ چنین رویکردهای متناقضی را در افغانستان می نماید.
در هر صورت، تا زمانی که دولت مقتدر و با صلاحیت در افغانستان به میان نیاید و تا زمانی که کشورهای کمک کننده، مقداری از توقعات خود نکاهند؛ تا زمانی که دامن اقتصاد افغانستان از حضور مافیایی مواد مخدر پاک نشود و تروریستان و افراطیان مذهبی فعال باشند، نه تنها جامعۀ مدنی در افغانستان، به وجود نخواهد آمد، که وضعیت افغانستان، به مراتب بدتر از این خواهد شد.
افغانستان امروز، در محراق منافع مختلف دولتها و افراد، در سطح ملی و بین المللی، قرار گرفته است. مشکلات عمدۀ افغانستان، زمانی حل خواهد شد، که این منافع در تضادِ هم قرار نگیرند. تضاد این منافع، بار دیگر، سبب نابودی افغانستان خواهد شد.