«نامش حق است، ما آرزو صدایش میکنیم»
از علاقهی دیرینهاش به کار در رسانه میگوید و از اینکه خانوادهاش مدتها با کار کردن او در این بخش مخالفت کردهاند. میگوید تصویر منفی کار در رسانه در ذهن پدر و مادرش، دلیل مخالفت آنان با فعالیت او در این بخش بوده است «در شروع فعالیت رسانهها در کشور، مردم یک دید منفی نسبت به کار در رسانه پیدا کردند و به راحتی به دختران خود اجازهی کار در این بخش را نمیدادند، بهویژه اینکه گاهی خبر کشتهشدن کارمندان زن رسانهها هم به گوش میرسید. خانوادهی من هم مثل دیگران، از اینکه مورد حمله قرار بگیرم یا به اصطلاح بدنام شوم، میترسیدند.»
سودابه ناصری، که از اقتصاد لیسانس دارد و در یک دورهی خبرنگاری نیز آموزش دیده است، چند سال پیش موفق میشود بر ترس خانوادهاش پیروز شود و اکنون کارمند یکی از رسانههای خصوصی کشور است. تجربهی کار در بخش دوبلاژ یک تلویزیون خصوصی، به گفتهی خودش، راهی برای ورود او به رسانه بوده است «از مکتب فارغ شده بودم و 16 سال داشتم که پس از سپریکردن یک آزمون، به یکی از رسانههای تصویری راه یافتم. از آنجایی که به گفتهی مسئولان تلویزیون، برای برنامههای خبری کوچک بودم، در بخش دوبلهی تلویزیون آغاز به کار کردم.»
بانو ناصری میگوید، مدتی به دلیل مشغلههای تحصیلی، از کار کردن دست میکشد و پس از آن، به عنوان فعال حقوق زن و گردانندهی برنامههای اقتصادی به رسانه بازمیگردد. از شروع فعالیتش در رسانه تا کنون، این سومین سالی است که مردم، افزون بر اینکه صدایش را میشنوند، سیمایش را نیز میبینند. به گفتهی وی، در جامعهای چون افغانستان، دختران و زنانی که با کار در رسانههای تصویری، به چهرهای آشنا برای مردم تبدیل میشوند، باید فشارهای روانی ناشی از «حرفهای مردم» را نیز تحمل کنند «در بیرون، شاید تنها دهدرصد از مردم ما را قبول داشته باشند و باقیمانده، به دلیل اینکه بیرون از خانه کار میکنیم، دشنام میدهند و ما را به ترویج فحشا در بین مردم متهم میکنند و این حرفها بسیار آزاردهنده است.»
به گفتهی بانو ناصری، این آزار و اذیتها تنها به کوچه و بازار خلاصه نمیشود، بلکه زنان در دنیای مجازی نیز، از آن در امان نیستند و به روح و روانشان آسیب وارد میشود. او که خود، یکی از قربانیان این نوع حملات است، میگوید، بارها آزار و اذیت مجازی (از طریق شبکههای اجتماعی) را تجربه کرده و بسیار صدمه دیده است و حتی اعتماد خانوادهاش به او، برای مدتی از بین رفته است.
بانو ناصری میافزاید، روی دیگر سختی کار در رسانه این است که، مسئولان بسیاری از رسانهها هیچنوع مسئولیتی را در قبال امنیت جانی و مالی کارمندان خود به عهده نمیگیرند «رسانهای که در آن کار میکنیم، از لحاظ امنیتی از ما حمایت نمیکند. وقتی تازه وارد رسانه شدم، برگهای برای پذیرفتن مسئولیت جانی و مالی خودم و رفع مسئولیت رسانهی مورد نظر از این مسائل را برای امضا کردن به من دادند که برای من تجربهی ناخوشایندی بود.»
این در حالی است که به گفتهی سودابه، خطر برای زنان شاغل افغانستان، به طالب و داعش محدود نمیشود «نه تنها طالب و داعش برای ما خطر دارند، بلکه برخی از مردم نیز ذهنیتی طالبانی دارند و با عقدههایی که دارند، میتوانند باعث نابودی یک زن شوند؛ کسانی که بدتر از طالب و داعشاند.»
او میگوید، پیش از شروع کار در رسانه، میدانسته که به عنوان یک دختر ممکن است تهدید شود و به خطرهای این راه فکر کرده است، به گفتهی سودابه، زنان کارمند رسانه، حاضرند به قیمت جان، در رشتهی مورد علاقهی خود کار کنند.
بانو ناصری میگوید، در کنار تهدیدات امنیتی که زندگی شخصی و کاری شهروندان را مختل میکند، افکار طالبانی که همواره در پی نقض حقوق اساسی شهروندان، از جمله حق تحصیل است، مشکل اساسی دیگر به شمار میرود «از جمله آرزوهای بزرگ مردم افغانستان، امنیت و حق تحصیل است و اینها مواردی است که مردم دیگر کشورها به عنوان حق مسلم از آن برخوردارند.»
حرف از امنیت و حق که به میان میآید، بحث به بیم و امیدها در رابطه با گفتوگوهای صلح میکشد، بانو ناصری میگوید، به عنوان زنی که در بخشهای مختلف فعالیت داشته، خواستار ادامهی حضور زنان در اجتماع، پس از توافق صلح است و نقض حقوق مسلم زنان برای او پذیرفتنی نیست «به عنوان زنی که مشکلات بسیاری را برای رسیدن به هدفم تحمل کردهام، حاضر نیستم قربانی بدهم، باید دستآوردهای ما حفظ شود. بزرگترین خواست ما که تحصیل است و کوچکترین آن، که داشتن یک زندگی مرفه است، باید پذیرفته شود.»
با این حال، بانو ناصری به نتایج گفتوگوهای صلح خوشبین نیست و میگوید، طالبان هنوز زنان و حضور آنان در اجتماع را نپذیرفتهاند و در صورت شراکت این گروه در حکومت، کار کردن زنان در هیچ بخشی قابل تصور نیست. بانو ناصری میافزاید، رییسجمهور غنی باید بر وعدهاش متعهد بماند و حفظ دستآوردهای زنان را در اولویت کارهای خود قرار دهد تا زنان بتوانند به مبارزات خود ادامه بدهند.