گفتگو با عاشق الله یعقوب، سردبیر بخش پشتوی رادیو صبح بخیر افغانستان
و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان
حسین سرامد
• شما نقش رسانههای همگانی را در رشد و نهادینه شدن جامعۀ مدنی، چگونه ارزیابی میکنید؟
سخن را از اینجا شروع میکنیم که جامعۀ مدنی مرحلۀ رشد یافته و توسعه یافتۀ جوامع بشری است. در جامعۀ مدنی، هر فرد یا هر گروه اجتماعی، از حقوق، آزادیها و امتیازات خود برخوردار است. جامعۀ مدنی، به این حقوق و آزادیها، احترام قایل است و ضمانت خلق میکند. لازمۀ تحقق حقوق و آزادیهای افراد و گروههای اجتماعی، آگاهی آنها از این حقوق و آزادیها است. آگاهی دادن به مردم، اولین کاری است که رسانهها میتوانند انجام دهند. علاوه بر آن، رسانه ها، در بازتاب افکار عمومی، نقش بسیار برجسته و استثنایی انجام میدهند. میدانیم که در اندیشه های سیاسی جدید، خواست و ارادۀ مردم را منبع نخستین قدرت میشمارند. سیاستمداران، برای دست یافتن به قدرت، باید مطابق خواستهای مردم عمل کنند. در غیر آن فاقد مشروعیت شناخته میشوند. رسانه ها از یکسو میتوانند به سیاستمداران مردمی کمک کنند تا از افکار عمومی مردم خویش آگاهی یابند و از سوی دیگر، افکار عمومی را بسیج و تحریک میکنند تا نیروی فشاری بالای دولتمداران غیرمردمی و مستبد باشند و از تک تازی آنها جلوگیری کنند. جریان آگاهی و اطلاعات در جوامع مدنی و دموکراتیک، به عنوان یک اصل، مطرح است. مردم باید از تمام جریانات سیاسی و تصمیمات کلان حکومت شان مطلع باشند و آزادانه بتوانند در مورد آنها قضاوت کنند. رسانه ها، جریان اطلاعات و بازتاب قضاوت مردم را ممکن ساخته، تسریع مینمایند. از این رو میتوان گفت که رسانه ها و وسایل ارتباط همگانی، یکی از مهمترین ارکان جامعۀ دموکراتیک و مدنی است. جامعۀ دموکراتیک و مدنی، بدون امکان پخش و گسترش اطلاعات از تصامیم عمومی دولت، نمیتواند وجود داشته باشد. علاوه براین، رسانه ها، نقشهای دیگری را هم بازی میکنند. به صورت کُلی میتوان گفت که رسانه ها در یک جامعه، سه وظیفۀ اصلی را انجام میدهند: یکی، پخش آگاهی و خبر؛ دوم، تفریح و سرگرمی؛ سوم، آموزش. امّا باید دقت کرد که در هریک از این وظایف، رسانه ها نباید جانبدارانه عمل کنند و باید موقف بیطرفی خود را حفظ کنند.
• شما به عنوان یکی از دست اندرکاران امور مطبوعات و رسانه ها، وضعیت رسانه های همگانی را در افغانستان چگونه بررسی میکنید؟
در چند سال اخیر، رسانه ها در افغانستان، رشد بسیار داشته است. همین حالا، تعداد پُرشماری از رادیوها، تلویزیونها، نشرات چاپی و الکترونیک را در کشور خود داریم. این، نشان دهندۀ آن است که رسانه ها وضعیت بسیار خوبی دارند. در موارد زیادی، رسانه ها توانسته اند در آگاهیدهی عامه، تفریح و سرگرمی و نیز آموزش نقشهای مؤثری را بازی کنند. همچنان، رسانه ها، در بازتاب گزارشهای روزمره، به ویژه در گزارشدهی از انتخابات اخیر در کشور، نقش بسیار مؤثر بازی کردند. شاید بتوان گفت که اگر رادیوها، تلویزیونها و نشرات چاپی نبودند، مردم، از وقایع و اتفاقات مربوط به انتخابات و حتا از وضعیت و حوادث امنیتی کشور اطلاع نمی یافتند.
• از کمیت رسانه های همگانی در کشور که بگذریم، شما چی ارزیابی یی از کیفیت کار رسانه ها در افغانستان دارید؛ با توجه به آن سه وظیفۀ اصلی که برای رسانه ها برشمردید؟ آیا توازنی در میان این سه وظیفۀ اصلی برقرار است؟
متأسفانه، از لحاظ کیفی، وضعیت رسانه های افغانستان، زیاد رضایت بخش نیست. اکثریت رسانهها، چه صوتی و تصویری و چه چاپی، از این جهت بسیار ضعیف استند. علت عمدۀ این ضعف، سطح پایین سواد و تخصص در جامعۀ ما است، که دست اندرکاران رسانه ها نیز از این وضعیت مستثنا نیستند. میتوان سطحی نگری و سهل انگاری دست اندرکاران رسانه ها را نیز در این ضعف شامل دانست. در خیلی از موارد، حتا نشانه هایی از ضعف و اشتباه نوشتاری و گویشی نیز وجود دارد. اینها در مجموع، حکایت از ضعف کیفیت کار رسانه ها دارند. در پاسخ به بخش دوم پرسش شما باید بگویم که متأسفانه توازن و تناسب لازم میان بخشهای مختلف کار رسانه ها نیز وجود ندارد؛ برخی از رسانه ها بر جنبۀ تفریحی و سرگرمی شان بسیار تأکید میکنند و بعضی دیگر کاملاً خالی و عاری از تفریح اند و یا حداقل تنوعی در کارشان وجود ندارد. غلبۀ مطالب تفریحیِ بیمایه و سبک، شاید ناشی از همان ضعف سواد و تخصص باشد؛ درحالی که حذف این بخش، یا محدود ساختن آن، میتواند به علت اعتقادات و تعصبات ایدیولوژیک و سنتی باشد. این قضاوت، شامل رسانه های اختصاصی، که در بخشهای خاصی کار میکنند، نمیشود.
• به نظر شما تجارتی شدن رسانه ها، چقدر در ضعف کیفیت رسانه ها نقش دارد؟
متأسفانه، تجارتی شدن رسانه ها، تأثیرات منفی بر کار رسانه ها میگذارد. آنها مجبور میشوند مطالبی را به نشر برسانند که با دیدگاهها و نوع کار خودشان هیچ همخوانی ندارد. حتا گاهی مجبور میشوند که از نشر بعضی از مطالب بسیار مهم در مقابل پول و برآورده شدن مقاصد تجارتی شان صرف نظر کنند و یا خودسانسوری نمایند. امّا باید توجه کنیم که رسانه ها، اکثراً، به خاطر ادامۀ کار شان مجبورند که جنبۀ تجارتی کار شان را نیز جدی بگیرند؛ زیرا در غیر آن نمیتوانند از پس نیازمندیهای خویش بربیایند و حتا ممکن است از ادامۀ کار شان بازبمانند. بنابراین جنبۀ تجارتی رسانه ها، بیشتر از روی ناگزیری است. آنها باید خرج و مصارف شان را تهیه کنند. امّا رسانه ها نباید رسالت اجتماعی و انسانی شان را فراموش کنند و نباید یکسره دربند تجارت و سودهای تجارتی شان باشند.