گفتگویی با فهیم صادق، رییس مؤسسۀ مشارکت ملی
و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان
حسین سرامد
• نهادهای مدنی، در یک جامعه، چه نقشی میتوانند در نهادینه شدن ارزشهای مدنی از قبیل دموکراسی و حقوق بشر و امثال آن داشته باشند؟
◙ همانگونه که گفته میشود، دموکراسی بدون جامعۀ مدنی نمیتواند به وجود بیاید، نهادهای جامعۀ مدنی در راستای توسعۀ مدنی و سیاسی و دموکراتیک شدن یک جامعه نقش بسیار مهم و اساسی دارند. همچنان در راستای انکشافِ آگاهیِ مدنی و سیاسی و ترویج ارزشهای مدنی، نقش بسیار مهم و بارز دارند. در واقع، آنچه را که نهادهای مدنی انجام میدهند، کاری نیست که حکومت بتواند آن را انجام دهد. چنانچه حکومت، چنین وظایفی را انجام دهد، این حکومت یک حکومت توتالیتر و استبدادی خواهد بود.
ما، در جوامع کمونیستی و سوسیالیستی شاهد نهادها، سازمانها و مؤسساتی هستیم که به اصطلاح، آنها را نهادهای اجتماعی میگفتند؛ ولی در واقع پیرو سیاستهای دولت بودند و یک جانبه، از سیاستهای دولت دفاع میکردند. امروزه مفهوم جامعۀ مدنی، یک مفهوم جدا از دولت است. ما نمیتوانیم نهادهای دولتی را شامل نهادهای مدنی بدانیم. نهادهای مدنی، همانگونه که از نام شان پیداست، در راستای انکشاف مدنی و سیاسی، نقش بسیار بارز دارند؛ هرچند متأسفانه نهادهای مدنی در افغانستان هنوز نتوانسته اند چنین نقشی را به شایسته گی بازی کنند.
• با توجه به اینکه در آستانۀ انتخابات قرار داریم و تقریباً اکثر مسایل معطوف به این مسأله مطرح میشود، ما هم به رسم معمول، بحث خود را به این اتفاقِ مهم پیوند میدهیم: به نظر شما نهادهای مدنی چه نقشی میتوانند در سلامتی انتخابات داشته باشند؛ چه انتخابات ریاست جمهوری و چه انتخابات شوراهای ولایتی یا انتخابات پارلمانی که قرار است چند ماه بعد برگزار شود ؟
◙ نقش نهادهای مدنی، درکلِ ِ پروسۀ سیاسی، نقش برجسته و مهم است که در همۀ عرصههای انکشافِ سیاسی باید مورد توجه قرار بگیرد. اولین نقشی که برای نهادهای مدنی میتوان ذکر کرد والبته نقش بسیار مهمی هم است، نقش آگاهی دهی به مردم است که در اثر آن سطح شعور سیاسی جامعه بالا می رود و مشارکت آن ها در انتخابات دقیق تر و مؤثرتر میشود. در قدم دوم، انتخابات نه تنها یک تعامل یا یک عملیۀ سیاسی است، بلکه یک تعامل و یک عملیۀ مدنی هم است. جامعۀ دموکراتیک، همانگونه که بدون انتخابات نمیتواند به وجود بیاید، بدون جامعۀ مدنی نیز نمیتواند وجود داشته باشد. به این اساس، جامعۀ مدنی، در تشویق مشارکتِ مردم در انتخابات و ارائۀ نقش مردم در انتخابات و ارتقای آگاهی عامه از مسؤولیتهای شهروندی و ترویج و نهادینه شدن مسؤولیتهای شهروندی در رابطه با انتخابات، بسیار بارز و اساسی است. در پروسۀ جاری، تا جایی که من اطلاع دارم، نه تنها کمسیون مستقل انتخابات در راستای آگاهی عامه کار میکند، بلکه تعداد زیادی از نهادهای مدنی نیز در راستای آگاهی عامه و تشویق و بسیج مردم برای مشارکت در انتخابات، شریک هستند.
عنصر دیگری را که جامعۀ مدنی میتواند مورد توجه قرار دهد، کمک به شفافیت انتخابات آزاد و عادلانه است. در افغانستان، خوشبختانه تعداد زیادی از نهادهای مدنی، مؤسسه یی را به نام «بنیاد انتخابات آزاد و عادلانۀ افغانستان» ساخته اند که این ها از تمام جنبه ها در دوران ثبت نام، توزیع کارت رأی دهی، جریان رأی دهی در روز انتخابات و جریان شمارش آراء، نظارت میکنند؛ تا در تمام این پروسهها تقلب و دستکاری صورت نگیرد و انتخابات شفاف و عادلانه برگزار شود. میتوان گفت که انتخابات در هیچ کشوری بدون مشارکت و همکاری بسیار نزدیک و فعال نهادهای مدنی نمیتواند یک انتخابات آزاد، عادلانه و دموکراتیک باشد. عادلانه بودن، دموکراتیک بودن و شفافیت انتخابات، مخصوصاً در کشورهایی که توسط دولت برگزار میشود، با نقش نهادهای مدنی به دست میآید؛ تا نهادهای مدنی، شفافیت و عادلانه بودن آن را تأیید نکنند، انتخابات، مشروعیت نمییابد.
• حالا که به اینجا رسیدیم، سؤال دیگری را نیز مطرح کنم: میدانیم که از طریق انتخابات، ما نظام سیاسی یا زمامدار سیاسی را انتخاب میکنیم. این یک مسؤولیت است که مردم در جریان مشارکت سیاسی شان انجام میدهند؛ اما بعد از آنکه انتخابات برگزار شد و رئیس جمهور تعیین گردید، باز هم سؤال مطرح میشود که مردم در قبال اَعمال حکومتِ منتخب، چه مسؤولیت دارند. فکر میکنم نقش نهادهای مدنی در این زمینه نیز بسیار برجسته است. لطفاً در این مورد توضیح دهید.
◙ نظام دموکراتیک تنها به معنای مشارکت مردم درپروسۀ انتخابات و انتخاب یک وکیل یا رئیس جمهور نیست. مشارکت سیاسی یک مفهوم وسیع و جامعی دارد؛ به مفهوم این که تمام شهروندان در تمام عرصهها و دورههای حیات ملی، مشارکت داشته باشند. یعنی مشارکت تنها به انتخابات ختم نمیشود. زمانی که مردم رأی خود را به صندوق میاندازند، اولین مسؤولیت سیاسی خود را انجام داده اند. مسألۀ برقراری رابطۀ نزدیک مردم با وکیل یا رئیس جمهور شان است و از آنطرف رابطۀ نزدیک وکیل و رئیس جمهور با مردم که این مسأله در افغانستان هنوز بسیار کم رنگ است. ما، در افغانستان متأسفانه شاهد انتقال نامههای باز به رئیس جمهور و دیگر مقامات رسمی در طول چند سال گذشته نبوده ایم. ما یک تجمع یا یک گردهمایی که هدفش مخاطب قرار دادن رئیس جمهور بوده باشد، به استثنای بعضی از تظاهرات، نداشته ایم. بعد از انتخابات، مردم در تصمیم گیریهای دولت میتوانند نقش اساسی داشته باشند؛ یعنی سیاستهای دولت را تأیید و آن ها را تقویت کنند و یا آن را مورد انتقاد قرار دهند و دولت را وادار به یافتن سیاست های خوب تر بسازند. مشورت دادن به مقامهای حکومتی یکی از مهم ترین کارکردهای نهادهای مدنی است. قبل از اینکه سیاستهای دولت جنبۀ عمل بگیرد یا به قوانین تبدیل گردد و لازم الاجرا شناخته شود، مردم میتوانند از طریق وکلای شان، از طریق تظاهرات و گردهماییها و ارسال نامههای باز به مقامات حکومتی و… مداخله کنند، یعنی مشارکت سیاسی دوره به دوره، زمان به زمان، روز به روز باید توسعه پیدا کند. در این راستا نقش نهادهای مدنی به مثابۀ نهادهای رهنمون کننده بسیار میتواند موثر باشد. نهادهای مدنی میتوانند در دستیابی به اطلاعات و طبقه بندی و تحلیل آن ها خوبتر از مردم عادی عمل کنند. نظریات مردم را جمع آوری کنند، نقص سیاست های دولت را مورد توجه و بررسی قرار دهند و در بسیج مردم در حمایت از آنچه به نفع مردم است میتوانند نقش بازی کنند. در مجموع مشارکت سیاسی از طریق نهادهای مدنی بهتر امکان پذیر است و مردم را دایم در عرصۀ سیاسی فعال نگه می دارد.
• بنا براین، درواقع، نهادهای مدنی، کارکرد دوگانه دارد؛ از یک طرف سیاست را میآورد درمتن مردم و مردمی میسازد و از سوی دیگر مردم را سیاسی میسازد. آیا به نظر شما سیاسی شدن مردم خود یک اصل است در دموکراسی؟
◙ بدون شک، دولتها همیشه علاقمند اند که با چالش، مخالفت، مقاومت و استکاک در راستای تطبیق سیاستهای شان مواجه نشوند. این نهادهای مدنی است که سیاست دولت را میآورند در بین مردم و آن را مردمی میسازند؛ نظرات مردم را به مقامات تصمیم گیرنده و اجرایی منتقل میکنند. اگر نهادهای مدنی در وسط دولت و مردم وجود نداشته باشند، نظام دموکراتیک شکل نخواهد گرفت؛ در چهار یا پنج سال بعد از هر انتخابات، دولت یا مقامات حکومتی مورد سوالی قرار نخواهند گرفت و آن ها در مقابل مردم احساس مسؤولیت نخواهند کرد تا اینکه انتخابات دیگر برسد. درآستانۀ انتخابات ممکن است توجه به مردم و خواست های آنها بیشتر شود؛ ولی معمولاً بعد از انتخابات دوباره مردم فراموش می شوند. نهادهای مدنی میتوانند مانع فاصله گرفتن دولت از مردم و مردم از دولت شوند و نگذارند که میان این دو جدایی بیفتد. متأسفانه درک معمول از سیاسی شدن مردم، منفی است. دموکراسی، حکومت را ناشی از ارادۀ مردم میداند؛ بنابراین، مردم در متن سیاست زندگی میکنند. انسان، یک موجود سیاسی است و نمیتواند بدون سیاست زندگی کند. نهادهای مدنی، در راستای سیاسی شدن جامعه، نقش اصلی را به عهده دارند.
• با اتکا به نکتههایی که مطرح کردید، به نظر میرسد که نهادهای مدنی افغانستان در طول هشت سال گذشته، نتوانسته اند نقش موثری در این زمینه بازی کنند، همانگونه که شما هم اشاره کردید. شما در یک نگاه کلی، نهادهای مدنی افغانستان را چگونه آسیب شناسی میکنید؟
◙ درین سه دهه، افغانستان، گرفتار جنگ است و جنگ، تأثیرات گستردهیی در تمام عرصههای زندگی جامعۀ افغانستان به جا گذاشته است. دیگر اینکه سطح آگاهی مدنی و سیاسی در افغانستان بسیار پایین است. زمانی که افغانستان به اساس موافقت نامۀ بن وارد مرحلۀ تازۀ سیاسی خود شد، پیش زمینههای فکری ، فرهنگی و سیاسی جامعۀ مدنی در افغانستان وجود نداشت. اصطلاح جامعۀ مدنی یک اصطلاح وارداتی تلقی می شد. به نظر من به وجودآمدن جامعۀ مدنی در افغانستان، اندکی پیش از وقت بود. پروسۀ سیاسی در افغانستان به گونه یی نبود که ما در اول جدی ۱۳۸۰ وارد یک نظام سیاسی دموکراتیک شویم. قبل از آن ما یک نظام قرون وسطایی داشتیم که هیچ مفاهیمی از این دست را قبول نداشت.
ازمیان مشکلات عمده، یکی فساد گستردۀ اداری و معضل دیگر مسألۀ امنیت است که ما با این ها سردچاریم. شهرهای بزرگ، هرچند تااندازهیی توانسته اند شاهد فعالیتهای نهادهای مدنی باشند؛ اما در مناطق روستایی، حضور جامعۀ مدنی بسیار کمرنگ است. جامعۀ مدنی افغانستان، زمانی به وجود آمد که هنوز شرایط برای آن به خوبی مساعد نبود. این مشکلات، باعث شده که نهادهای مدنی افغانستان، آن نقشی را که ازآنها انتظار میرفت، نتوانند ایفا کنند؛ ولی این بدان معنا نیست که در افغانستان جامعۀ مدنی به وجود نیامده و یا نقش ندارد. جامعۀ مدنی در افغانستان به وجود آمده، در حالت توسعه و رشد است وبالاخره در حالت آموزش و تطبیق نقش های خود است. در طول چند سال گذشته در موارد مشخصی، نقش نهادهای مدنی بسیار مؤثر و بارز بوده است؛ مثلاً در آگاهی دهی عامه، بسیج مردم برای مشارکت در انتخابات و نظارت بر انتخابات، نقش بسیار مهم و اساسی داشته است. حالا هم در آستانۀ انتخابات، امید میرود که این نقش نسبت به انتخابات گذشته برجسته تر شود، با وصف آنکه با مشکلات و چالشهای زیاد امنیتی، اقتصادی و سیاسی و… مواجه است.