گفتمان حقوق زنان؛ پروژهای که باید پروسه شود
شماری از پژوهشگران به این باورند که طی دو دههی گذشته در افغانستان مفهوم حقوق زنان در ادبیات سیاسی و اجتماعی جای گرفته است، اما بسیاری از تلاشها در این راستا به دلایلی از جمله پروژهای بودن آنها، چندان موثر نبوده است و زنان هنوز در بند مشکلات ماندهاند.
عبدالمنان دهزاد، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر، در گفتوگویی با شبکهی جامعهی مدنی و حقوق بشر (شبکه) میگوید، در مورد حقوق زنان چیزی که در اولویت است، اطمینانیافتن از پیادهشدن حداقلی شعارهایی است که در این مورد داده میشود. «با اینکه دهها نهاد در این راستا تاسیس شده، اما هنوز مشکلات زنان آنچنان که باید حل نشده است؛ زیرا این نهادها نتوانستند در این سالها گفتمان حقوق زنان را از پروژه به پروسه تبدیل کنند.»
شبکه: با توجه به اینکه گفتوگوهای صلح در جریان است و انتظار میرود که موضوع زنان از جمله مباحث مهم در آن باشد، به نظر شما چه موضوعاتی در مورد زنان باید در این مذاکرات بیشتر مورد تاکید قرار بگیرد؟
دهزاد: اول اینکه موضوع حقوق معنادار زنان باید به صورت جدی مطرح شود؛ یعنی نباید حضور آنان نمادین باشد. اگر در همین ابتدای راه بحث حقوق زنان و عملیشدن تعهدات مربوط به آن رو در رو با طالبان در میان گذاشته نشود، پس از اینکه گفتوگوهای صلح به نتیجه برسد، بحثکردن در این مورد جایی را نخواهد گرفت. درست است که طالبان میگویند که حقوق زنان را در چارچوب شریعت اسلامی مد نظر میگیرند، اما باید پرسید که این چارچوب بر چه اساسی تعیین شده است؛ بر اساس قرآن یا رفتار و باورهای طالبان؟ همانطور که میدانیم طالبان قرائت خاصی نسبت به زنان دارند و چنین قرائتی در هیچ کشور اسلامیای وجود ندارد؛ بنابراین این بحثها باید به صورت روشن و صریح مطرح شود، نه به شکل مباحث کلی که نیاز به تفسیر دارند.
شبکه: حضور زنان در روند صلح چه تاثیری بر موقف طالبان نسبت به آنان خواهد داشت؟
دهزاد: شکی نیست که حضور زنان در روند صلح تاثیرگذار است. گرچه طالبان یک گروه تکلیفگرا است و برای آنان عملشدن به باورهایشان مهم است و پروای نقدها و مخالفتهای مردم و جامعهی جهانی را ندارند، اما با آنهم حضور زنان قطعا از برنامهها و موضعگیریهای یکطرفه و زنستیزانهی این گروه جلوگیری میکند، البته شماری از زنانی که در این گفتوگوها شرکت کردهاند، بیشتر از اینکه از جایگاه و سرنوشت سیاسی زنان دفاع کنند، مأموریت دفاع از پروژهی متولیان جمهوریت را دارند. از سوی دیگر رویکرد طالبان نسبت به زنان منشا شرعی دارد؛ بنابراین کاش اکثریت کسانی که در نشست دوحه شرکت کرده بودند، توانایی دفاع از حقوق زنان از رهگذر الاهیات اسلامی را میداشتند، اما به هرحال حضور زنان در این گفتوگوها مهم است، حداقل رو در رو نشستن زنان با طالبان و بحث آنان با این گروه در مورد خواستها و طرحهایشان، این نکته را میرساند که افغانستان امروز، افغانستان دوران حاکمیت آنان نیست.
شبکه: ارزیابیتان از آنچه تا کنون در گفتوگوهای صلح گذشته است، چیست؟
دهزاد: به نظر من این گفتوگوها از همان آغاز در غیبت مردم افغانستان و حتی حاکمان کنونی کشور آغاز شد و تا امروز تلاش میشود که مردم در جریان آن قرار نگیرند. مسئول این پنهانکاریها، هم امریکاییها، هم طالبان و هم دولت افغانستان بوده است. تجربهی تاریخی نشان میدهد که هر حرکت و جریانی که در غیبت مردم افغانستان به وجود آمده برآیند مطلوب، پایدار و استراتژیک نداشته است. حتی همین امروز موضوع گفتوگوها در دوحه برای مردم روشن نیست، شماری باور دارند که این گفتوگوها پایان دموکراسی نیمبند، آزادی زنان، آزادی بیان، رسانهها و برخی دستآوردهای دیگر در افغانستان است. شماری هم نگران برگشت امارت طالبانیاند، اما برخی دیگر باورشان این است که در عصر کنونی پدید آمدن امارت طالبانی با رویکرد گذشته، ناشدنی و غیرممکن است. به باور من صلحی که چشم همه را به سوی خویش در دوحه دوخته است، مثل جنگ افغانستان از گذشته تا امروز «پروژه» است و در نهایت ربط مستقیمی به زندگی و آرامش مردم افغانستان ندارد. با نگاهی به چهاردههی اخیر در افغانستان، میتوان فهمید که تمام نظامهای حکومتداری در این مدتزمان ناکام شده، یکی از دلایل این ناکامی این بوده است که این نظامها پروژه بوده و به نیابت مردم افغانستان روی کار آمده است. گفتوگوهای صلح هم چنین است؛ نخست اینکه در این گفتوگوها یک طرف مهم طالبان استند؛ کسانی که هنوز هم به کثرتگرایی قومی، زبانی و مذهبی باور ندارند و منکر واقعیتهای موجود در افغانستاناند، امریکا هم که نه پروای جنگ ما را دارد و نه صلح ما را، آنچه برای امریکا مهم است، منافع ملی کشورش است. امریکا از هر گروهی که منافع خود را در آن بیابد به نحوی حمایت میکند و طالبان یکی از نمونههای آن است. اگر هدف طالبان واقعا تامین صلح در افغانستان میبود، آنان باید دست از کشتار مردم برمیداشتند، اما میبینیم که چنین نیست و ماشین جنگ این گروه بیش از پیش فعال شده است.
شبکه: در اینصورت آیا گفتوگو با این گروه به جایی خواهد رسید؟
دهزاد: گفتوگو با طالبان خود به جایی نمیرسد، اما کسانی که پشت این گفتوگوها استند، آن را به جایی که بخواهند میرسانند. ما در شرایط کنونی دو راه داریم؛ یا باید همین بیعدالتی، ناامنی، کشتار روزانهی مردم و شعارهای میانتهی را بپذیریم که قطعا مرگ تدریجی است و قابل پذیرش نیست یا اینکه شاهد صلحی باشیم که در آن حداقل کشتار مردم و نیروهای امنیتی افغانستان متوقف میشود. از دیدگاه حکومت اینطور به نظر میرسد که آنان تمام تلاششان را به خرج میدهند تا گفتوگوهای صلح به مقصد نرسد، اما از آنجایی که پایگاه مردمی ندارند تبلیغات آنان به جایی نمیرسد. از سوی دیگر مردم خواهان پایان جنگ استند، مشروط به این که رویکرد طالبان نسبت به زنان و زندگی امروز مردم افغانستان تغییر کند. اگر قرار باشد طالبان همان مدل حکومتداری گذشتهی خویش را پیاده کنند، افغانستان دوباره به سوی جنگهای داخلی میرود.
شبکه: چطور میتوان از گفتوگوهای صلح به عنوان یک فرصت برای زنان استفاده کرد؟
دهزاد: در این راستا باید فشارهای داخلی و بینالمللی وجود داشته باشد تا اجازه ندهد که جایگاه و حقوق زنان در کشور قربانی بازیهای سیاسی و استخباراتی شود. این فشارها باید از سوی نهادهای واقعی مدافع زنان و فعالان سیاسی و مدنی باشد، نه برخی کسانی که جایگاه سیاسی و قدرت خویش را در خطر میبینند و از زنان به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکنند.
شبکه: پیشبینی شما از نتیجهی مذاکرات چیست؟ زنان در بخشهای مختلف از جمله سیاست و فعالیتهای مدنی با چه محدودیتهایی روبهرو خواهند شد؟
در میان اعضای تیم مذاکرهکنندهی طالبان حتی یک زن هم حضور ندارد و این نشاندهندهی نوع نگاه آنان به وظیفه و رسالت زنان است. طالبان حقوق زنان را در چارچوب شریعت تعریف میکنند و بر اساس آن زنان اولا وظیفهای غیر از به دنیا آوردن کودک و آشپزی در خانه را ندارند و جغرافیای سیر و سیاحت زنان در نظر آنان، چهار دیواری خانه است، ثانیا اگر تن به محیط بینالملل و قوانین بینالمللی بدهند، باز هم تعریف خاصی از حضور و حقوق زنان دارند. باور من این است که اگر طالبان از نشانی زور و خشونت وارد نشوند، در میدان رقابت کم میآورند و در نهایت نمیتوانند باورهای دگم خویش را جامهی عمل بپوشانند؛ چون ادلهی قویتری در قرآن، فراتر از استدلال آنان دربارهی محدودیت زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی وجود دارد که نشان میدهد که تنها برداشت طالبان نمیتواند نمایندگی از دین کند و قرائتهای دیگری هم وجود دارد.
شبکه: به نظر شما حضور طالبان در قدرت چه تاثیری بر فعالیتهای جوامع مدنی و همچنین فعالیتهای زنان خواهد گذاشت؟
دهزاد: اگر طالبان به صورت مسالمتآمیز در تبانی با سایر گروههای سیاسی دیگر در افغانستان بتوانند یک دولت همهشمول و نرم ایجاد کنند، قطعا تاثیر منفی بر فعالیتهای جامعهی مدنی و زنان نخواهند داشت، اما نگرانی این است که امریکاییها این گروه را به صورت کامل بر سرنوشت سیاسی افغانستان حاکم کنند که در اینصورت طالبان برنامههای منحصر به خودشان را دارند و هیچکس نمیتواند مانع عملیشدن آنها شود؛ چون طالبان خود را فاتح نبرد با امریکاییها میدانند. حتی اگر به صورت آزادانه مانع فعالیت رسانهها و جامعه مدنی نشوند، ترس از اینکه دست به ترورهای زنجیرهای و سیستماتیک فعالان حقوق بشر و جامعهی مدنی بزنند وجود دارد. تجربهی چنین رفتارهایی در بسیاری از دولتهای ایدئولوژیک وجود داشته است. همچنان اگر دولت فراگیر ملی با سایر گروهها ایجاد کنند، طبیعی است که در برابر مردم، رسانهها و فعالان مدنی افغانستان تاب نمیآورند و در چنین جامعهای به راحتی ادغام میشوند.
شبکه: چه ضمانتی وجود دارد که طالبان پس از توافق صلح به تعهداتشان پابند بمانند؟
دهزاد: هیچ ضمانتی وجود ندارد و امریکا هم هیچ تضمینی در رابطه با امور داخلی افغانستان در حکومت پساصلح از این گروه نگرفته است. طالبان در این گفتوگوها نشان دادند که پیروز میداناند و امریکاییها را به زور اخراج کردهاند؛ بنابراین وقتی این گروه، امریکاییها و شرکای بیرونی آن را شکستخورده تلقی کنند، طبیعی است که تعهد در برابر سایر گروههای داخلی در افغانستان از نظر آنان اصلا مهم نیست و این گروهها را مال غنیمت میپندارند تا شریک قدرت.
به گفتهی آقای دهزاد، طالبان یک گروه ایدئولوژیک است و فعالیت چنین گروههایی مبتنی بر تعهد سیاسی و اخلاقی نه، بلکه بر پایهی تکالیف دینی است. وی میافزاید، این گروهها مکلف به عملیکردن باورها و برنامههایشان استند و هیچگاه به نتیجهی کارشان فکر نمیکنند.