ما و بحران حلناپذیرِ پناهجویی
ملک ستیز بخش اول نظری بر عوامل بحران پس از ختم جنگ سرد، این بار دوم است که اروپا شاهد بحران مهاجران میشود. بار نخست فروپاشی فدرالیسم یوگوسلاوی و پیآمدهای آن را در بر دارد که سبب جنگ داخلی (سالهای نخست دهۀ نود سدۀ پیش) در این سرزمین پهناور گردید و صدها هزار پناهجو را به اتحادیۀ اروپا فرستاد. در آن زمان، جنبشهای سوسیالدموکراسی در اتحادیۀ اروپا حاکمیت گستردهیی داشتند و احزاب ناسیونالیست و راستگرا آنقدر پرقدرت نبودند. از سوی دیگر، اروپاییها برای حل بحران دوران پس از جنگِ سرد، آمادهگی لازمی داشتند. نکتۀ دیگری که حل این بحران را تسهیل میبخشید در آن بود که پناهجویان از جغرافیای اروپا میآمدند و اتحادیۀ اروپا به عنوان نهاد همآهنگی جامعۀ اروپا خود را مکلف به حل این بحران میدانست. در آن زمان، اتحادیۀ اروپا منابع بزرگی را برای این بحران ویژه کرد و سیاست همگرایی و ادغام این گروهبزرگ پناهجویان را در پیش گرفت. در نتیجه تمام دولتهای اروپای غربی، شمالی و جنوبی پناهجویان یوگوسلاوی را نظر به جمعیت و منابع جذب کردند. دور دوم بحران ششسال پیش، با انقلابِ «بهار عرب» در سال ۲۰۱۰ شروع شد و با گسترش جنگ داخلی سوریه مارچ سال ۲۰۱۱ به اوج خود رسید. بهار عرب پس از یک سال، به «زمستانعرب» عرب تبدیل شد و بهجای فراهم کردن فرصت برای خاورمیانه به بحران کشانیده شد. بحران بهار عرب سه جنگ داخلی را در پی داشت: جنگ داخلی یمن، جنگ داخلی لیبیا و جنگ داخلی سوریه. این در حالی است که ادامۀ جنگ در عراق، آتش این بحران را گستردهتر گردانید. بهار عرب سبب بحران سیاسی در دولت مهم مصر گردید. بحران سیاسی در مصر بر وضعیت تونس، الجزیره و حتّا مراکش اثر گذاشت. از سوی دیگر، بحران مذهبی در خاورمیانه بالا گرفت. عربستان سعودی و ایران با استفاده از هژمونی مذهبی در…