دموکراسی، مردم و مالکیت نظام سیاسی

حسین سرامد       نظام دموکراسی، مردم را به صحنۀ سیاست می‏کشاند. یا به تعبیر دقیق‏تر، دموکراسی، سیاست را اجتماعی و مردمی می‏سازد. اجتماعی شدن سیاست، موجب حضور سیاسی مردم در صحنه می‏شود و مردم را در تکوین حکومت و رهبری سیاست در جامعه، نقش اساسی می‏دهد. این سخن به معنای آن است که سیاست نقش و جهت دلخواه مردم را می‏پذیرد و حکومت نیز ممثل ارادۀ مردم است. بنابراین، اولاً حکومت مطابق ارادۀ مردم و با حضور سیاسی مردم در صحنۀ سیاست شکل می‏گیرد و سپس به رهبری سیاست در جامعه، مطابق خواست مردم می‏پردازد. منظور از مردم نیز همان «ملت» است، که شامل تمام افراد ساکن در یک کشور و تابع یک دولت واحد می‏شود.      از سویی هم، انسان در مقابل کاری که انجام می‏دهد مسؤول شناخته می‏شود. بنابراین برای دفاع و حمایت از حیثیت و شخصیت خود، کارش را جدی می‏گیرد و در مقابل آن حساس است و نسبت به آن احساس مالکیت و تعلق پیدا می‏کند؛ زیرا، شخصیت انسان، با کار و نقش او در ذهن دیگران شکل می‏گیرد. برای این‌که این شخصیت خدشه‌دار و ناشایسته بار نیاید، انسان‏ها معمولاً نسبت به سلامت کار شان، یا حداقل نسبت به توجیه کار شان در ذهن دیگران خیلی حساس‌اند. از این رو تلاش می‏کنند که با کارهای شایستۀ شان، شناخته شوند و احیاناً اگر نقش ناشایسته‏یی هم از آن‏ها سرزده باشد، به توجیه یا حتا کتمان آن برمی‏خیزند. در مسایل اجتماعی نیز چنین است. افراد، در امور اجتماعی شان بسیار حساس اند و جامعه، در اجرای نقش‏های اجتماعی، نسبت به اعضای خود بسیار سخت‏‌گیر؛ زیرا، این نقش‏های اجتماعی، سازندۀ شخصیت اجتماعی آن جامعه است. وقتی کسی از اعضای جامعه، نقش ناشایسته‏یی در امور اجتماعی بازی کنند، باعث خدشه دار شدن شخصیت جامعه می‏شود و حرمت و اعتبار اجتماعی را در گرو نقش‏ شایستۀ تک تک شهروندان…

ادامه خواندندموکراسی، مردم و مالکیت نظام سیاسی

انتخابات و نقش تعیین کنندۀ مردم در سیاست

حسین سرامد      در مقاله‌های قبلی این صفحه تذکر رفت که انتخابات یک سازوکار دموکراتیک برای سیاسی ساختن مردم و اجتماعی ساختن قدرت و سیاست است. مسأله اصلی در دموکراسی نیز اجتماعی ساختن سیاست و قدرت است؛ یعنی دموکراسی به سیاست به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی می‌نگرد که در اثر رابطهها و توافقات اجتماعی به وجود میآید. بستر اصلی تکوین سیاست، مردم است و میدان بازی آن نیز روابط اجتماعی میباشد. و نیز، دموکراسی در پی آن است که قدرت سیاسی را تابع اراده و خواست مردم بسازد و در جهت منافع مردم رهبری و اِعمال کند. اراده و رضایت مردم در نظام‌های دموکراتیک امروزی، از طریق انتخابات تبارز می‌یابد.      همچنین، این نکته نیز مورد تأکید قرار گرفت که مردم، از طریق انتخابات، مجال حضور یافتن در صحنۀ سیاست را به دست می‌آورند و در به وجود آوردن حکومت دموکراتیک، نقش تعیین کننده پیدا می‌کنند. امّا، انتخابات نمی‏تواند در تمام جوامع، نقش یک‌سان بازی کند. با تکیه بر این نکات، این سؤالات مطرح شد که چگونه می‌توان یک انتخابات مؤثر داشت؟ چه چیزی می‌تواند نقش انتخابات را در انتقال قدرت به نفع مردم برجسته‏تر سازد و مردم چگونه می‌توانند در تعیین مدیران سیاسی کشور، دقیق‌تر عمل کنند؟      برای پاسخ گفتن به سؤالات بالا، انتخابات را باید از موقف مردم نیز مورد توجه و ارزیابی قرار داد؛ زیرا، بستر اصلی انتخابات، مردم است؛ یعنی مردم باید با اشتراک فعالانۀ شان در انتخابات، تصمیم بگیرند که قدرت چگونه و در مسیر تحقق کدام خواست‏ها اِعمال شود و نماینده‌گان و ممثلین خواست و رضایت مردم در رهبری قدرت، برای یک دورۀ معین مورد نظر، چه کسانی باشند و به صورت مشخص‏تر، کدام یک از کاندیدان می‏تواند در تحقق خواسته‏های مردم در حکومت آینده، موفق‏تر عمل کند.      چیزی که این سؤال را حیاتی‌تر می‌سازد این مسأله است، که در…

ادامه خواندنانتخابات و نقش تعیین کنندۀ مردم در سیاست

کوته اندیشی و روزمره‌گی در سیاست

محمد حسین سرامد      سیاست، از لحاظ عملی، با متغیرهای متعدد و گاه غیرقابل پیش‏بینیِ بی‏شماری مواجه است. این متغیرها، هرکدام به نوبت خود، بر سیاست و اهدافی که سیاست‏مدار برای خود تعیین می‏کند، تأثیر می‏گذارد و راه آن را کج می‏سازد. گاه، این متغیرها، همچون مانعی بر سر راه سیاست‏مدار قد علم نموده، او را به جبر و اکراه در مقابل خود ایستاد می‏کنند و گاه بر نفس و ارادۀ‏ سیاست‏مدار تأثیر می‏گذارند و او را با خود همسو می‏سازند، و در هر حالت او را تابع شرایط خود می‏سازند و مسیر سیاست را به انحراف می‏کشانند. سیاست‏مدار باید از میان این متغیرهای بی‏شمار و گاه متناقض، راه خود را پیدا کند و بار سیاست را به منزل برساند و هدف سیاست و یا هدف خود را به دست بیاورد.      امّا، هدف سیاست چیست؟ هدف سیاست‏مدار چیست؟      می‏دانیم که سیاست به ادارۀ امورِ جامعه و رفع نیازمندی‏های آن براساس امکانات عملی می‏پردازد. بنابراین، مهم‏ترین هدف سیاست، رفاه و آسایش هرچه بیش‌تر تمام افراد جامعه، و بهرهمندی متعادلتر و متوازنتر آنان از خدمات و امکانات عمومی است. این همان چیزی است که مردم می‏خواهند و آرزومند آن اند. سیاست‏مدار نیز اصولاً از چنین هدفی سخن می‏گوید. او تلاش دارد خود را کسی معرفی کند که می‏تواند سیاست را در مسیر هدف‌اش رهبری کند. از این رو، همۀ سیاست‌مداران، پیش از آن‌که وارد سیاست شوند، آدم‏های شریف و دوست داشتنی و خوب اند. تنها بعد از آن‌که عملاً به سیاست پرداختند، اندکی از آن‏ها می‏توانند همچنان خوب بمانند، بقیه، همه چهره بدل می‏کنند و زشت و منفور می‏شوند. امّا، چه چیزی باعث می‏شود که سیاست‏مدار خوب بماند و یا بد و منفور شود؟      پاسخِ سؤال بالا، زیرِ سرِ متغیرهایی نهفته است، که از آن قبلاً سخن گفتیم. این متغیرها، یا جبراً سیاست‏مدار را در رسیدن به…

ادامه خواندنکوته اندیشی و روزمره‌گی در سیاست

نظارت از حقوقِ بشر، ساحۀ جدیدی از فعالیتهای مؤسسۀ جامعۀ مدنی و حقوقِ بشرِ افغانستان

چرا مؤسسۀ جامعۀ مدنی و حقوقِ بشرِ افغانستان، در مرحلۀ چهارمِ کاریِ خویش، نظارت از وضعیتِ حقوقِ بشر در افغانستان را، به عنوانِ یکی از مؤلفه های کلیدیِ برنامه های خویش، برگزید؟ برنامه های کاریِ جنبشهای مدنیِ که در راستایِ ترویجِ فرهنگِ حقوقِ بشر، کار و فعالیت دارند، دارای سه عنصر عمده میباشند: نخست، این نهادها، برای دفاع از ارزشهای حقوقِ شهروندیِ شهروندانِ یک نظام، فعالیت دارند؛ دوم، نهادهای مدنی برای تعمیمِ فرهنگِ حقوقِ بشر، با نهادهای پالیسی ساز، برنامه های دادخواهی راه اندازی مینمایند؛ سوم، نهادهای مدنیِ حقوقِ بشری، از شیوه های تطبیقِ قانون و سایرِ هنجارهای اجتماعی در پیوند با وضعیتِ حقوقِ بشر در یک جامعه، نظارت مینماید. تجاربِ جهانی نشانگرِ این مسأله است، که بدون نظارت از ارزشهای حقوقِ بشر، نمیتوان تحلیل و یا برداشتِ عینی از حقوقِ بنیادیِ شهروندان به دست آورد. این تجربه در کشورهای پس از جنگ، برجستگی خاص خودش را داشته دارد. در کشورهای نظیرِ جمهوری یوگوسلاویای پیشین و کشورهای تازه به استقلال رسیده دیده شده است، که نظارت از وضعیتِ حقوقِ بشر، زمینه را برای هماهنگیِ برنامه های ملی با برنامه های بین المللی، در راستای تعمیم حقوقِ بشر، فراهم مینماید. کشور کمبودیا نیز در این زمینه تجربه هایی دارد. در کمبودیا، مدافعینِ حقوقِ بشر در آغاز تلاش نمودند، تا فرهنگِ حقوقِ بشر را در ساختارهای نظام، تعمیم بخشند. سپس آنها دریافتند، که تعمیمِ فرهنگِ حقوقِ بشر، به نظارت ازین ارزشها، نیازِ مبرم دارد. جامعۀ مدنی افغانستان، ملزم به نظارت از ارزشهای حقوقِ بشر در کشور است. افغانستان، به عنوانِ یکی از دولتهای مؤسسِ سازمانِ مللِ متحد است و به کنوانسیونهای مهم و اساسیِ سازمانِ مللِ متحد در امورِ حقوقِ بشر، ملحق گردیده است؛ امّا با تأسف، در اینجا، رژیمهای مختلفِ سیاسی نتوانسته اند، که از شیوه های تطبیقِ قوانینِ بین المللی به نهادهای قبول شدۀ بین المللی، گزارشدهی نمایند.…

ادامه خواندننظارت از حقوقِ بشر، ساحۀ جدیدی از فعالیتهای مؤسسۀ جامعۀ مدنی و حقوقِ بشرِ افغانستان

انتخابات آینده، آزمونی برای ایجاد یک اداره سالم و باثبات

م. شکیبا ناگفته می‌دانیم که زمان ما نسبت به گذشته از هرجهت دستخوش تغییرات بنیادین شده است. بازی‌گران عرصۀ سیاسی کشور، در مبارزات و فعالیت‌های سیاسی شان باید این نکته را با دقت مورد توجه قرار دهند. سیاست جدید در کشور ما نه در خلاء جریان دارد و نه هم با تلقینات و دیدگاه ‌ های ایدیولوژیک، رهبری می‌شود. وقتی وارد حوزۀ ‌ سیاست می ‌ شویم، با رقیبان زنده و واقعی مواجه می ‌ شویم که نفس ‌ سوخته به انتظار ما ایستاده اند و هر حرف و گام و عمل ما را با هر حیله و وسیلۀ که در اختیار داشته باشند، تهدید می ‌ کنند. البته در زمان گذشته هم رقابت سیاسی داشتیم، امّا فضای اختناق و استبداد، مجال رقابت باز و آزاد را برای هر کسی میسر نمی ‌ ساخت. حالا میدان باز شده است و هر کسی که فکر کند حق دارد برای سرنوشت خود بیندیشد و تصمیم بگیرد، رقیب میدان سیاست محسوب می ‌ شود. به همین ترتیب، زمان ما زمانی نیست که بتوان با تلقینات و یا تحکم ‌ های ایدیولوژیک با رقیبان خود طرف شد و آن ها را با حکم ایدیولوژیک خود سرجای شان نشاند. در ایدیولوژی و ارزش ‌ های ایدیولوژیک تلقین و تحکم و فتوا جا دارد؛ امّا، در میدان سیاستی که اکنون در برابر ما باز شده است، با این حربه نمی ‌ توان به مصافِ حریف رفت. از اختناق و استبداد گذشته می ‌ توان مثال ‌ های زیادی را بیان کرد، که بر شیوۀ ‌ مبارزۀ ‌ ما در گذشته تأثیر می ‌ گذاشتند. استبداد و اختناقِ دیروز، از پشتوانۀ ‌ یک ساختار قدرتمند و ریشه ‌ دار در تمام عرصه ‌ های زنده‌گی، با برهنه‌گیِ تمام، بر علیه هرگونه طرح و اقدام اصلاح‌گرانه ایستاده‌گی می‌کرد. زندان و شکنجه، پاداش دم زدن از سیاست…

ادامه خواندنانتخابات آینده، آزمونی برای ایجاد یک اداره سالم و باثبات

پیش از راه اندازی انتخابات، باید سرشماری کامل نفوس صورت میگرفت

گفتگو با داکتر قاسم علی وفا، مسؤول انجمن اجتماعی و فرهنگی راه نور و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر اسماعیل ذکی لطفاً در مورد نهادِ تان معلوماتِ مختصر ارایه کنید. به نام خدا و با عرض سلام خدمت خواننده گان محترم! انجمنِ اجتماعی و فرهنگی راه نور، در سالِ ۱۳۸۶ خورشیدی، برابر با سالِ ۲۰۰۷ میلادی، تأسیس شده است. اعضای این انجمن را، بیش از ۵۰ نفر، اعم از دختران و پسران، تشکیل میدهد، که اغلب، دانشجویان و متعلمینِ مکاتب استند. ما در زمینه های آگاهیدهی حقوقی برای شهروندان، از طریقِ ایجادِ گفتمانها بین اقشارِ مختلفِ جامعه، به ویژه جوانان، رشد هنر تیاتر در ولایت بامیان، تدویر مراکز آموزشی، که به طور دایم فعال بوده و خدماتِ آموزشی را در زمینه های مختلف برای متقاضیان عرضه میدارد، آگاهیدهی در زمینۀ خطراتِ ماین، آگاهیدهی در زمینۀ محیطِ زیست، تنظیمِ خانواده و کاهشِ منازعه بینِ مردمِ قرا و قصبات، کار میکنیم. تاکنون، برنامه ها و فعالیتهای ما، به همکاری مؤسساتِ ملی و بین المللی تطبیق گردیده است. به نظر شما، در یک انتخاباتِ سالم، کدام معیارها باید رعایت شوند؟ به نظرِ من، پیش از راه اندازی انتخابات، باید سرشماری کامل نفوس صورت میگرفت و کارت هویت یا تذکره برای تمامی شهروندان کشور، به صورت اساسی و دقیق توزیع میشد، تا بر مبنای آن میزان کرسیهای ولایات در پارلمان، مبتنی بر نفوس آن ولایت و به گونۀ عادلانه در نظر گرفته میشد. در یک انتخاباتِ دموکراتیک، این معیارها باید رعایت شوند: ۱ ـ کارت انتخابات، باید بر مبنای تذکره و برگه های رأیدهی بر مبنای کارت انتخابات، داده شود، تا از نفوذِ عناصرِ مخریبِ همسایه در امان بمانیم. ۲ ـ مشارکتِ تمامِ اقشارِ جامعه، اعم از زنان و مردان و تمامی اقوامِ ساکن در کشور در انتخابات، مساویانه درنظر گرفته شود؛ نه این که در ولایتِ دارای راههای صعب…

ادامه خواندنپیش از راه اندازی انتخابات، باید سرشماری کامل نفوس صورت میگرفت

مادۀ دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم:

مادۀ دوازدهم: زندگی خصوصی، خانواده، خانه و مکاتباتِ هیچکس نباید در معرضِ مداخلۀ خودسرانه قرار گیرد و نیز نباید شرف و آبروی کسی مورد تعرض واقع شود. هرکس حق دارد در برابرِ این گونه مداخلات و تعرضات، از حمایتِ قانون برخوردار باشد. تلاشی منازل ................................................................................... House Search تلاشی منزل، بدونِ حکمِ قانونیِ مقاماتِ عدلی و قضایی، برخلافِ آزادی شخصی، حقِ امنیت و حقِ زندگی شخصی شهروندان به شمار می رود. در اجتماعاتی که حاکمیتِ قانون مراعات می گردد و حقوق بشر و کرامتِ انسان احترام می گردند، دولت، به مثابۀ تأمین کنندۀ حقوقِ شهروندان، مسؤولیت دارد که از امنیتِ شخصی و زندگی خانوادگی افرادِ جامعه مواظبت نماید. در این اجتماعات، هرنوع مداخلۀ غیرِقانونی به زندگی شخصی افراد، جرم پنداشته می شود. افرادی که منازلِ رهایشی شان به شکلِ خودسرانه موردِ تلاشی دولت و یا گروههای مسلحِ غیرِدولتی قرار می گیرند، حقِ شکایت دارند تا به مراجعِ حقوقی مراجعه نموده و حقوقِ مادی و معنوی ۱۳ شان اعاده گردند. در این زمینه، نهادهای ملی حقوق بشر، نهادهای جامعۀ مدنی و به ویژه آنانی که در راستای حقوق بشر و حاکمیتِ قانون کار می نمایند، وظیفه دارند تا شکایاتِ شهروندان را به مراجعِ ذیربط رسانیده و در جهتِ احقاقِ حقوقِ شان تلاش نمایند. امّا اگر مقاماتِ امنیتی با داشتنِ سفارش و اجازۀ رسمی امورِ عدلی، به تلاشی منزل شهروندی می پردازد، این عمل، قانونی شناخته می شود. ……………………………………………… مادۀ سیزدهم: ۱- هرکس حق دارد که از آزادی حرکت و اقامت در محدودۀ سرحدات (مرزهای) کشورِ خویش برخوردار باشد. ۲- هر کس حق دارد هر کشور، از جمله کشورِ خود را ترک کند و نیز حق دارد که به کشورِ خود باز گردد. آزادی تغییر مکان ................................................................................. Freedom of Movement در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، آزادی انتخاب و تغییرِ مکان، به عنوانِ یکی از اساسی ترین حقوقِ شهروندانِ جامعه، تسجیل یافته…

ادامه خواندنمادۀ دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم:

مادۀ یازدهم:

۱- هرکس که متهم به جرمی باشد حق دارد بی گناه فرض شود تا زمانی که مطابقِ قانون در یک محکمۀ علنی و با دسترسی به کلیه تضمیناتِ لازم برای دفاع از خود، مقصر شناخته شود. ۲- هیچ کسی به خاطرِ اجرای عملی و یا ترکِ فعلی (عملی)، که در حینِ ارتکاب آن، مطابقِ قوانینِ ملی و یا بین المللی جرم تلقی نمی شده، مقصر شناخته نخواهد شد و نیز جزای سنگینتر از آنچه که در حینِ ارتکابِ جرم برای آن مقرر بوده، بر وی تحمیل نخواهد شد. حقوقِ بین المللی، مطالعه و بررسی قوانینِ بین المللی را به عهده دارد. هرچند این ماده، به گونۀ مشخص، بر تدویرِ محکمه و فیصلۀ آن بحث می نماید، بد نیست نظری بیافکنیم به مجازات و هدف از اجرای آن و این که شخصِ بازداشت شده کیست. در بخشِ بعدی، به حقوقِ بین المللی می پردازیم تا ببینیم حقوق و قوانینِ بین المللی چیست و چه ارگانهایی به آن مبادرت می ورزند. شخص بازداشت شده و متهم به جرم .................................................................... Detained Person این اصطلاحِ حقوقی به کسانی اطلاق می گردد که از آزادی شخصی شان معزول شده و در تجرید و جداسازی تحمیلی از اجتماع قرار گیرند. تمامِ انسانها حقِ آزادی و امنیت دارند و هیچکسی نباید قربانی بازداشتها و حبس نمودنهای خودسرانه گردد. هیچ شهروندی، در صورتی که عملِ ضدِ قانون را مرتکب نشده باشد، نباید از آزادی و امنیتِ خود معزول و محروم گردد. اگر شهروندی بازداشت می گردد، باید در اثنای بازداشت، از علتِ توقیف و اتهامی که بالایش وارد شده، واقف گردد. هر شخصِِ بازداشت شده در مواردِ جرمی باید به زودترین فرصتِ لازم به قاضی معرفی شود و زمینۀ مساعدِ محاکمۀ وی فراهم گردد. شخصِِ متهم باید دسترسی به وکیلِ مدافع و اطلاعاتِ لازم برای قضیۀ خویش حصول نماید و در صورتِ بیگناهی، به زودترین فرصت، آزاد…

ادامه خواندنمادۀ یازدهم:

مادۀ دهم:

هرکس حق دارد در تصمیماتِ مربوط به حقوق و تعهدات خود یا هر اتهامِ جزایی که به او وارد شود، با تساوی کامل از یک رسیدگی منصفانه و علنی در محکمۀ مستقل و بی طرف برخوردار باشد. جوهر این ماده را دادرسی و محاکمۀ عادلانه می سازد. اغلب کشورهای جهان، حتا اجتماعاتِ متمول از نگاه حقوقی و اقتصادی، با مشکلِ رعایتِ این مادۀ با اهمیت مواجه هستند؛ ولی این بدان معنا نخواهد بود که دولتهایی که در حالتِ انکشاف و دگرگونیهای حقوقی هستند آن را به گونۀ دیگری توجیه نمایند. بیایید ببینیم دادرسی و محکمۀ عادلانه چیست؟ درین زمینه، تلاش صورت گرفته است تا بر مددرسانی و یاری حقوقی، دسترسی به عدالت، نقشِ وکیلِ مستقل و حقِ انتخابِ وکیل، دقتِ بیشتر صورت گیرد. دادرسی یا محکمۀ عادلانه ................................................................................................ Fair Trial دادرسی و محاکمۀ عادلانه، در اصول و آموزشِِ حقوق بشر، جایگاه مرکزی دارد؛ زیرا دادرسی عادلانه، نه تنها به عنوانِ یک حق، اهمیّتِ بزرگ دارد، بلکه کمبودِ این حق، تمامی حقوقِ اساسی انسان را زیر سؤال می برد. اگر دولتی نتواند شرایطِ لازم را برای محاکمۀ عادلانه مهیا کند، نمی تواند نقشِ تأمین کنندۀ قانون را در جامعه عملی سازد. حقوقدانان به این نظر موافق اند، که در رعایتِ محاکمۀ عادلانه، آگاهی عامه از موازینِ قانونی و حقوقی می تواند بسیار ممد تمام شود. بناءً، شامل نمودنِ نورمهای حقوق بشری در سیستمِ تعلیم و تربیت و آموزشِ آن به جوانان و نو باوه گان می تواند از جملۀ کارهای با اهمیتی در این راه به شمار آید. یکی از عواملی که در اجرای عادلانۀ وارسی به محکمه و تصمیمگیری معقول و عادلانۀ نهایی کمک می نماید، داشتنِ محاکمِ متخصص و قانوندانانِ ورزیده می باشد، که هم از لحاظِ ملی و هم از لحاظِ بین المللی، از اطلاعات و تجاربِ کافی بهره مند باشند. نکتۀ دیگری که دادرسی و محاکمۀ…

ادامه خواندنمادۀ دهم:

مادۀ هشتم و نهم:

مادۀ هشتم: هر کس حق دارد در برابرِ اعمالی که ناقضِ حقوقِ بنیادی (اساسی)، که قانونِ اساسی یا قوانینِ دیگر برای او مقرر داشته است، به محاکم با صلاحیتِ ملی مراجعه کند و جبران کامل آن را خواستار شود. قانونِ اساسی، والاترین سندِ حقوقی اجتماع می باشد؛ که در مطابقت و الحاق با قوانینِ قبول شدۀ بین المللی، زمینه های وسیعی را در مشارکتِ زند گی اجتماعی و سیاسی شهروندان می گشاید. پیوند میثاقها و سایرِ اسنادِ با اعتبار بین المللی با قوانین ملی و رعایتِ نورمهای جهانی حقوقِ بین المللی اهمیتِ سترگی در تأمینِ حاکمیتِ قانون در جامعه دارد. در مادۀ هشتم، بر حصولِ غرامت و جبرانِ خسارات نیز مکث شده است. بیایید ببینیم غرامت چیست و نظری درین زمینه نیز بیافگنیم. نخست این که قانونِ اساسی چیست و الحاقِ قوانینِ بین المللی با قوانینِ ملی چه سان صورت می گیرد؟ قانونِ اساسی ................................................................................................ Constitution قانونِ اساسی، تعیین کنندۀ ترکیبها، نورمها و قواعد میانِ شهروندان و ارگانهای رهبری جامعه و دولت است. قانونِ اساسی، مهمترین و والاترین سندِ حقوقی دولت می باشد. دولت، آفرینشگر، مجری و ناظرِ قانون است. حقوق، دربرگیرندۀ قوانین در جامعه می باشد. قوانین، براساسِ هنجارهای حقوقی تدوین و تبیین می شوند. به گونۀ مثال: حقِ آزادی بیان، جزئی از حقوقِ سیاسی و مدنی شهروند است و براساسِ این حقِ اساسی، قوانین باید زمینه ساز و یا متضمنِ آزادی بیان این شهروند باشد. قانونِ اساسی رهنمای قوانینِ فرعی است، که در زمینه های مختلف، تصویب می شوند. قانونِ اساسی، تعیین کنندۀ دولت، به صورتِ کل، بوده و تعریف کنندۀ خطوطِ اساسی سیستمِ سیاسی و رهبری کنندۀ دولت و ضوابط آن از جمله حکومت ، پارلمان، سیستمِ عدلی، تقسیماتِ اداری، حقوقِ اساسی، امتیازات و مکلفیتهای شهروندی می باشد. قانونِ اساسی، رهنمای عامه است و براساسِ آن، قوانین و نورمهای مشخصِ دیگر، در مواردِ معین، تصویب می…

ادامه خواندنمادۀ هشتم و نهم: