کابینه یی، که مرد سالار است

گفتگو با خانم روشن څیړن، رییس مرکز آموزشهای حقوق بشر برای زنان افغان و عضو بورد شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر فروزان درویش حضور کمرنگ زنان، در کابینۀ جدید را چگونه ارزیابی می کنید؟ من، نقشی را، که زنان با حضور خود درین کابینه تمثیل کنند، نمی بینم؛ امّا یک پرسش مهم ذهنم را مشغول کرده است، که آیا زنان افغانستان نتوانسته اند ظرفیتی را کسب نمایند که ادارات بیشتری را مدیریت و رهبری نمایند؟ چنین پرسشی، ذهنیت اجتماعی را نیز مشغول گردانیده است و جو حاکم، حکم می کند، که گویا زنان، قدرت مدیریت را حاصل نکرده اند. این جو حاکم، برای من، که یک فعال حقوق بشر هستم، خیلی غیرِقابل قبول به نظر می رسد. باید به جای گفتن از کمبود ظرفیت زنان، از نبود ارادۀ سیاسی برای نقش فعال زنان، حرف زده شود. من، متیقین هستم که رهبران سیاسی افغانستان، ارادۀ سیاسی ندارند تا زنان افغانستان، ارادۀ شان را در رهبری و مدیریت وزارت خانه ها تمثیل نمایند. از دیدگاه های شما معلوم می شود که زنان افغان، توان مدیریت را دارند؛ پس در کدام زمینه ها این مدیریت را میتوان به واقعیت تبدیل کرد؟ اگر گذر کوتاهی به تأریخ کشور، پس از دوران امانیه داشته باشیم، دیده می شود که زنان افغان، پُستهای مهم رهبری سیاسی را در دست داشته اند و تجارب، نشان می دهد که آنان ظرفیت رهبری را دارند. حتا میتوان با صراحت گفت، که در برخی از موارد، ظرفیت رهبری زنان نسبت به ظرفیت رهبری مردان، مؤثرتر است. من نمونه یی در زمینه می آورم: زنان برجستۀ افغان، می توانند وزارتهای معارف، صحت عامه، تحصیلات عالی و امور پارلمانی را به خوبی مدیریت و رهبری کنند. این سکتورها، در پهلوی این که به نقش فعال زنان از دیدگاه روان اجتماعی نیازمند اند، از دیدگاه همسانی جنسیتی نیز می توانند…

ادامه خواندنکابینه یی، که مرد سالار است

همایشِ یک روزه زیرِ نامِ «کنفرانسِ پاریس: جامعۀ مدنی و حقوقِ بشر»

راضیه صیاد شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوقِ بشرِ افغانستان، به تأریخِ ٢٨ سرطانِ ۱۳۸۷ خورشیدی، برابر ۱۷ جولایِ ۲۰۰۸ میلادی، همایشِ یک روزه ییِ را زیرِ نامِ «کنفرانسِ پاریس: جامعۀ مدنی و حقوقِ بشر»، با اشتراکِ نمایندگانِ نهادهای جامعۀ مدنی و حقوقِ بشر، نمایندگانِ رسانه ها، نمایندۀ سفارت فرانسه و نمایندۀ سفارتِ ایتالیا در شهرِ کابل برگزار کرد. این همایش، ساعتِ ۹ صبح، پس از تلاوتِ آیاتی از قرآنِ پاک، با سخنانِ آقایِ نعیمِ نظری، هماهنگ کنندۀ شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر، رسماً آغاز گردید. شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوقِ بشر، که متشکل از ۶۰ نهادِ مدنی و حقوقِِ بشری می باشد، در راستایِ فراهم آوری نقشِ مؤثرِ نهادهای جامعۀ مدنی در روندِ حکومت سازی، ترویجِ فرهنگِ حقوقِ بشر و تحکیمِ حاکمیتِ قانون، فعالیت های گسترده یی داشته است . هدفِ این همایش، پیگیریِ پیامدها و پیشنهادهای گروه کاریِ جامعۀ مدنی در کنفرانسِِ پیش زمینه ییِ پاریس و ایجادِ هم آهنگی و انسجامِ بیشترِ نهادهای جامعۀ مدنی در اشتراکِ فعال و حضورِ مشروع در برنامه های مشابه بعدی، که در پیوند با مسایلِ افغانستان برگزار خواهند شد، بود. از سالِ ۲۰۰۱ میلادی به اینسو، افغانستان و جهان، شاهدِ برگزاری کنفرانسهایِ متعددِ بین المللی چون کنفرانسِ بن، توکیو و لندن برای افغانستان بوده است، که اجلاسِ بین المللیِ کمک به بازسازیِ افغانستان در پاریس نیز، به سلسلۀ این کنفرانسها برگزار گردید. تشکیلِ کنفرانسِ بن برایِ افغانستان، در اواخرِ سالِ ۲۰۰۱ میلادی، سرآغازِ یک فصلِِ جدید در تأریخِ سیاسیِ معاصرِ این کشور بود، که افغانستان را در مرکزِ توجه جامعۀ جهانی قرار داد. کنفرانسِ بن، به منظورِ ایجادِ یک ساختارِ سیاسیِ متوازن و دموکراتیک؛ کنفرانسِِ توکیو، جهتِ ایجادِ برنامۀ مشخصِِ بازسازی، تأمینِ امنیت و مبارزه با موادِ مخدر و کنفرانسِ لندن، در راستایِ توسعۀ اقتصادی و سیاسیِ کشور، راه اندازی شده بود. اجلاسِِ پاریس، چهارمین کنفرانسِ بین المللی و…

ادامه خواندنهمایشِ یک روزه زیرِ نامِ «کنفرانسِ پاریس: جامعۀ مدنی و حقوقِ بشر»

شمارۀ دوازدهم مجلۀ «بانو» از چاپ برآمد

ادارۀ فصلنامۀ بانو دوازدهمین شمارۀ مجلۀ فرهنگی و اجتماعی زنان افغانستان در اروپا، با قطع و صحافت مرغوب و محتوای غنی، از چاپ برآمد. این مجله، که ربعوار انتشار می یابد، اینک با نشر شمارۀ دوازدهم خویش، که در حقیقت آخرین شمارۀ سال ۲۰۰۹ میباشد، وارد پنجمین سال نشراتی خویش گردید. فصلنامۀ بانو، ارگان نشراتی انجمن همبستگی با مهاجران افغانستان در اروپا میباشد، که از کشور اتریش انتشار می یابد. در شمارۀ دوازدهم این فصلنامه، که ویژۀ «شب شعر بانوان افغانستان» میباشد، نوشته هایی را پیرامون شب شعر بانوان در اتریش، بررسیهای تحلیلی و کارشناسانه پیرامون وضعیت جاری کشور و مطالبات زن افغان، قوانین و مقررّات سختگیرانه در مورد زن افغان، راهها و دستاوردها در مقابله با خشونت علیه زنان و نظرپرسی پیرامون آن، معرفی و شناسایی بانوان شاعر و برجستگان با نمونه های شعری آنان، تعمیم تجارب زنان، معرفی نخبه های زن افغان، پروسۀ شهروندی در محیط بیگانه، کارکردهای بانوان و نخبگان و بسا داشته های دیگر به نشر رسیده است. فصلنامۀ بانو، که صاحب امتیاز آن آقای غوث الدین میر، مسوؤل انجمن همبستگی با مهاجران افغانستان در اروپا، میباشد، به مدیریت بانوی مجرب، نجیبه هوتکی، اهتمام بانوی خوش قریحه و پُراستعداد، صالحه وهاب واصل و همکاری سایر همدلان و هیئت تحریر، که در آن بهترین استعدادهای بانوان گردهم آمده اند، انتشار می یابد. به همگان مبرهن است، که کار نشراتی در محیط بیگانه، آنهم که بانوان همکار و همدل مجله، نه در یک محل و شهر، بل در کشورهای گوناگون و فواصل دور ازهم زندگی کنند، دشوار و پُرمحنت است. با چنین دشواری عینی، بازهم دست اندکاران مجله توانسته اند، شمارۀ دوازدهم این مجله را در ۶۴ صفحه، با بیشتر از ۵۸ قطعه فوتوی مرغوب و قطع و صحافت زیبا، پیشکش عزیزان و فرهنگ دوستان ارجمند نمایند. با آن که سعی به عمل آمده است که…

ادامه خواندنشمارۀ دوازدهم مجلۀ «بانو» از چاپ برآمد

آزادی و درجات آن

نویسنده: کوهکن آزادی نخستین ضرورت انسانی می باشد؛ تا جایی که گفتگو در باره آزادی نیز نیازمند آزادیست. آزادی فربه ترین مفهوم و مهم ترین ارزش در میان مفاهیم و ارزشهایی است، که دنیای مدرن بر آن بنا یافته است. از آزادی می توان تعبیرها و تعریفهای متفاوتی ارایه کرد؛ اما آنچه مهمتر به نظر می رسد، تعریف آزادی با پذیرفتن واقعیتهای همچو دولت، جامعه و قانون است. با این زاویۀ دید، آزادی، متفاوت از بی بند و باری خواهد بود. از جانبی هم برای این که بدانیم آیا آزادی در جامعه وجود دارد یا نه؟ باید ببینیم، که آیا جامعۀ مورد نظر دموکراتیک است یا نه؟ زیرا آزادی و دموکراسی، دو روی یک سکه اند. در صورتی که دموکراسی در جامعه تأمین نشود، آزادی در آن جامعه به هیچ وجه وجود نخواهد داشت. در چنین جامعه یی مرزهای آزادی، نامشروع و محدودتر خواهد بود. آزادی عبارت از نبود قید و بندها، نبود موانع و حضور امکانات و فرصتها برای تبارز انسان و رشد نوع بشر است. آنچه در این تعریف، از ارزش بیشتر برخوردار است، پذیرفتنِ دو درجه برای آزادیست. یکی نبود قیدها و دیگری حضور فرصتها. این دو درجۀ آزادی را بار اول اندیشمند بریتانیایی، آزایا برلین، مطرح ساخت و بدین ترتیب آزادی را به آزادی «منفی» و آزادی «مثبت» تقسیمبندی نمود. به نظر آزایا برلین، درجۀ نخست آزادی، آزادی «منفی» است. آزادی منفی بدین معناست، که موانع و بندهایی که جلو رشد افراد را می گیرد، باید برداشته شود. به گونۀ مثال، فردی می خواهد مانند سایر شهروندان یک جامعه، زندگی مرفه داشته و از سرمایۀ زیاد برخوردار باشد. وی، برای دست یابی به چنین زندگی تلاش می ورزد. فرد مذکور، زمانی به آزادی «منفی»، در این زمینه، دست خواهد یافت، که تمام موانع و قیدها از سر راه وی برداشته شود. مثلاً هیچ مانع…

ادامه خواندنآزادی و درجات آن

وضعیت نهادهای مدنی در افغانستان

گفتگو با عبدالودود پدرام، رییس سازمان اجتماعی و فرهنگی ارمغان وحدت و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان •  لطفاً به عنوان مقدمه، در مورد وضعیت عمومی نهادهای مدنی و زمینه های کار و فعالیت مؤثر آنها در افغانستان صحبت کنید. تشکر از فرصتی که در اختیارم قرار دادید. سخن را از اینجا آغاز کنیم که نهادهای مدنی شاخص و ویژگی جامعۀ مدنی است؛ یعنی نهادهای مدنی در جامعه یی میتواند نقش مؤثر و فعال داشته باشد که ویژگیها و نورمهای مدنی را در خویش داشته باشد. یکی از مهمترین ویژگیهای جامعۀ مدنی عبارت از حاکمیت قانون و احترام به رأی و نظر مردم در تصمیمگیریهای عمومی است. در روشنی حمایت قانون از نقش مردم و احترام به رأی و خواست آنها، زمینه برای فعالیت نهادهای مدنی مساعد می شود؛ یعنی در یک جامعۀ استبدادی و توتالیتر، امکان حضور و بروز جامعۀ مدنی وجود ندارد، زیرا قدرت استبدادی و مطلقه، همه را تابع خواست خود میسازد و تمامی اقشار و دسته های اجتماعی، باید از قدرت برتر حکومت اطاعت کنند. در واقع، نهادهای مدنی تلاش میکنند تا خواستها و نظریات اقشار و گروههای مختلفِ مردم را در برابر قدرت برترِ حکومت، به گونۀ سازمانیافته، مطرح و پیگیری کنند؛ تا این خواستها و مطالبات، مؤثریت بیشتر پیدا کنند و دولت را وادار به اطاعت از خود بسازند. امّا باید دقت کرد که هرچند جامعۀ مدنی زمینه را برای فعالیتهای مؤثرتر نهادهای مدنی مساعد میسازد، ولی کار و فعالیت پیگیر و مؤثر نهادهای مدنی نیز میتواند بر وضعیت جامعه تأثیر بگذارد و نورمهای مدنی را در جامعه تقویت بیشتر کند. حال، با این توضیح مختصر میتوان گفت که نهادهای مدنی در جامعۀ افغانی، هنوز نتوانسته اند از مؤثریت کافی برخوردار شوند؛ زیرا جامعۀ افغانی هنوز یک جامعۀ بیشتر قبیله یی است و کمتر ظرفیت پذیرش نهادهای مدنی را…

ادامه خواندنوضعیت نهادهای مدنی در افغانستان

مشروعیت بخشی «مسالمت آمیز!» جنایت علیه بشریت

نوشتۀ ملک ستیز، عضو مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر با مروری برمقالۀ بسیار خوب ِ دوست عزیزم دکتور رســول رحیم به نام « امضای کـرزی برپای قانون نقطۀ پایان دیگری» در سایت گفتمان، این مقاله شکل گرفت، که خدمـت شان اهداء می نمایم. مشروعیت بخشی «مسالمت آمیز!» جنایت علیه بشریت افغانستان، شاید نخستین دولتیست در جهان، که جنایت علیه بشریت را، «به شکل مسالمت آمیز»، مشروعیت می بخشد. این پدیده بر می گردد به بحث مشروعیت حاکمیت، که بحث خیلی مهمتر از آنست. اگر این بحث را نیز فراموش کنیم، عواقبِ ناگوار «منشور»ها، «مصوبه»ها و «میثاق»های بی شماری را باید انتظار کشید و دریافت! و بدتر این که دریافت این عواقب به یک انتظار طبیعی مبدل خواهد شد. مشروعیت حاکمیت، بحث اقتدار قدرت است، که شهروند با رفتن در پای صندوق رأیدهی و با ابرازِ نظر، این اقتدار را به دولت وسیله می شود؛ یعنی قدرت ِ دولت را مشروعیت می بخشد. این فرد، شهروند ِ آگاه است؛ کسی که خوب و بد را تفکیک کرده است، از رسانه های آزاد و عادل، معلومات کافی به دست آورده، خودش نیز علاقمند بر سرنوشت ِ خود و آیندۀ هموطنش بوده و به گونۀ عمیق و دقیق، بر مسؤولیتهایش در برابر خود و دیگران، فکر کرده است. این شهروندیست، که خود، سرنوشت امروز و فردایش را به دست دارد. کسی که نظام را تعیین می کند و به «شهروند» مبدل می گردد. در واقع این مرحله، یک سرآغاز است. یک سر آغاز خوب برای دموکراسی، برای داشتن حقوق سیاسی و شهروندی، برای تمرین شهروند بودن درحیطۀ یک نظام قانونی با فرهنگِ حقوق بشر و سایر ِ ارزشهای انسانی. این مرحله، یک سرآغاز خوبی برای «سلطۀ ملی» نیز است، که قدرت را با اقتدار گره می زند و آن را به سلطۀ ملی مبدل می گرداند. این سرآغاز، یک« الگوی…

ادامه خواندنمشروعیت بخشی «مسالمت آمیز!» جنایت علیه بشریت

مساوات در نزد قانون و برابری فرصتها

نویسنده: کوهکن «همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون بر خوردار شوند. ...» مادۀ هفتم، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر آیا مساوات در نزد قانون به معنای برابری فرصتها نیز است؟ و یا این که مساوات در نزد قانون، ضرورتاً، متضمن برابری فرصتها نیست؟ مساوات در نزد قانون و برابری فرصتها از چه نسبتی برخوردارند؟ مسؤولیت دولتهای دموکراتیک در رابطه به ایجاد زمینه های برابر برای دسترسی شهروندان به فرصتهای مساوی چیست؟ حقیقت اینست، که برابری کامل میان انسانها یک وضعیت غیرطبیعی و ایده آل است، وضعیتی، که شاید هرگز جامۀ تحقق نپوشد. انسانها در جغرافیایی زندگی می کنند، که منابع در آن نسبت به تقاضا خیلی محدود بوده است. از جانب دیگر، انسانها دارای غرایضی اند، که آنها را به اندوختن هر چه بیشتر ثروت و دست یافتن به زندگی مرفه تر تشویق می کنند. این واقعیتها از ابتدای زندگی جمعی انسانها، نابرابریهای گوناگونی را میانشان شکل داده است. با گام گذاشتن انسان در جادۀ تمدن، نیاز به نظم و امنیت در نزد انسان به میان آمد. انسان احساس کرد که برای زندگی بهتر نیازمند مقررات و قواعدیست تا به صورت خودکار نظم اجتماع را تأمین کند. البته انسانهای ابتدایی بر اساس غریزه به منفعت نظم اجتماعی و قواعد تنظیم کننده پی بردند. به مرور زمان پیروی از مقررات و قواعد ابتدایی، حس پیروی از قواعد را، در اجتماعات انسانی نهادینه ساخت. قواعد و مقررات ابتدایی به شکل قواعد اخلاقی و مذهبی تجسم یافتند، که برای پیروی از آنها به مرور زمان مجازات گوناگونی نیز تعیّن یافت. تنها با روی کار آمدن دوران مدرنیته بود، که جوامع انسانی چرخش عظیمی در عرصۀ قواعد و مقررات تنظیم کننده اجتماع را از شکل سنتی به شکلی مدرن (عقلانی) مشاهده کرد. دوران مدرنیته نه تنها زمینه یی برای به میان آمدن قوانین…

ادامه خواندنمساوات در نزد قانون و برابری فرصتها

ضرورت شفافیت در انتخابات

گفتگو با وزیر احمد خرمی، مسؤول ارتباطات داخلی شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد چنان که میدانیم، انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، تقریباً بعد از دو ماه بلاتکلیفی، قرار شد که به دور دوم کشانده شود. با توجه به غوغای تقلب و تخلف در این انتخابات، دوست داریم در مورد ضرورت شفافیت در انتخابات بشنویم. باید بگویم که شفافیت در انتخابات یک اصل است و تأمین آن جزئی از حقوق مردم به شمار میرود؛ یعنی مردم در کنار این که حق دارند در انتخابات شرکت کنند و به فرد دلخواه خود رأی بدهند، حق دارند که از شفافیت پروسه و نتیجۀ رأی خود آگاه شوند. این در صورتی ممکن است که با رأی آنها برخورد صادقانه شود و تمامی پروسه های انتخابات عادلانه و شفاف بررسی شود. از لحاظ منطقی نیز میتوان اثبات کرد که رعایت شفافیت در انتخابات، یک اصل است و قدرت سیاسی، از خواست و ارادۀ مردم نشأت میگیرد؛ یعنی اریکه داران قدرت باید با رأی و نظر مردم انتخاب شوند. وقتی مردم به کسی رأی میدهند که رهبری کنندۀ قدرت باشد، باید بدانند که نتیجۀ رأی آنها چه بوده است. با توجه به این نکته، مبرهن است که وقتی کسانی با نتیجۀ انتخابات، شفاف و صادقانه برخورد نمیکنند و نمیخواهند مردم از نتیجۀ رأی خود خبر شوند، حتماً ارادۀ سوئی در کار است و میخواهند به رأی مردم دستبرد بزنند. اگر این ارادۀ سوء مطرح نباشد، چه دلیلی میتوان یافت که عدم شفافیت، یا حتا دو ماه تأخیر را در اعلان نتیجۀ انتخابات توجیه کند؟ علاوه بر این، تقلب و تخلفی که در انتخابات اخیر رخ داد، مفهوم بی حرمتی نسبت به مردم را نیز در خود داشت و اعتماد آنها را خدشه دار ساخت. احیاناً اگر حکومتی هم با این همه تقلب به وجود می آمد، اتوریتۀ لازم را برای…

ادامه خواندنضرورت شفافیت در انتخابات

جامعۀ مدنی، پیش زمینۀ مهمی برای دموکراسی

اقتباس از سایت بی بی سی نقش جامعۀ مدنی در انتخابات جامعۀ مدنی، پیش زمینۀ مهمی برای دموکراسی بخش سوم ملک ستیز، پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر در بخشهای نخست و دوم این نوشته بر نقشها و اهمیت جامعۀ مدنی در فعال سازی نقش شهروندان برای تشکیل نظام بحث گردید. قسمت نهایی این نوشته بر نقش جامعۀ مدنی به عنوان پیش زمینۀ دموکراسی اجتماعی می پردازد. مشروعیت نظام، بزرگترین دستاورد دموکراسی ایجاد دموکراسی، که به معنای مشارکت گستردۀ شهروندان در تشکیل نظام سیاسی میباشد، توسط انتخابات، به عنوان نخستین گام شکل میگیرد. دموکراسی، برای نخستین بار، توسط یونانیها مطرح گردید، که به معنای مردم سالاری یا حکومت مردم توسط مردم، برای مردم، تعبیر و تفسیر میگردد. تأریخ نضجگیری نظامها شاهد انواع مختلفی از مردم سالاری بوده است. نخستین شکل دموکراسی، دموکراسی مشارکتی نامیده میشد، که توسط یونانیها مورد استفاده قرار گرفت و به دوران پیش از میلاد مسیح، برمیگردد. درین نوع دموکراسی، هر عضو جامعه، که شهروند نامیده میشد، برای گرفتن تصمیمهای مهم، گردهمایی میکردند. با ایجاد ساختارهای معاصر نظامها و شکلگیری هنجارهای حقوقی برای حقوق سیاسی شهروندان، این نوع دموکراسی، شکلش را در جهان امروز تغییر داد. نوع دیگر دموکراسی، به نام دموکراسی یا مردم سالاری نمایندگی، شهرت دارد. دموکراسی نمایندگی، به معنای مشارکت شهروندان در نظام، توسط راه اندازی انتخابات است. در همچو نظامها، که محصول انقلابهای اجتماعی و اقتصادی در اروپا است، شهروندان، با استفاده از حقوق سیاسی شان، نماینده و یا رهبری نظام خویش را از طریق انتخابات آزاد و عادلانه، برمیگزیند. مشخصۀ مهم این نوع نظامها، ایجاد دولت ملی، رعایت ارزشهای مدنی و سیاسی، تقویت حکومت قانون است. نوع دیگر و بسیار رایج دموکراسی، دموکراسی لیبرال، یا نمایندگی چندحزبی است. درین گونه نظامها، شهروندان، از میان احزاب سیاسی، حزبی را برمیگزیند، که خواستهای شان را در فرایند سیاسی برآورده…

ادامه خواندنجامعۀ مدنی، پیش زمینۀ مهمی برای دموکراسی

قانون چیست و حاکمیت قانون به چه معناست؟

نویسنده: ویرا قانون، از واژۀ یونانی «کنون» مشتق شده است و به مفهوم خط کش یا قاعده است؛ اما قانون به معنای عام، وجه تفکیک زندگی مدنی از زندگی غیرمدنی انسانها است. تمدن، در یک مفهوم، نتیجۀ پدید آمدن قانون در زندگی انسانها است. انسانها، تا زمانی که چیزی را به نام قاعده و قانون نمی شناختند، اثری از تمدن هم در میان شان وجود نداشت. بعد از ورود قانون و نظم در زندگی انسانی، انسان وارد مرحلۀ تمدن شد؛ یعنی انسان آغاز به متمدن شدن کرد. وقتی قانون، وجه تشخیص زندگی متمدن از غیرمتمدن هست، پس اهمیت قانون در زندگی انسان امروزی، که متمدن ترین انسان، در طول تأریخ انسانیت است، یک امر کاملاً واضح و بدیهی به شمار می رود. ارزشهای زندگی انسان، امروز بیشتر از هر وقت دیگر نیاز به قانون دارد. ارزش های امروزین همه مبتنی اند بر عدالت؛ و قانون بهترین نهادیست در زندگی انسانها که اگر به صورت درست اجرا شود، می تواند عدالت را به وجه احسن تأمین کرده و ضمانتی برای ارزشهای انسانی ایجاد کند. در این جا وقتی از قانون یاد آور می شویم منظور عرف، عادات یا در کل تعاملات اجتماعی و مقرارت مذهبی نیست، منظور ما مقرراتیست که توسط مردم و یا نمایندگان منتخب شان در چارچوب دولتهای مدرن و دموکراتیک وضع شده و قابل اجرا می باشند. قانون در معنای خاص «دستور کلی (و گاهی جزئی) که به وسیلۀ مرجع صالح انشا شده و به وسیلۀ مجالس قانونگذار تصویب و سپس به توشیح مرجع صلاحیتدار برسد.»* می باشد. تا زمانی که جاکمیت قانون در یک جامعه شکل نگیرد، وجود قانون مُدوّن و یا غیر مُدوّن در آن جامعه نمی تواند کارکرد مثبت داشته باشد. حاکمیت قانون را می توان چنین تعریف کرد: «وجود زمینه های ذهنی و عینی برای تطبیق قانون و برتری قانون نسبت به…

ادامه خواندنقانون چیست و حاکمیت قانون به چه معناست؟