زنان و نهادهای مدنی در افغانستان

گفتگو با خانم ثریا پرلیکا، رییس اتحادیۀ سراسری زنان افغانستان و عضو بورد شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد •  از حضور زنان در نهادهای مدنی افغانستان چی ارزیابی یی دارید؟ خوشبختانه، زنان، در دوران جدید حیات سیاسی کشور ما نقش برجسته تر از گذشته یافته اند. آنها در نهادها و سازمانهای مختلف اجتماعی حضور فعال داشته اند و تعدادی از آنان در موقفهای بسیار حساس و تعیین کننده یی نیز رسیده اند. علاوه برآن، تعداد قابل توجهی از نهادهای زنانه نیز در کشورما شکل گرفته اند، که فعالیتهای چشمگیری نیز داشته اند. این نهادها، زمینه را برای شماری از زنان، در عرصۀ فعالیتهای اجتماعی مساعد ساخته اند و در برخی از موارد توانسته اند کارهای مؤثری در سطح کشور انجام دهند. این نهادها، علاوه برآنکه نقش تأثیرگذار بر تصامیم دولت داشته اند، توانسته اند، برای بهبود وضعیت زنان در کشور، کارهای مؤثر انجام دهند. مثلاً: آنان توانسته اند در زمینۀ آموزشهای عمومی، آموزشهای مسلکی و مهارتهای فنی، کارهای خوبی را انجام دهند. علاوه بر اینها، نهادهای مدنی زنان، در احقاق حقوق بشری زنان نقش قابل ملاحظه یی داشته اند و برای دادخواهی از حقوق آنها فعالیت کرده اند. با این همه نمیتوان گفت که زنان از نقش شایسته و معادل با مردان برخوردار شده اند. هنوز تلاشهای زیادی ضرورت است که بتوان به این خواست دست یافت. آنچه که در بالا تذکر دادم، در مقایسه با گذشته بود؛ در غیر آن، دستاوردهای فعلی، به هیچ وجه کافی و کامل نیست. •  به نظر شما مهمترین عواملی که نقش زنان را در فعالیتهای اجتماعی محدود میسازد، چیست؟ عوامل زیادی نقش دارند؛ امّا مهمترین عاملی که فراراه زنان در عرصۀ فعالیتهای اجتماعی وجود دارد، سنتهای دست و پاگیری است که حتا مانع بیرون شدن زنان از خانه های شان میشود. این سنتها، متأسفانه بر برداشتهای دینی…

ادامه خواندنزنان و نهادهای مدنی در افغانستان

نقش نظارتی جامعۀ مدنی

اقتباس از سایت بی بی سی نقش جامعۀ مدنی در انتخابات نقش نظارتی جامعۀ مدنی بخش دوم ملک ستیز، پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر در بخش نخست این نبشته بر نقش رابطه ساز جامعۀ مدنی میان شهروند با دولت بحث گردید. جوهر اصلی بحث نخست را دریافت چیستی جامعۀ مدنی و تصورات گوناگون پیرامون نقش جامعۀ مدنی و نظام سیاسی، زمینه های تفاهم و همکاری میان هردو نهاد یعنی جامعۀ مدنی و دولت میساخت. در بخش دوم، نظری می افگنم بر نقش نظارتی جامعۀ مدنی بر عملکرد نظام. نقش نظارتی جامعۀ مدنی بر نظام، از جمع کارهای حساس و بحث برانگیز به حساب می آید؛ زیرا نظامها بر نقش نظارتی جامعۀ مدنی چندان خوشبین نیستند. در گام نخست ببینیم چرا نقش نظارتی جامعۀ مدنی در ایجاد جامعۀ دموکراتیک مهم است؟ هدف از نقش نظارتی جامعۀ مدنی چیست؟ یکی از اهداف مهم نقش نظارتی جامعۀ مدنی، ایجاد حسابدهی در نظام سیاسی است. حسابدهی نظام از عملکرد خویش برای شهروندان، جوهر ارزشمند جامعۀ مدنی در زیر چتر حاکمیت قانون را میسازد. نظارت از عملکرد نظام، پیش زمینه های حسابدهی را تشکیل میدهد و باعث شفافیت در میکانیسمها و ساختارهای نظام سیاسی میگردد. یعنی نظام سیاسی، نهادهای اجتماعی را به نام همکاران و ناظرین برنامه های خویش دانسته و در گفتگوی سازنده با آنها به اجرای برنامه های خویش میپردازد. حسابدهی و شفافیت باعث ایجاد «ادارۀ سالم یا خوب» ( Good government ) میگردد. ادارۀ خوب چیست؟ اتحادیۀ اروپایی، تعریف جالبی از ادارۀ خوب ارایه کرده است. ادارۀ خوب نظامی را گویند که بر جوهر ارزشهای دموکراسی، شفافیت، حسابدهی، حاکمیت قانون و حقوق بشر متکی بوده و نقش جامعۀ مدنی در تأمین دیالوگ سازنده میان شهروندان و نظام در آن فعال باشد. یکی از ویژگیهای مهم ادارۀ خوب را حکومت کارایی میسازد که مشروعیت حقوقی و ارزشی…

ادامه خواندننقش نظارتی جامعۀ مدنی

زبان و دموکراسی

نویسنده: کوهکن ابتدایی ترین عنصرِ دموکراسی فرد است و ابتدایی ترین زمینۀ فرهنگی دموکراسی، شخصیتِ افراد است. دموکراسی در روابط میانِِ افرادِ دموکرات تبلور می یابد و افراد، معمولاً، از طریقِ زبان با همدیگر ارتباط برقرار می کنند. پس زبانِ گفتگویی بسترِ ارتباطیی است، که دموکراسی در آن تبلور می یابد. رشدِ زبان در بسترِ گفتمانی، زبان را از ظرفیتِ لازم برای شکل دادنِ فرهنگِ دموکراتیک، برخوردار می سازد. فرهنگِ دموکراتیک در فضای آزاد و گفتگویی شکل می گیرد و زبان نقشِ اساسی را در این زمینه بازی می کند. رابطۀ تنگاتنگی میانِ زبان (به عنوانِ وسیلۀ افهام و تفهیم و برقراری ارتباط میانِ شهروندان) و دموکراسی وجود دارد. زبانِ گفتگویی توانِ ایجادِ فضای لازم برای دموکراسی را داراست. برای شکلگیری زبان گفتگویی، به آزادی بیان به عنوان اصل اساسی ضرورت است. تا زمانی که آزادی بیان وجود نداشته باشد، گفتگو وجود نخواهد داشت و در آن صورت، تبعاً، زبان حاوی ارزشهای دموکراتیک نخواهد بود، بل ارزشهای استبدادی را با خود حمل خواهد کرد؛ زیرا، در صورتِ نبودِ گفتگو، زبان، به عنوانِ وسیلۀ ارتباطِ یکجانبه، با ویژگی سلطه جویی و با پشتوانۀ قدرت، شکل خواهد گرفت. در رژیمهای استبدادی، معمولاً، زبان، مونولوگ (یکجانبه) اند؛ زیرا در نظامهای استبدادی، آن که قدرت دارد، می گوید و هیچ نیاز و علاقه یی به شنیدن ندارد. اتباعِ رژیمهای استبدادی، همیشه انتظارِ شنیدنِ خبرهای جدیدی را می کشند و همیشه منتظرند تا بدانند اقتدار، چه تصمیمِ جدیدی می گیرد. اتباع نمی توانند وارد گفتگوی مؤثر با اقتدار شوند. گفتگو و زبانِ گفتگویی در دموکراسیها، زمینه را برای به بحث کشیدنِ اقتدار، اندیشه ها و همۀ چیزهایی که ممکن است جامۀ تقدس بپوشند و برتر از نقد قرار بگیرند، مساعد می سازد. پس، زبان گفتگویی بستری برای نقد پدیده های اجتماعی است. نقد، با چهره های گوناگون، در بسترِ زبانِ گفتگویی ظاهر می…

ادامه خواندنزبان و دموکراسی

ادوارد سعید

گفت و شنودی با روشنفکر، متفکر، مبارز راه آزادی فلسطین، ادبیات شــناس وهنــرمند پرآوازۀ امــریکایی فلسطینی تبــار: ادوارد سعید مصاحبه از: دیوید بارسمین متـــرجــــم: غفــــارصــفا این ترجمه، در اواخر اکتوبر سال ۲۰۰۱ میلادی صورت گرفته. در آن زمان، استاد سعید حیات داشت و به گفتۀ بارسمین، با سرطان خون دست و پنجه نرم میکرد. او در بیست و پنجم سپتامبر سال ۲۰۰۳ میلادی، در نیویارک، چشم از جهان پوشید. پس از این مصاحبه نیز از او مصاحبه ها و مقالات زیادی انتشار یافت. متن حاضر مصاحبۀ دیوید بارسمین با ادوارد سعید است، که دربارۀ حادثۀ یازدهم سپتامبر صورت گرفته است. (م). ادوارد سعید ازهرنگاه شهروند شایسته و فرهیختۀ نیویارک است. عشق او به این شهر، کاملاً محسوس است. گفته است: " نیویارک درنوعی از کارهای نقد وترجمه که من کرده ام، نقش ارزنده یی داشته است" . سعید، نیروی پرتپش ومتنوع ِ شهررا بازتاب میدهد. افزون برعشق بزرگ نسبت به ادبیات وعلاقهء سیری ناپذیرش به سیاست، هواخواه دیرینهء اُپرا وموسیقی کلاسیک است. این نوازندهء چیره دستِ پیانو، دربِ منزلش درغربِ بالاشهر نیویارک را بروی تمام هنرپیشه ها، نویسنده گان وموسیقی دانان سراسر جهان گشوده است. اوازسال ۱۹۶۳ زمانیکه عهده دارمقامی درکلمبیا شد واکنون(۲۰۰۱- م ) که مقام استادی دانشگاه کلمبیا را احرازکرده، شهروند نیویارک است. سعید دراورشیلم تولد یافت، تحصیلات خود را درهمانجا ومصر به پایان رسانیده، دراوایل دههء پنجاه به ایالات متحدۀ آمریکا آمد و به دانشگاههای پرنستون وهاروارد روکرد. امروزه حرفهای زیادی پیرامون روشنفکران مردمی وجود دارد؛ بیشترینه دریک فضای داغ؛اما ادوارد سعید، واقعاً مطرح است. استعداد خلاق روشنفکرانه و قابلیت هایش آمیخته است باعشق ودرکِ مفهوم ِ بی عدالتی، ریاکاری، تناقضات، واهانت به آنچه به عنوان تفسیرسیاسی مطرح میگردد؛ بویژه هنگامیکه خاورمیانه مطرح باشد. بدون تردید اوازسرشناس ترین افرادی است درایالات متحده که میتواند دربارۀ فلسطین حرف بزند. نیروی خلاقیت و دامنهء علایق او خیره…

ادامه خواندنادوارد سعید

جامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروندان با دولت

اقتباس از سایت بی بی سی نقش جامعۀ مدنی در انتخابات جامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروندان با دولت بخش نخست ملک ستیز، پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر این نوشته که در سه بخش شکل گرفته است، نقش جامعۀ مدنی افغانستان را در تأمین دموکراسی، از طریق مشارکت سیاسی شهروندان، مورد مطالعه قرار میدهد. در بخش نخست بر شناسایی نقش جامعۀ مدنی تأکید میشود. بخش دوم مقاله، بر نقش نظارتی جامعۀ مدنی، به عنوان مؤلفۀ مهم در انتخابات، اختصاص داده شده است و بخش سوم و پایانی این نوشته، بر بایسته های جامعۀ مدنی به عنوان پیش زمینۀ مهم دموکراسی مکث خواهد کرد. جامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروند با دولت در افغانستان، گفتمان جامعۀ مدنی، پدیدۀ جدیدی به حساب می آید. پس از واژگون شدن رژیم طالبان و ایجاد زمینه های جدید برای دولت سازی بر مبنای ارزشهای حقوق بشر و دموکراسی، گفتمان جامعۀ مدنی نیز در این کشور شکل گرفت. نظام جدید، که در حمایت گستردۀ جامعۀ بین المللی تأسیس گردید، بستر مناسبی را برای ایجاد جامعۀ مدنی مساعد گردانید. در حاشیۀ کنفرانس بن، که لایحۀ سیاسی نطام جدید را تعیین نمود، کنفرانس جامعۀ مدنی دایر گردید و برای نخستین بار در تأریخ کشور بر نقش جامعۀ مدنی به عنوان مؤلفۀ مهم و ارزشمند اجتماعی صحه گذاشته شد. مهمترین پیش بستر ایجاد جامعۀ مدنی را ایجاد چهارچوبه های حقوقی درین زمینه میسازد. فصل دوم قانون اساسی افغانستان، نقش جامعۀ مدنی را به رسمیت میشناسد و قوانین تازه ایجاد فرعی نیز بر نقش جامعۀ مدنی در کشور ارجگذاری می نماید. جامعۀ بین المللی، به ویژه کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا، حمایت گستردۀ خویش را برای ترویج و تعمیم فرهنگ جامعۀ مدنی در افغانستان ارایه نموده است. هرچند حمایت جامعۀ جهانی از جامعۀ مدنی افغانستان، نسبت به کمکهای جامعۀ جهانی از حکومت درین کشور، بسیار…

ادامه خواندنجامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروندان با دولت

کمیدی؛ پادزهر استبداد و مؤید دموکراسی

نویسنده: محمد فهیم نعیمی نقد و بررسی عقلانی اندیشه ها و امور و تقدس زدایی از آنها، از مشخصات دموکراسی اند. نقد در رژیمهای دموکراتیک به معنای تقدس زدایی نیز است. بناءً با استفاده از زمینه های گوناگون، در رژیمهای دموکراتیک، اندیشه ها و پدیده های اجتماعی به نقد و بررسی کشانیده می شوند و بدین ترتیب از آنها تقدس زدایی می شود. یکی از شیوه های نقادی در رژیمهای دموکراتیک، استفاده از کمیدی است. کمیدی در قالب نمایشنامه، طنز، فُکاهی، شعر و... نه تنها می تواند به نقد پدیده ها و اندیشه ها بپردازد، بل سبب تقدس زدایی از آنها شده و فضا را برای دموکراسی فراختر می سازد. تقدس زدایی از پدیده ها و اندیشه ها در نظامهای دموکراتیک سبب می شود تا هیچ امر و اندیشه یی مطلق پنداشته نشود و در نتیجه از جزم گرایی و استبداد جلوگیری شود. استبداد، همیشه و در همه جا، با چهرۀ خشن و عبوس ظاهر می شود. نقد، به عنوان وسیلۀ مؤثر در دست دگراندیشان، در نظامهای استبدادی، زمینه یی ندارد؛ زیرا در نظامهای استبدادی، به دگراندیشان اجازۀ ابراز وجود داده نمی شود. رژیمهای استبدادی، تقدس زدایی را به معنای ارزش زدایی می گیرند و با آن مخالفت جدی می نمایند. در رژیمهای استبدادی، معمولاً، ارزشهای قلابی و شکننده، از جانب قدرتمندان بر زندگی مردم حاکم می شوند؛ بناءً وقتی این ارزشها به نقد گرفته شوند و به تقدس زدایی از آنها پرداخته شود، اهمیت خود را در نزد مردم از دست می دهند، که در نتیجه، پایه های رژیم استبدادی متزلزل شده و امکان نابودی آن می رود. پس به صراحت می توان گفت، که کمیدی پادزهر رژیمهای استبدادی و مؤید رژیمهای دموکراتیک می باشد. در هر دموکراسیی به نقد اقتدار، نقد عاملان اقتدار و تقدس زدایی از فرهنگ و اندیشه های حاکم، نیاز وجود دارد. فضای…

ادامه خواندنکمیدی؛ پادزهر استبداد و مؤید دموکراسی

نقش رسانه‌ها در تقویت جامعۀ مدنی

گفتگو با عاشق الله یعقوب، سردبیر بخش پشتوی رادیو صبح بخیر افغانستان و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد •  شما نقش رسانه‌های همگانی را در رشد و نهادینه شدن جامعۀ مدنی، چگونه ارزیابی میکنید؟ سخن را از اینجا شروع میکنیم که جامعۀ مدنی مرحلۀ رشد یافته و توسعه یافتۀ جوامع بشری است. در جامعۀ مدنی، هر فرد یا هر گروه اجتماعی، از حقوق، آزادیها و امتیازات خود برخوردار است. جامعۀ مدنی، به این حقوق و آزادیها، احترام قایل است و ضمانت خلق میکند. لازمۀ تحقق حقوق و آزادیهای افراد و گروههای اجتماعی، آگاهی آنها از این حقوق و آزادیها است. آگاهی دادن به مردم، اولین کاری است که رسانه‌ها میتوانند انجام دهند. علاوه بر آن، رسانه ها، در بازتاب افکار عمومی، نقش بسیار برجسته و استثنایی انجام میدهند. میدانیم که در اندیشه های سیاسی جدید، خواست و ارادۀ مردم را منبع نخستین قدرت میشمارند. سیاستمداران، برای دست یافتن به قدرت، باید مطابق خواستهای مردم عمل کنند. در غیر آن فاقد مشروعیت شناخته میشوند. رسانه ها از یکسو میتوانند به سیاستمداران مردمی کمک کنند تا از افکار عمومی مردم خویش آگاهی یابند و از سوی دیگر، افکار عمومی را بسیج و تحریک میکنند تا نیروی فشاری بالای دولتمداران غیرمردمی و مستبد باشند و از تک تازی آنها جلوگیری کنند. جریان آگاهی و اطلاعات در جوامع مدنی و دموکراتیک، به عنوان یک اصل، مطرح است. مردم باید از تمام جریانات سیاسی و تصمیمات کلان حکومت شان مطلع باشند و آزادانه بتوانند در مورد آنها قضاوت کنند. رسانه ها، جریان اطلاعات و بازتاب قضاوت مردم را ممکن ساخته، تسریع مینمایند. از این رو میتوان گفت که رسانه ها و وسایل ارتباط همگانی، یکی از مهمترین ارکان جامعۀ دموکراتیک و مدنی است. جامعۀ دموکراتیک و مدنی، بدون امکان پخش و گسترش اطلاعات از تصامیم عمومی دولت، نمیتواند…

ادامه خواندننقش رسانه‌ها در تقویت جامعۀ مدنی

تحقق عدالت انتقالی در افغانستان

گر خطــا گفتیم، اصلاحش تو کن مصلحی تو، ای تو سلطان سخن                                       «مولانا» تحقق عدالت انتقالی در افغانستان غلام سخی ارزگانی در امتداد تاریخِ ِ این حیطۀ ملوک الطوایفیِ استبداد زده، عقب گذاشته شده و به خون خفتۀ ما، سخن گفتن از تحقق مدنیت، عدالت، آزادی، برابری، خردورزی و حقوق شهروندی به مثابۀ سربازی در برابر سلطۀ فرهنگ قرون وسطایی، اربابان قبیلوی، جموداندیشی، انحصار حاکمیتِ قبیلوی، تبارگرایی، عقل ستیزی، قدرتِ یکه تاز ِ خودکامه گانِ مدنی نقاب، ناقضین حقوق بشر و... بوده و هنوزهم می باشد؛ زیرا هر کی و یا یک جمعی که از بی عدالتی، استبدادِ تحصیل یافته گانِ قومیت زده، خفاشانِ شب پرست و ناقضین حقوق بشر، داد و فریادِ انسان دوستانه می کشد؛ در واقعیت امر، به نحوی از انحاء چهره ها، منش ها و کنش های ضد انسانی مفسدین، خائنین، اختطاف کننده گان، دزدان، متجاوزین، زورگویان، چپاولگران، بیدادگران، استثمارگران، انتحارکننده گان، جنگ افروزان، جهل پرستان، تروریستان، آدم کشان، غاصبین ملکیت عامه و... خلاصه کلیه ناقضین کرامت انسانی، تخطی کنندگان عدالت و حقوق بشر را برملا می سازد؛ تا جامعۀ خفته و خاموش، از خواب غفلت چند قرنه بیدار گردد و در صدد بدست آوردن حقوق عادلانۀ انسانی، ملی، مدنی، اسلامی و تعیین سرنوشت دموکراتیک خویش شود. و باید اذعان نمود که یک چنین شخصیت، یا گروه ها و یا دست اندرکاران نهادهای سازمان یافتۀ دموکراتیک تاریخ ساز ملی، بدین وسیله خود را دل انگیزانه در راه تحقق آزادی، عدالت اجتماعی، کثرتگرایی، نوزایی فکری، خودباوری اجتماعی، وحدت ملی، ملت سازی و... بنیان گذاری نظام مردم سالاری در شرایط کنونی در داخل کشور، هدیه می کنند. هر شخصیت و یا جمعیت های نهادهای مدنی که با زیر بنای دانش، منطق، وجدان سازندۀ انسانی و عقلانیت پویای عصر، روش ها، منش ها و کنش های ضد انسانی و ضد اسلامی ناقضین حقوق بشر را به…

ادامه خواندنتحقق عدالت انتقالی در افغانستان

حقوق انسانی اطفال

نویسنده: محمد فهیم نعیمی وضعیت نابسامان اطفال افغانستان، حد اقل، باید وادار مان سازد تا در مورد حقوق انسانی آنها بیاندیشیم و تلاش ورزیم، تا حد ممکن، از هر لحاظ تضمینهایی را برای زندگی بهتر اطفال در جامعۀ خویش ایجاد نماییم. اطفال کسانی هستند، که بیشتر از سایر افراد جامعه، حقوق و آزادیهای انسانی شان زیر پا گذاشته می شود. به علت این که اطفال، توان دفاع از حقوق و آزادیهای انسانی خویش را به صورت مستقل ندارند. معمولاً، دولت، والدین و یا سایر اقارب اطفال اند، که باید نه تنها از حقوق شان دفاع نمایند، بل تا جایی که خود مکلف اند، به ایفای تکلیف در برابر آنها بپردازند. اطفال، معمولاً، مطابق قوانین کشورهای جهان، به دلایل سنی و ذهنی، از تعداد زیاد حقوق و آزادیها به صورت قانونمند محروم اند. به گونۀ مثال: اطفال باید، تا دوران بلوغ، تحت سرپرستی والدین و یا سایر اقارب نزدیک شان قرار داشته باشند. اطفال نمی توانند به انجام اعمال حقوقی بپردازند. اطفال از جمعی از حقوق مدنی و سیاسی نیز به صورت قانومند محروم اند. این محرومیتها نه تنها هیچ تأثیر منفی بر شخصیت اطفال ندارد، بلکه به اساس مصلحتهای اجتماعی و با توجه به این که اطفال تا رسیدن به بلوغ از ارادۀ کامل برخوردار نیستند، در قوانین کشورهای جهان از یک سلسله حقوق و آزادیها محروم اند. اعلامیۀ جهانی حقوق کودک و کنوانسیون حقوق اطفال، در سطح جهان، از مهمترین اسناد بین المللی دربارۀ حقوق اطفال می باشند. اعلامیۀ جهانی حقوق کودک، در بیستم نوامبر سال ۱۹۵۹ میلادی، توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به تصویب رسیده است. این اعلامیه دارای یک مقدمه و ده اصل می باشد. در اخیرِ این اعلامیه، به دولتها، نهادهای ذیربط و والدین اطفال توصیه شده است، تا حد ممکن، به تبلیغ پیرامون اعلامیۀ جهانی حقوق کودک بپردازند؛ مخصوصاً این که باید…

ادامه خواندنحقوق انسانی اطفال

حق سیاسی در جامعۀ قبیلوی

گفتگو با انجنیر یونس اختر، رییس مؤسسۀ ارتباط حسین سرامد اگر درنظر داشته باشیم که حق سیاسی، مثل تمام حقوق بشری دیگر، یک حق فردی است و مهمترین جلوۀ آن در انتخابات تبارز پیدا میکند، به نظر شما در یک جامعۀ بسته و قبیلوی، افراد چقدر میتوانند از این حق به صورت شایسته استفاده کنند؟ همان گونه که شما تذکر دادید، حق شرکت در انتخابات یک حق فردی است. شاید ضروری باشد که ابتدا در بارۀ این مفهوم اندکی توضیح دهیم. وقتی از حق فردی صحبت میکنیم، منظور ما این است که این حق متعلق به هر فرد انسانی است و هرشخص به عنوان یک فرد، از آن برخوردار است، نه به دلیل عضویت آن در یک جامعه و یک سنت و فرهنگ خاص. یعنی این حق تنها به خاطر ذات انسانی انسان، برای او ثابت میشود و هیچ ارتباطی با الزامات فرهنگی و سنتی جوامع ندارد، هرچند که فرهنگها و سنتها بر نحوۀ تحقق این حق تأثیر میگذارند. هر فرد از حق فردی، به گونۀ مستقل و آزادانه برخوردار است و نباید به خاطر هیچ مصلحت دیگری این حق را قربانی کرد. این حق زمانی امکان تحقق پیدا میکند که ارادۀ آزاد انسان احترام شود. با این توضیحات، حالا باید دید که آیا در جوامع قبیلوی این آزادی و ارادۀ آزاد انسان محفوظ است یا نه. همانگونه که در پرسش شما هم اشاره شد، جامعۀ قبیلوی، یک جامعۀ بسته است. یعنی محدوده‌های عمل و آزادی هرشخص مشخص شده و هیچکسی نباید از دایرۀ این خط کشیها پا بیرون بگذارد. الگوهای رفتاری و معیارهای قابل احترام، با جبر فرهنگ و سنتهای قبیلوی اِعمال میشود و تمام افراد باید خود را مطابق الزامّات و بایدها و نبایدهای سنتها و فرهنگ قبیلوی عیار بسازد. زیرپا گذاشتن الگوهای و معیارهای سنتی جامعۀ قبیلوی، به معنای ویران کردن هستی اجتماعی و معنوی…

ادامه خواندنحق سیاسی در جامعۀ قبیلوی