زنان و جامعۀ مدنی

محمد حسین سرامد ۱ـ جامعۀ مدنی: جامعۀ مدنی معمولاً در مقابل جامعۀ بدوی قرار می‌گیرد. برای این که این مفهوم را دقیق‌تر بشناسیم باید از مفهوم متضاد آن، یعنی «جامعۀ بدوی» کمک بگیریم. جامعۀ بدوی در معنای اولیۀ خود معمولاً به دوران اولیۀ زندگی بشر اشاره دارد؛ دورانی که بشر هنوز اجتماعی نشده و به صورت وحشیانه و دور از همدیگر زندگی می‌کنند، هرچند این تعبیر به معنای اصطلاحیِ امروزین خود اشاره به وضعیت اجتماعی‌ یی دارد که در آن روابط انسانها متکی بر زور و خشونت و خودسری بوده و هیچ گونه قید و بندی بر رفتار آنها حاکم نیست. مهمترین ویژه گی زندگی بدوی بشر این بوده است، که بشر برای گذران زندگی و رفع نیازمندیهای خود بر زور، و به تبع آن بر خشونت تکیه می‌کردند. (۱) طبیعی است که وقتی روابط انسانها متکی بر زور باشد، زورمندتران، شانس بیشتری برای زندگی کردن و استفاده از امکانات عمومی دارند. در مقابل، کسانی که از زور کمتری بهره‌مند بوده اند، از امکان زندگی و آسایش کمتری نیز برخوردار بوده اند. وقتی زور و خشونت را در زیربنای مناسبات و روابط انسانها قرار دادیم، بر تضاد و تقابل در مناسبات آنها نیز تأکید کرده ایم؛ زیرا مهمترین ویژه گی زور و قدرت این است که به طرف مقابل خود به چشم حریف و دشمن می‌نگرد. پس در جوامع بدوی، تضاد و تقابل، مبنای اصلی در مناسبات انسانها به شمار می‌رود. هیچ کسی خود را در پیوند مساویانه با دیگران تعریف نمی‌کند. از این رو موقعیت انسانی انسانها نسبت به همدیگر، همواره گرفتار تزلزل و نوسان است؛ زیرا این موقعیت را تنها زور تعیین می‌کند. و می‌دانیم که «دست بالای دست بسیار است». روابط انسانها در چنین جامعه ‌یی صورت عمودی دارد؛ یعنی کسی که از قدرت بیشتر برخوردار باشد، در رأس هرم اجتماعی قرار می‌گیرد و از…

ادامه خواندنزنان و جامعۀ مدنی

اندر باب حق محرمیت

نویسنده: کوهکن حق محرمیت یکی از اجزای حقوق بشر است، که در مادۀ دوازهم اعلامیۀ جهانی حقوق بشر از آن یاد آوری شده است. حق محرمیت شامل حقوق طبیعیی که به نام حقوق بشر یاد می شود، نبوده، اما این موضوع از ارزش آن، به عنوان حقوق بشری افراد، نمی کاهد. در زمرۀ حقوق و آزادیهایی که به نام حقوق بشر یاد می شوند، تعداد زیادِ حقوق طبیعی شامل است، اما یک تعداد دیگر آن حقوق و آزادیها، حقوق طبیعی نیستند، که حق محرمیت نیز، از آن جمله به شمار می رود. حق محرمیت، به عنوان یک ارزش اخلاقی و یا به عنوان یک اصل حقوق بشری، توأم با به میان آمدن دولتهای مدرن طرح گردیده است. با به میان آمدن دولت مدرن و تغییرات و تحولاتی که در جهت اصلاح و تعالی آن راه انداخته شد، پذیرش دو حوزۀ «خصوصی» و «عمومی» را در جامعه لازمی گردانید. حوزۀ «عمومی» شامل مناسباتی می شود، که دولت دموکراتیک می تواند در آن مداخله نموده و هر نوع تغییر و تحولی را، که به نفع عموم شهروندان مفید تشخیص دهد، در آن ایجاد نماید. مناسباتی که به نحوی از انحأ بر زندگی تمام شهروندان تأثیر می گذارد، طوری که عموم و یا اکثریت مردم از آن مستفید و یا متضرر می گردند، همه شامل حوزۀ عمومی است. به گونۀ مثال در جوامع امروزی، مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... شامل حوزۀ عمومی می باشند. در گذشته ها، رفتار با زنان و اطفال در خانواده، شامل حوزۀ خصوصی بود؛ اما در حال حاضر، شامل حوزۀ عمومی دانسته می شود. هر گونه رفتار ناسالم و غیرعادلانه با زنان و اطفال در خانواده، جرم پنداشته شده و قابل مجازات می باشد. حوزۀ «خصوصی» شامل مناسباتی است، که بیرون از دسترس دولت دموکراتیک قرار داشته و دولت نمی تواند در آن مداخله نماید. این…

ادامه خواندناندر باب حق محرمیت

انتخابات گذشته؛ انتظارات و چالشها

در گفتگو با رضا فرزام، استاد دانشگاه کابل و عضو کانون تفاهم فروزان درویش افغانستان، دومین دور انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی را پشت سر گذاشته است، شما دیدگاه تان را درمورد این انتخابات بیان کنید. انتخابات اخیر، اتفاق مهم برای مردم افغانستان است. با وجود تمام نواقص که در مورد این انتخابات مطرح است، باید آن را دستاورد بزرگ برای افغانستان به شمار آورد. انتخابات، مکانیسمی است که حضور مردم را در حیات سیاسی شان، برای تعیین سرنوشت سیاسی کشور، تسجیل میکند. مؤثریت و سلامت انتخابات، تاحدود زیادی، به سطح شعور سیاسی مردم و حساسیت آنان در قبال سرنوشت شان منوط است. ازاین رو مؤثریت این مکانیسم در کشورهای عقبمانده با کشورهای توسعه یافته تر فرق میکند. با این همه، این انتخابات میتوانست خیلی بهتر از این برگزار شود. نبود امنیت، عدم شفافیت، دخالت ارگانهای اجرایی، عدم صداقت کمیسیون انتخابات و وجود زمینه های گسترده برای تقلب، از مواردی اند که می توانست جلوگیری شود. گفته میشود که نقش عوامل دیگر، از جمله نقش نیروهای خارجی در انتخابات، تأثیرگزارتر از نقش مردم است، شما دراین مورد چه نظر دارید؟ مبنای اصلی انتخابات براین نکته استوار که حکومت مال مردم است و تصمیم مردم در انتخاب مدیران سیاسی شان تعیین کننده است. از این رو اصولاً باید مردم، اولین و آخرین تصمیم گیرنده در تعیین زمامداران سیاسی و سرنوشت سیاسی کشور باشند؛ امّا متأسفانه چه به گونۀ تبلیغاتی و چه در موارد عینی و عملی، بر مؤثریت نقش نیروهای دیگر، از جمله خارجیها، رهبران و بزرگان اقوام و قبایل و قوماندانهای دوران جنگ آنقدر تأکید شده است که مردم خود را عامل دست چندم میشناسند. این مسأله باعث شده است که از یکسو مردم نسبت به انتخابات اعتماد خود را از دست بدهند و انتخابات را صرفاً یک نمایش برای مشروعیت بخشیدن به تصامیمی بدانند که توسط…

ادامه خواندنانتخابات گذشته؛ انتظارات و چالشها

نقش رسانه ها در کاهش خشونت خانواده گی

مسعود حسن زاده خبرنگار مقولۀ "خشونت علیه زنان" همچون موضوعی مدون وتیوریزه شده، دربافت جامعه شناسی اجتماع افغانی به مراتب جوان تر از مفهوم رسانه است. هرچند رسانه به مفهوم امروزی آن نیز سابقۀ چندان طولانی ندارد. این مقوله( خشونت علیه زنان) تا آبشخوری بسیط برای رسانه های گوناگون در کشور گردد؛فراز وفرود های زیادی را پشت سرگذاشته وازخوان های بیشماری گذر کرده است. نگفته آشکار است که "خشونت علیه زنان"، همچون یک آسیب اجتماعی محصول نوع خاص مناسبات و قرارداد اجتماعی جامعۀ افغانی، سابقۀ طولانی تر داشته و دردرازنای تاریخ این کشور، هرکجا که مردو زنی بوده است، مناسبات میان آنها براساس فرهنگ مسلط ، با انواع خشونت همراه بوده است. برآیند این مقوله دررسانه های جمعی کشور بااشکال گوناگونی مطرح گردیده است؛ که هرکدام از این شکل ها، استراتژی های خاصی را دنبال کرده اند. دراین مقاله سعی میگردد تا مبحث "خشونت علیه زنان و رسانه ها" در چهارحوزه مورد کنکاش قراربگیرد. ۱- " خشونت علیه زنان"؛ راهبرد، سفارش یا حربه؛ ۲- نوعیت اجرای مبحث "خشونت علیه زنان" در رسانه ها؛ ۳- مخاطب شناسی رسانه در رابطه با مقولۀ "خشونت علیه زنان"؛ ۴- تاثیرات رسانه ها برمقولۀ "خشونت علیه زنان". ۱- "خشونت علیه زنان"؛ راهبرد، سفارش یا حربه   به طور مجموع سه دسته رسانه در افغانستان، برای مخاطبین برنامه نشر می کنند: ( الف) رسانه های دولتی، (ب) رسانه های خصوصی، (ج) رسانه های بین المللی. هردسته از این رسانه ها چه چاپی، چه شنیداری و چه دیداری، مقولۀ خشونت عیه زنان را در زیر مجموعه مسایل اجتماعی قرارداده واقدام به برنامه سازی پیرامون آن می نمایند. نگاه هریک از این رسانه ها به مقوله "خشونت علیه زنان" متفاوت می باشد. این نوع نگاه خاص هررسانه پیرامون این موضوع در بدو امر بسته گی به منابع تمویلی آن رسانه دارد. ودر قدم دوم استراتژی کلی…

ادامه خواندننقش رسانه ها در کاهش خشونت خانواده گی

اعلامیۀ شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان پیرامون عذرخواهی جنرال عبدالرشید دوستم از قربانیان جنگ‌ها و مردم افغانستان

به نامِ خداوندِ دادگر و توانا اعلامیۀ شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان پیرامون عذرخواهی جنرال عبدالرشید دوستم از قربانیان جنگ‌ها و مردم افغانستان پنجشنبه ۱۸ میزان ۱۳۹۲، برابر با ۱۰ اکتوبر ۲۰۱۳ کابل ـ افغانستان شهروندان افغانستان، روزگار بسیار سختی را، به ویژه در سی سال اخیر، پشت سر گذاشته اند و هنوز هم از تاثیرات نقض گستردۀ حقوق بشر، رنج می‌برند. باوجود این‌که حکومت افغانستان نه تنها به تعهد خود مبنی بر عملی کردن «برنامۀ عمل دولت برای صلح، مصالحه و عدالت» عمل نکرد، در دوازده سال گذشته تلاش شد تا «سیاست فراموشی»، تحت نام عفو و بخشش، بر قربانیان جنگ در افغانستان تحمیل شود، که مصداق آن تصویب قانونی زیر نام «منشور مصالحه و آشتی ملی» بود. ولی، اذعان به رنج ‌ های مردم افغانستان، ترویج مصالحه و تامین عدالت برای قربانیان جنگ، در اجندای مبارزات نهادهای مدنی و گروه‌های مدافع قربانیان جنگ، همچنان باقی ماند.      اذعان به دردها و رنج‌های قربانیان، احترام به شأن و حیثیت انسانی قربانیان است، که دراین راستا، عذرخواهی و ابراز ندامت جوانب ذیدخل در جنگ، نخستین قدم به سوی شکل‌گیری یک گفتمان ملی پیرامون گذشتۀ دردناک است، تا در روشنی حقایق و با حس همدردی و آینده‌نگری، راه‌های تصفیۀ حساب با گذشته، مهیا شود.      شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان، که متشکل از ۱۲۴ نهاد مدنی است، از نفس اقدام جنرال عبدالرشید دوستم، رهبر جنبش ملی ـ اسلامی افغانستان، مبنی بر عذرخواهی از قربانیان و فراخوان شان از سایر چهره‌های ذیدخل، به عنوان بخشی از اصول بنیادین عدالت انتقالی، استقبال می‌کند و آن‌را یک گام مؤثر برای آغاز یک گفتمان ملی پیرامون گذشتۀ دردناک و نقض حقوق بشر در افغانستان می‌داند و نکات آتی را در ارتباط به این رویداد مطرح می‌سازد:      ۱- شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر، اذعان به درد و رنج…

ادامه خواندناعلامیۀ شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان پیرامون عذرخواهی جنرال عبدالرشید دوستم از قربانیان جنگ‌ها و مردم افغانستان

حقِ ناحق بودن؟؟؟؟؟؟

(حقِ ناحق بودن تنها در گسترۀ اندیشه طرح شدنی است.) نویسنده: محمد فهیم نعیمی آیا ممکن است، انسانها همه یکسان بیاندیشند و در موارد مختلف به نتایج واحد برسند؟ چه چیزی سبب می شود تا انسانها تجربه های متفاوتی از زندگی و ماحول خود داشته باشند و در نتیجۀ آن به یافته ها و باورهای متفاوتی دست بیابند و راههای متعددی را دنبال کنند؟ آیا یک فرد "مجبور" و "مکلف" است، تا در اندیشه ها و باورهایش برحق باشد؟ آیا انسانی وجود خواهد داشت، که بر ناحق بودن اندیشه اش آگاه باشد، اما بدون توجیه، بر آن تأکید ورزد؟ آیا توجیه کردن اندیشه ها زمینه یی برای پیروی از آنها، ولو اگر ناحق نیز پنداشته شوند، نیست؟ آیا برحق بودن یک اندیشه تنها در گرو دلیل منطقی است، یا اینکه تجربۀ اندیشه در عمل، محکِ برحق بودن و یا ناحق بودن آن است؟ آیا یک انسان می تواند از حق ناحق بودن خویش در امر اندیشه، حد اقل تا زمانی که باطل بودن اندیشه اش در عمل ثابت گردد، برخودار باشد؟ "حق ناحق بودن"، مانند سایر مفاهیم دنیای مدرن، در افغانستان تا حال جای مناسبی در اندیشه ها و اذهان برای خود دست و پا نکرده است. در میان مفاهیم با هم مرتبط همچو "مدارا"، "کثرت گرایی"، "آزادی بیان" و "حق ناحق بودن"، آنچه بیشتر مهجور باقی مانده، حق ناحق بودن است. در این مورد نخست آنچه مهم است، این است، که حق ناحق بودن تنها در گسترۀ اندیشه طرح شدنی است؛ نه در عرصۀ عمل. یک فرد می تواند برای بیان و توسعۀ اندیشه هایش، از حق ناحق بودن در جامعه استفاده نماید. این بدین معناست، که من به عنوان یک فرد، به عنوان یک انسان و به حیث عضو جامعه یی که اساس آن بر قرارداد اجتماعی فرض شده است، اندیشه های خود را، ولو ناحق،…

ادامه خواندنحقِ ناحق بودن؟؟؟؟؟؟

نگاهی به ایدئولوژی تمامیت خواه طالبان

نوشتۀ موجود، متن سخنرانی داکتر داؤود مرادیان، رییس مرکز مطالعات ستراتیژیک وزارت امور خارجه، در میزگرد کارشناسانۀ «بررسی بسترهای اجتماعی، دینی، و منطقه یی طالبان» میباشد، که در تأریخ ۲۲ ثور ۱۳۸۸، در وزارت امور خارجه برگزار گردیده بود. نگاهی به ایدئولوژی تمامیت خواه طالبان یکی از مهمترین مسایل مربوط به مطالعۀ منازعه و شاید مهمترین آن، شناخت دقیق از مشکل، تهدید و یا دشمن میباشد. به قول «سان زو»، ستراتیژیست معروف چینایی: «اگر دشمن خود را بشناسید، خود را شناخته اید». به نظر «سان زو»، نتیجۀ این شناخت، برنده شدن در هرنوع نبرد و جنگی میباشد. یکی از مهمترین دلایل و عوامل ناامنی موجود در افغانستان، عدم شناخت دقیق و یا اجماع ملی و بین المللی در مورد منابع و عوامل اصلی ناامنی میباشد. به عبارت واضحتر، مشکل ما، عدم وجود یک تعریف قابل قبول از دوست و دشمن می باشد. نتیجۀ این آنارشی فکری را می توان در اتخاذ سیاستهای عملی متضاد، مشاهده نمود. از مجموعه مشکلات متعدد امنیتی، که افغانستان با آن رو در رو است، اصلی ترین آن مشکل و مسألۀ تروریسم میباشد. برای درک بهتر و ساده نمودن پدیدۀ پیچیده و متنوع تروریسم در منطقۀ ما، میتوان از وجود یک مثلث سه ضلعی تروریسم نام گرفت، که سه ضلع آن عبارتند از: آی اس آی پاکستان – القاعده – طالبان. بدون شک، سه ضلع این مثلث، دارای تفاوتهایی می باشند؛ امّا همزمان، اشتراکات زیاد منافع و ارزشها، بین این سه ضلع وجود دارد. از آنجا که تمرکز اصلی این نوشته طالبان می باشد، از چگونگی روابط متقابل بین این سه ضلع چشم پوشی میگردد. پدیدۀ طالبان را می توان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد: ۱- نگاه تأریخی به عوامل و چگونگی ظهور و رشد طالبان؛ ۲ ـ نگاه تحلیلی بر مؤلفه های اصلی جریان طالبان. با توجه به وجود اطلاعات نسبتاً…

ادامه خواندننگاهی به ایدئولوژی تمامیت خواه طالبان

افشا و انتشار لیست نزدیک به ۵۰۰۰ قربانی سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ سازمان «اگسا»؛

      تکانۀ شدید بیداری     افغانستان سرزمین خون و فاجعه است. برهه‌های مختلف تاریخ این کشور، شاهد جنایات هولناک ضد‌بشری بوده است. این کشور در تاریخ سی و چند سال اخیر خود، از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ تا دوران حکومت طالبان و حتا تاکنون، جنایات ضدبشری، قتل عام‌ها و ویرانی‌های متعددی را پشت سرگذاشته است، که در اثر آن‌ها، صدها هزار انسان این سرزمین کشته شده‌اند و بسیاری از آن‌ها، در زیر آوارهای ستم و جنایت سازمان‌یافته، به فراموشی سپرده شده اند.     انتشار لیست نزدیک به ۵۰۰۰ قربانی قتل‌های سازمان‌یافته در سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ خورشیدی، در زمان حکومت نورمحمد تره‌کی و حفیظ الله امین، که اخیراً به نشر سپرده شده است، گوشه‌یی از این جنایات ضد‌بشری را افشا نمود. در این لیست، نام‌های قربانیانی درج شده است، که به اتهام‌های مختلف، توسط «اگسا»، سازمان استخباراتی آن زمان، به قتل رسیده‌اند.      این قربانیان، از لحاظ محل سکونت شان، بسیاری از مناطق افغانستان را پوشش می‌دهد. از این‌رو، انتشار این لیست، بعد از حدود ۳۵ سال، تمامی مناطق افغانستان را در سوگ این فاجعه نشاند. در این سال‌های طولانی، هیچ اثری از سرنوشت آن‌ها در دست نبود و هرچند اکنون می‌دانیم که چنگال جنایت در همان روزها و ماه‌های نخستین، جان‌های آنان را گرفته بود، ولی بسیاری از خانواده‌های این قربانیان، تا هنوز نتوانسته بودند مرگ آنان را بپذیرند و امید زنده بودن عزیزان شان را در دل نگهداشته بودند؛ هرچند این امیدواری آن قدر تابنده‌گی نداشت که به آنان جرأت دهد از این رنج طولانی انتظار سخن بگویند و دل را به امید بازگشت آنان خوش سازد. سال‌های طولانی جنایت و نامردمی، فرصت آن را از این خانواده‌های چشم انتظار گرفته بود که از این امید بی‌پشتوانه، دم بزنند. از این‌رو، هزاران خانواده، نام و خاطرۀ عزیزان شان را توأم با این امید لرزان، در کنج…

ادامه خواندنافشا و انتشار لیست نزدیک به ۵۰۰۰ قربانی سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ سازمان «اگسا»؛

جنسیت چیست؟ و برابری جنسیتی به چه معناست؟

نویسنده: ویرا نابرابریهای گوناگون، از جمله نابرابری میان زنان و مردان در عرصه های سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دین و در کل، اجتماع، از جمله مشخصات جوامع سنتی به شمار می رود. این نابرابریها در جوامع سنتی تا حدی جا می افتند و با گوشت و خون فرهنگ سنتی خلط می شوند. ایجاد برابری و یا تلاش برای آن در همچو جوامع غیرطبیعی به شمار می رود. یکی از علتهای پیشرفت کشورهای مدرن و یا در حال گذار به مدرنیته، این بوده، که نیمۀ دیگرِ جامعه (زنان) را وارد مناسبات قدرت، در همه شکلهای آن، نموده اند. در جوامع مدرن، دخیل ساختن زنان در تمام جوانب زندگی اجتماعی، کار را تا طرح پایان جنسیت کشانده است . پایان جنسیت، بدین معناست که زنان و مردان، بدون توجه به باورها، ذهنیتها و سیستمهایی که کارکردهای خاصی را برای آنها در جامعه ترسیم می کند؛ از تمام مزایا و امتیازات زندگی عادلانه و مساویانه بهرمند شده می توانند . این که دیگر زنان نباید از جانب خانواده و یا اجتماع، به عنوان موجودات مجزا و متفاوت از مردان، دانسته شوند و نباید بر مبنای چنین دیدی، قایل به وظایف و کارکردهای خاصی برای زنان در جامعه شد. همچنین نباید مردان، برتر از زنان دانسته شوند؛ بلکه مرد و زن، به عنوان انسان، حق شامل شدن مساویانه به تمام مناسبات اجتماعی را داشته باشند و از حقوق و امتیازات شهروندی یکسان برخوردار شوند. زنان، در کنار برخوردار ی از فرصتها، در برابر مقدار کاری که انجام می دهند باید مزد مساوی با مردان دریافت نمایند. جنسیت، متفاوت از «جنس» است. جنس، مبنای فزیولوژیک دارد؛ در حالی که جنسیت، مبنای فرهنگی دارد. جنس قابل تغییر نیست؛ مگر توسط عمل جراحی. در حالی که جنسیت، به باورها، ذهنیتها و سیستمهایی بر می گردد، که در جو خاص فرهنگی و اجتماعی، جا افتاده است و…

ادامه خواندنجنسیت چیست؟ و برابری جنسیتی به چه معناست؟

انتخابات و انتظارات مردم

گفتگویی با محمد محسن ضیا ایوبی، مسؤول برنامه های مؤسسۀ خدماتی و فرهنگی طلوع و بنیاد اجتماعی برای توسعۀ روستاهای دور دست و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان میدانیم که انتخابات مبتنی بر این پیش فرض است که حکومت مشروعیت خود را از مردم میگیرد. به نظر شما انتخابات افغانستان با چه مشکلاتی مواجه است و مشروعیت حکومت منتخب را چگونه بررسی میکنید؟ افغانستان کشوری است که سه دهه جنگ را پشت سر گذاشته و هنوز هم گرفتار مشکلات امنیتی گسترده است. همانگونه که شما گفتید، مشروعیت حکومتها ناشی از رأی مردم است و این مشروعیت زمانی وجود خواهد داشت که رأی مردم تبلور ارادۀ آزاد مردم باشد. به نظر من انتخابات در صورتی میتواند نقش مؤثر داشته باشد که در یک فضای امن برگزار شود و مردم بتوانند آزادانه از اراده و تصمیم خود برای انتخاب رییس جمهور و یا نمایندگان خود استفاده کنند. این زمانی ممکن است که امنیت سراسری در افغانستان وجود داشته باشد؛ زیرا وقتی امنیت نباشد تمام مردم نمیتوانند آزادانه در انتخابات شرکت کنند و بدون هیچ گونه فشار و ترس و محدودیتی رأی خود را در صندوقها بریزند. بنابراین انتخابات افغانستان با مشکلات امنیتی فراوانی دچار است و روشن است که ارادۀ آزاد مردم ممکن است تحت تأثیر این مشکلات امنیتی محدود شود و آنها نتوانند مطابق میل خود در انتخابات سهم بگیرند و رأی بدهند. نکتۀ مهم دیگر، عدم آگاهی کافی از انتخابات و اهمیت رأی است. مردم افغانستان تازه فرصت رأی دادن و انتخاب کردن رییس جمهور و نمایندگان خود را یافته است. به صورت طبیعی، ابتدایی بودن تجربۀ انتخابات، خود باعث کمبود آگاهی از آن است. از سوی دیگر، کمیسیون انتخابات و نیز نهادهای مدنی در زمینۀ آگاهی عامه از انتخابات، در قریه ها و مناطق دور دست توجه کافی مبذول نکرده اند. وقتی آگاهی عامه…

ادامه خواندنانتخابات و انتظارات مردم