ایجادِ زمینه و پرورشِ ظرفیت برای ترقی
نویسنده: داؤود شمس ترقی حرکتیست، خواه آگاهانه و خواه ناخودآگاه، به سوی هدف. معنای این واژه، دربرگیرندۀ انکشافِ فرد، به گونۀ خاص و جامعه به گونۀ کُل، به سویی است که برتر از پیش توجیه شده بتواند. پس، اگر منظور از پیشرفت، دنبال کردنِ مرامِ معیّن باشد، برای رسیدن به آن باید پرسشهای مهمی را موردِ بحث قرار داد: برای نهادنِ گامِ فراتر، چی را و چگونه باید هدف تعیین کرد؟ اقتصادِ بهتر، اجتماعِ مصونتر، فرهنگِ غنی تر و یا ترکیبی از همۀ اینها را؟ چی مسیری را باید طی کرد و چی سرعتی را باید اختیار کرد، تا این حرکت به رکود و شکست مواجه نگردد؟ حال اگر تشخیص و تعریفِ هدفِ پیشرفت را دولت، به تنهایی، به دوش گیرد، امکانِ مطابقتِ آن با خواستها و ظرفیتهای جامعه ضعیف به نظر می رسد. با توجیه و تخمینِ توقع و تواناییِ مردم، تحلیل، زاده یی از تصور است و تعیینِ هدف بر اساسِ حدس، بر امکانِ کج گذاشتنِ «خشتِ اول» خواهد افزود. پس، چگونه می توان این خشت را از نخست راست و به جا نهاد؟ مقصود از پیشرفت، بلند بردنِ معیارِ زندگیِ شهروند است و طرحِ این پرسشها برای دریافتِ پاسخهایی است، که برای سفر به سوی ترقی، حکمِ نقشه یی را دارد، که ما را رهنما می گردد. نخست، بهتر آن است، که به مردم، برابر با اساساتِ نظامِ مردمی، در تعیینِ هدف، حقِ اشتراک داده شود. در این صورت، پیشرفت، جوابگوی نیازهای اجتماعی خواهد بود. در ضمن، باید پیش از تطبیقِ برنامه های ترقی ساز، زمینه های عملی ساختنِ این برنامه ها مساعد گردد. یقیناً، این زمینه سازی، باعثِ بقا، رشدِ سالم و بالاخره باروریِ تخمِ ترقی خواهد شد. چنین شرایط را می توان با رسیدگی به ضروریاتِ اولیۀ مادی و معنویِ فرد و دفاع از حقوقِ انسانیِ او آماده ساخت. این امر، برای شهروند،…