ضرورت شفافیت در انتخابات

گفتگو با وزیر احمد خرمی، مسؤول ارتباطات داخلی شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد چنان که میدانیم، انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، تقریباً بعد از دو ماه بلاتکلیفی، قرار شد که به دور دوم کشانده شود. با توجه به غوغای تقلب و تخلف در این انتخابات، دوست داریم در مورد ضرورت شفافیت در انتخابات بشنویم. باید بگویم که شفافیت در انتخابات یک اصل است و تأمین آن جزئی از حقوق مردم به شمار میرود؛ یعنی مردم در کنار این که حق دارند در انتخابات شرکت کنند و به فرد دلخواه خود رأی بدهند، حق دارند که از شفافیت پروسه و نتیجۀ رأی خود آگاه شوند. این در صورتی ممکن است که با رأی آنها برخورد صادقانه شود و تمامی پروسه های انتخابات عادلانه و شفاف بررسی شود. از لحاظ منطقی نیز میتوان اثبات کرد که رعایت شفافیت در انتخابات، یک اصل است و قدرت سیاسی، از خواست و ارادۀ مردم نشأت میگیرد؛ یعنی اریکه داران قدرت باید با رأی و نظر مردم انتخاب شوند. وقتی مردم به کسی رأی میدهند که رهبری کنندۀ قدرت باشد، باید بدانند که نتیجۀ رأی آنها چه بوده است. با توجه به این نکته، مبرهن است که وقتی کسانی با نتیجۀ انتخابات، شفاف و صادقانه برخورد نمیکنند و نمیخواهند مردم از نتیجۀ رأی خود خبر شوند، حتماً ارادۀ سوئی در کار است و میخواهند به رأی مردم دستبرد بزنند. اگر این ارادۀ سوء مطرح نباشد، چه دلیلی میتوان یافت که عدم شفافیت، یا حتا دو ماه تأخیر را در اعلان نتیجۀ انتخابات توجیه کند؟ علاوه بر این، تقلب و تخلفی که در انتخابات اخیر رخ داد، مفهوم بی حرمتی نسبت به مردم را نیز در خود داشت و اعتماد آنها را خدشه دار ساخت. احیاناً اگر حکومتی هم با این همه تقلب به وجود می آمد، اتوریتۀ لازم را برای…

ادامه خواندنضرورت شفافیت در انتخابات

جامعۀ مدنی، پیش زمینۀ مهمی برای دموکراسی

اقتباس از سایت بی بی سی نقش جامعۀ مدنی در انتخابات جامعۀ مدنی، پیش زمینۀ مهمی برای دموکراسی بخش سوم ملک ستیز، پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر در بخشهای نخست و دوم این نوشته بر نقشها و اهمیت جامعۀ مدنی در فعال سازی نقش شهروندان برای تشکیل نظام بحث گردید. قسمت نهایی این نوشته بر نقش جامعۀ مدنی به عنوان پیش زمینۀ دموکراسی اجتماعی می پردازد. مشروعیت نظام، بزرگترین دستاورد دموکراسی ایجاد دموکراسی، که به معنای مشارکت گستردۀ شهروندان در تشکیل نظام سیاسی میباشد، توسط انتخابات، به عنوان نخستین گام شکل میگیرد. دموکراسی، برای نخستین بار، توسط یونانیها مطرح گردید، که به معنای مردم سالاری یا حکومت مردم توسط مردم، برای مردم، تعبیر و تفسیر میگردد. تأریخ نضجگیری نظامها شاهد انواع مختلفی از مردم سالاری بوده است. نخستین شکل دموکراسی، دموکراسی مشارکتی نامیده میشد، که توسط یونانیها مورد استفاده قرار گرفت و به دوران پیش از میلاد مسیح، برمیگردد. درین نوع دموکراسی، هر عضو جامعه، که شهروند نامیده میشد، برای گرفتن تصمیمهای مهم، گردهمایی میکردند. با ایجاد ساختارهای معاصر نظامها و شکلگیری هنجارهای حقوقی برای حقوق سیاسی شهروندان، این نوع دموکراسی، شکلش را در جهان امروز تغییر داد. نوع دیگر دموکراسی، به نام دموکراسی یا مردم سالاری نمایندگی، شهرت دارد. دموکراسی نمایندگی، به معنای مشارکت شهروندان در نظام، توسط راه اندازی انتخابات است. در همچو نظامها، که محصول انقلابهای اجتماعی و اقتصادی در اروپا است، شهروندان، با استفاده از حقوق سیاسی شان، نماینده و یا رهبری نظام خویش را از طریق انتخابات آزاد و عادلانه، برمیگزیند. مشخصۀ مهم این نوع نظامها، ایجاد دولت ملی، رعایت ارزشهای مدنی و سیاسی، تقویت حکومت قانون است. نوع دیگر و بسیار رایج دموکراسی، دموکراسی لیبرال، یا نمایندگی چندحزبی است. درین گونه نظامها، شهروندان، از میان احزاب سیاسی، حزبی را برمیگزیند، که خواستهای شان را در فرایند سیاسی برآورده…

ادامه خواندنجامعۀ مدنی، پیش زمینۀ مهمی برای دموکراسی

قانون چیست و حاکمیت قانون به چه معناست؟

نویسنده: ویرا قانون، از واژۀ یونانی «کنون» مشتق شده است و به مفهوم خط کش یا قاعده است؛ اما قانون به معنای عام، وجه تفکیک زندگی مدنی از زندگی غیرمدنی انسانها است. تمدن، در یک مفهوم، نتیجۀ پدید آمدن قانون در زندگی انسانها است. انسانها، تا زمانی که چیزی را به نام قاعده و قانون نمی شناختند، اثری از تمدن هم در میان شان وجود نداشت. بعد از ورود قانون و نظم در زندگی انسانی، انسان وارد مرحلۀ تمدن شد؛ یعنی انسان آغاز به متمدن شدن کرد. وقتی قانون، وجه تشخیص زندگی متمدن از غیرمتمدن هست، پس اهمیت قانون در زندگی انسان امروزی، که متمدن ترین انسان، در طول تأریخ انسانیت است، یک امر کاملاً واضح و بدیهی به شمار می رود. ارزشهای زندگی انسان، امروز بیشتر از هر وقت دیگر نیاز به قانون دارد. ارزش های امروزین همه مبتنی اند بر عدالت؛ و قانون بهترین نهادیست در زندگی انسانها که اگر به صورت درست اجرا شود، می تواند عدالت را به وجه احسن تأمین کرده و ضمانتی برای ارزشهای انسانی ایجاد کند. در این جا وقتی از قانون یاد آور می شویم منظور عرف، عادات یا در کل تعاملات اجتماعی و مقرارت مذهبی نیست، منظور ما مقرراتیست که توسط مردم و یا نمایندگان منتخب شان در چارچوب دولتهای مدرن و دموکراتیک وضع شده و قابل اجرا می باشند. قانون در معنای خاص «دستور کلی (و گاهی جزئی) که به وسیلۀ مرجع صالح انشا شده و به وسیلۀ مجالس قانونگذار تصویب و سپس به توشیح مرجع صلاحیتدار برسد.»* می باشد. تا زمانی که جاکمیت قانون در یک جامعه شکل نگیرد، وجود قانون مُدوّن و یا غیر مُدوّن در آن جامعه نمی تواند کارکرد مثبت داشته باشد. حاکمیت قانون را می توان چنین تعریف کرد: «وجود زمینه های ذهنی و عینی برای تطبیق قانون و برتری قانون نسبت به…

ادامه خواندنقانون چیست و حاکمیت قانون به چه معناست؟

زنان و نهادهای مدنی در افغانستان

گفتگو با خانم ثریا پرلیکا، رییس اتحادیۀ سراسری زنان افغانستان و عضو بورد شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد •  از حضور زنان در نهادهای مدنی افغانستان چی ارزیابی یی دارید؟ خوشبختانه، زنان، در دوران جدید حیات سیاسی کشور ما نقش برجسته تر از گذشته یافته اند. آنها در نهادها و سازمانهای مختلف اجتماعی حضور فعال داشته اند و تعدادی از آنان در موقفهای بسیار حساس و تعیین کننده یی نیز رسیده اند. علاوه برآن، تعداد قابل توجهی از نهادهای زنانه نیز در کشورما شکل گرفته اند، که فعالیتهای چشمگیری نیز داشته اند. این نهادها، زمینه را برای شماری از زنان، در عرصۀ فعالیتهای اجتماعی مساعد ساخته اند و در برخی از موارد توانسته اند کارهای مؤثری در سطح کشور انجام دهند. این نهادها، علاوه برآنکه نقش تأثیرگذار بر تصامیم دولت داشته اند، توانسته اند، برای بهبود وضعیت زنان در کشور، کارهای مؤثر انجام دهند. مثلاً: آنان توانسته اند در زمینۀ آموزشهای عمومی، آموزشهای مسلکی و مهارتهای فنی، کارهای خوبی را انجام دهند. علاوه بر اینها، نهادهای مدنی زنان، در احقاق حقوق بشری زنان نقش قابل ملاحظه یی داشته اند و برای دادخواهی از حقوق آنها فعالیت کرده اند. با این همه نمیتوان گفت که زنان از نقش شایسته و معادل با مردان برخوردار شده اند. هنوز تلاشهای زیادی ضرورت است که بتوان به این خواست دست یافت. آنچه که در بالا تذکر دادم، در مقایسه با گذشته بود؛ در غیر آن، دستاوردهای فعلی، به هیچ وجه کافی و کامل نیست. •  به نظر شما مهمترین عواملی که نقش زنان را در فعالیتهای اجتماعی محدود میسازد، چیست؟ عوامل زیادی نقش دارند؛ امّا مهمترین عاملی که فراراه زنان در عرصۀ فعالیتهای اجتماعی وجود دارد، سنتهای دست و پاگیری است که حتا مانع بیرون شدن زنان از خانه های شان میشود. این سنتها، متأسفانه بر برداشتهای دینی…

ادامه خواندنزنان و نهادهای مدنی در افغانستان

نقش نظارتی جامعۀ مدنی

اقتباس از سایت بی بی سی نقش جامعۀ مدنی در انتخابات نقش نظارتی جامعۀ مدنی بخش دوم ملک ستیز، پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر در بخش نخست این نبشته بر نقش رابطه ساز جامعۀ مدنی میان شهروند با دولت بحث گردید. جوهر اصلی بحث نخست را دریافت چیستی جامعۀ مدنی و تصورات گوناگون پیرامون نقش جامعۀ مدنی و نظام سیاسی، زمینه های تفاهم و همکاری میان هردو نهاد یعنی جامعۀ مدنی و دولت میساخت. در بخش دوم، نظری می افگنم بر نقش نظارتی جامعۀ مدنی بر عملکرد نظام. نقش نظارتی جامعۀ مدنی بر نظام، از جمع کارهای حساس و بحث برانگیز به حساب می آید؛ زیرا نظامها بر نقش نظارتی جامعۀ مدنی چندان خوشبین نیستند. در گام نخست ببینیم چرا نقش نظارتی جامعۀ مدنی در ایجاد جامعۀ دموکراتیک مهم است؟ هدف از نقش نظارتی جامعۀ مدنی چیست؟ یکی از اهداف مهم نقش نظارتی جامعۀ مدنی، ایجاد حسابدهی در نظام سیاسی است. حسابدهی نظام از عملکرد خویش برای شهروندان، جوهر ارزشمند جامعۀ مدنی در زیر چتر حاکمیت قانون را میسازد. نظارت از عملکرد نظام، پیش زمینه های حسابدهی را تشکیل میدهد و باعث شفافیت در میکانیسمها و ساختارهای نظام سیاسی میگردد. یعنی نظام سیاسی، نهادهای اجتماعی را به نام همکاران و ناظرین برنامه های خویش دانسته و در گفتگوی سازنده با آنها به اجرای برنامه های خویش میپردازد. حسابدهی و شفافیت باعث ایجاد «ادارۀ سالم یا خوب» ( Good government ) میگردد. ادارۀ خوب چیست؟ اتحادیۀ اروپایی، تعریف جالبی از ادارۀ خوب ارایه کرده است. ادارۀ خوب نظامی را گویند که بر جوهر ارزشهای دموکراسی، شفافیت، حسابدهی، حاکمیت قانون و حقوق بشر متکی بوده و نقش جامعۀ مدنی در تأمین دیالوگ سازنده میان شهروندان و نظام در آن فعال باشد. یکی از ویژگیهای مهم ادارۀ خوب را حکومت کارایی میسازد که مشروعیت حقوقی و ارزشی…

ادامه خواندننقش نظارتی جامعۀ مدنی

زبان و دموکراسی

نویسنده: کوهکن ابتدایی ترین عنصرِ دموکراسی فرد است و ابتدایی ترین زمینۀ فرهنگی دموکراسی، شخصیتِ افراد است. دموکراسی در روابط میانِِ افرادِ دموکرات تبلور می یابد و افراد، معمولاً، از طریقِ زبان با همدیگر ارتباط برقرار می کنند. پس زبانِ گفتگویی بسترِ ارتباطیی است، که دموکراسی در آن تبلور می یابد. رشدِ زبان در بسترِ گفتمانی، زبان را از ظرفیتِ لازم برای شکل دادنِ فرهنگِ دموکراتیک، برخوردار می سازد. فرهنگِ دموکراتیک در فضای آزاد و گفتگویی شکل می گیرد و زبان نقشِ اساسی را در این زمینه بازی می کند. رابطۀ تنگاتنگی میانِ زبان (به عنوانِ وسیلۀ افهام و تفهیم و برقراری ارتباط میانِ شهروندان) و دموکراسی وجود دارد. زبانِ گفتگویی توانِ ایجادِ فضای لازم برای دموکراسی را داراست. برای شکلگیری زبان گفتگویی، به آزادی بیان به عنوان اصل اساسی ضرورت است. تا زمانی که آزادی بیان وجود نداشته باشد، گفتگو وجود نخواهد داشت و در آن صورت، تبعاً، زبان حاوی ارزشهای دموکراتیک نخواهد بود، بل ارزشهای استبدادی را با خود حمل خواهد کرد؛ زیرا، در صورتِ نبودِ گفتگو، زبان، به عنوانِ وسیلۀ ارتباطِ یکجانبه، با ویژگی سلطه جویی و با پشتوانۀ قدرت، شکل خواهد گرفت. در رژیمهای استبدادی، معمولاً، زبان، مونولوگ (یکجانبه) اند؛ زیرا در نظامهای استبدادی، آن که قدرت دارد، می گوید و هیچ نیاز و علاقه یی به شنیدن ندارد. اتباعِ رژیمهای استبدادی، همیشه انتظارِ شنیدنِ خبرهای جدیدی را می کشند و همیشه منتظرند تا بدانند اقتدار، چه تصمیمِ جدیدی می گیرد. اتباع نمی توانند وارد گفتگوی مؤثر با اقتدار شوند. گفتگو و زبانِ گفتگویی در دموکراسیها، زمینه را برای به بحث کشیدنِ اقتدار، اندیشه ها و همۀ چیزهایی که ممکن است جامۀ تقدس بپوشند و برتر از نقد قرار بگیرند، مساعد می سازد. پس، زبان گفتگویی بستری برای نقد پدیده های اجتماعی است. نقد، با چهره های گوناگون، در بسترِ زبانِ گفتگویی ظاهر می…

ادامه خواندنزبان و دموکراسی

ادوارد سعید

گفت و شنودی با روشنفکر، متفکر، مبارز راه آزادی فلسطین، ادبیات شــناس وهنــرمند پرآوازۀ امــریکایی فلسطینی تبــار: ادوارد سعید مصاحبه از: دیوید بارسمین متـــرجــــم: غفــــارصــفا این ترجمه، در اواخر اکتوبر سال ۲۰۰۱ میلادی صورت گرفته. در آن زمان، استاد سعید حیات داشت و به گفتۀ بارسمین، با سرطان خون دست و پنجه نرم میکرد. او در بیست و پنجم سپتامبر سال ۲۰۰۳ میلادی، در نیویارک، چشم از جهان پوشید. پس از این مصاحبه نیز از او مصاحبه ها و مقالات زیادی انتشار یافت. متن حاضر مصاحبۀ دیوید بارسمین با ادوارد سعید است، که دربارۀ حادثۀ یازدهم سپتامبر صورت گرفته است. (م). ادوارد سعید ازهرنگاه شهروند شایسته و فرهیختۀ نیویارک است. عشق او به این شهر، کاملاً محسوس است. گفته است: " نیویارک درنوعی از کارهای نقد وترجمه که من کرده ام، نقش ارزنده یی داشته است" . سعید، نیروی پرتپش ومتنوع ِ شهررا بازتاب میدهد. افزون برعشق بزرگ نسبت به ادبیات وعلاقهء سیری ناپذیرش به سیاست، هواخواه دیرینهء اُپرا وموسیقی کلاسیک است. این نوازندهء چیره دستِ پیانو، دربِ منزلش درغربِ بالاشهر نیویارک را بروی تمام هنرپیشه ها، نویسنده گان وموسیقی دانان سراسر جهان گشوده است. اوازسال ۱۹۶۳ زمانیکه عهده دارمقامی درکلمبیا شد واکنون(۲۰۰۱- م ) که مقام استادی دانشگاه کلمبیا را احرازکرده، شهروند نیویارک است. سعید دراورشیلم تولد یافت، تحصیلات خود را درهمانجا ومصر به پایان رسانیده، دراوایل دههء پنجاه به ایالات متحدۀ آمریکا آمد و به دانشگاههای پرنستون وهاروارد روکرد. امروزه حرفهای زیادی پیرامون روشنفکران مردمی وجود دارد؛ بیشترینه دریک فضای داغ؛اما ادوارد سعید، واقعاً مطرح است. استعداد خلاق روشنفکرانه و قابلیت هایش آمیخته است باعشق ودرکِ مفهوم ِ بی عدالتی، ریاکاری، تناقضات، واهانت به آنچه به عنوان تفسیرسیاسی مطرح میگردد؛ بویژه هنگامیکه خاورمیانه مطرح باشد. بدون تردید اوازسرشناس ترین افرادی است درایالات متحده که میتواند دربارۀ فلسطین حرف بزند. نیروی خلاقیت و دامنهء علایق او خیره…

ادامه خواندنادوارد سعید

جامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروندان با دولت

اقتباس از سایت بی بی سی نقش جامعۀ مدنی در انتخابات جامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروندان با دولت بخش نخست ملک ستیز، پژوهشگر ارشد در مرکز مطالعات جهانی و حقوق بشر این نوشته که در سه بخش شکل گرفته است، نقش جامعۀ مدنی افغانستان را در تأمین دموکراسی، از طریق مشارکت سیاسی شهروندان، مورد مطالعه قرار میدهد. در بخش نخست بر شناسایی نقش جامعۀ مدنی تأکید میشود. بخش دوم مقاله، بر نقش نظارتی جامعۀ مدنی، به عنوان مؤلفۀ مهم در انتخابات، اختصاص داده شده است و بخش سوم و پایانی این نوشته، بر بایسته های جامعۀ مدنی به عنوان پیش زمینۀ مهم دموکراسی مکث خواهد کرد. جامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروند با دولت در افغانستان، گفتمان جامعۀ مدنی، پدیدۀ جدیدی به حساب می آید. پس از واژگون شدن رژیم طالبان و ایجاد زمینه های جدید برای دولت سازی بر مبنای ارزشهای حقوق بشر و دموکراسی، گفتمان جامعۀ مدنی نیز در این کشور شکل گرفت. نظام جدید، که در حمایت گستردۀ جامعۀ بین المللی تأسیس گردید، بستر مناسبی را برای ایجاد جامعۀ مدنی مساعد گردانید. در حاشیۀ کنفرانس بن، که لایحۀ سیاسی نطام جدید را تعیین نمود، کنفرانس جامعۀ مدنی دایر گردید و برای نخستین بار در تأریخ کشور بر نقش جامعۀ مدنی به عنوان مؤلفۀ مهم و ارزشمند اجتماعی صحه گذاشته شد. مهمترین پیش بستر ایجاد جامعۀ مدنی را ایجاد چهارچوبه های حقوقی درین زمینه میسازد. فصل دوم قانون اساسی افغانستان، نقش جامعۀ مدنی را به رسمیت میشناسد و قوانین تازه ایجاد فرعی نیز بر نقش جامعۀ مدنی در کشور ارجگذاری می نماید. جامعۀ بین المللی، به ویژه کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا، حمایت گستردۀ خویش را برای ترویج و تعمیم فرهنگ جامعۀ مدنی در افغانستان ارایه نموده است. هرچند حمایت جامعۀ جهانی از جامعۀ مدنی افغانستان، نسبت به کمکهای جامعۀ جهانی از حکومت درین کشور، بسیار…

ادامه خواندنجامعۀ مدنی، پل رابط میان شهروندان با دولت

کمیدی؛ پادزهر استبداد و مؤید دموکراسی

نویسنده: محمد فهیم نعیمی نقد و بررسی عقلانی اندیشه ها و امور و تقدس زدایی از آنها، از مشخصات دموکراسی اند. نقد در رژیمهای دموکراتیک به معنای تقدس زدایی نیز است. بناءً با استفاده از زمینه های گوناگون، در رژیمهای دموکراتیک، اندیشه ها و پدیده های اجتماعی به نقد و بررسی کشانیده می شوند و بدین ترتیب از آنها تقدس زدایی می شود. یکی از شیوه های نقادی در رژیمهای دموکراتیک، استفاده از کمیدی است. کمیدی در قالب نمایشنامه، طنز، فُکاهی، شعر و... نه تنها می تواند به نقد پدیده ها و اندیشه ها بپردازد، بل سبب تقدس زدایی از آنها شده و فضا را برای دموکراسی فراختر می سازد. تقدس زدایی از پدیده ها و اندیشه ها در نظامهای دموکراتیک سبب می شود تا هیچ امر و اندیشه یی مطلق پنداشته نشود و در نتیجه از جزم گرایی و استبداد جلوگیری شود. استبداد، همیشه و در همه جا، با چهرۀ خشن و عبوس ظاهر می شود. نقد، به عنوان وسیلۀ مؤثر در دست دگراندیشان، در نظامهای استبدادی، زمینه یی ندارد؛ زیرا در نظامهای استبدادی، به دگراندیشان اجازۀ ابراز وجود داده نمی شود. رژیمهای استبدادی، تقدس زدایی را به معنای ارزش زدایی می گیرند و با آن مخالفت جدی می نمایند. در رژیمهای استبدادی، معمولاً، ارزشهای قلابی و شکننده، از جانب قدرتمندان بر زندگی مردم حاکم می شوند؛ بناءً وقتی این ارزشها به نقد گرفته شوند و به تقدس زدایی از آنها پرداخته شود، اهمیت خود را در نزد مردم از دست می دهند، که در نتیجه، پایه های رژیم استبدادی متزلزل شده و امکان نابودی آن می رود. پس به صراحت می توان گفت، که کمیدی پادزهر رژیمهای استبدادی و مؤید رژیمهای دموکراتیک می باشد. در هر دموکراسیی به نقد اقتدار، نقد عاملان اقتدار و تقدس زدایی از فرهنگ و اندیشه های حاکم، نیاز وجود دارد. فضای…

ادامه خواندنکمیدی؛ پادزهر استبداد و مؤید دموکراسی

نقش رسانه‌ها در تقویت جامعۀ مدنی

گفتگو با عاشق الله یعقوب، سردبیر بخش پشتوی رادیو صبح بخیر افغانستان و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد •  شما نقش رسانه‌های همگانی را در رشد و نهادینه شدن جامعۀ مدنی، چگونه ارزیابی میکنید؟ سخن را از اینجا شروع میکنیم که جامعۀ مدنی مرحلۀ رشد یافته و توسعه یافتۀ جوامع بشری است. در جامعۀ مدنی، هر فرد یا هر گروه اجتماعی، از حقوق، آزادیها و امتیازات خود برخوردار است. جامعۀ مدنی، به این حقوق و آزادیها، احترام قایل است و ضمانت خلق میکند. لازمۀ تحقق حقوق و آزادیهای افراد و گروههای اجتماعی، آگاهی آنها از این حقوق و آزادیها است. آگاهی دادن به مردم، اولین کاری است که رسانه‌ها میتوانند انجام دهند. علاوه بر آن، رسانه ها، در بازتاب افکار عمومی، نقش بسیار برجسته و استثنایی انجام میدهند. میدانیم که در اندیشه های سیاسی جدید، خواست و ارادۀ مردم را منبع نخستین قدرت میشمارند. سیاستمداران، برای دست یافتن به قدرت، باید مطابق خواستهای مردم عمل کنند. در غیر آن فاقد مشروعیت شناخته میشوند. رسانه ها از یکسو میتوانند به سیاستمداران مردمی کمک کنند تا از افکار عمومی مردم خویش آگاهی یابند و از سوی دیگر، افکار عمومی را بسیج و تحریک میکنند تا نیروی فشاری بالای دولتمداران غیرمردمی و مستبد باشند و از تک تازی آنها جلوگیری کنند. جریان آگاهی و اطلاعات در جوامع مدنی و دموکراتیک، به عنوان یک اصل، مطرح است. مردم باید از تمام جریانات سیاسی و تصمیمات کلان حکومت شان مطلع باشند و آزادانه بتوانند در مورد آنها قضاوت کنند. رسانه ها، جریان اطلاعات و بازتاب قضاوت مردم را ممکن ساخته، تسریع مینمایند. از این رو میتوان گفت که رسانه ها و وسایل ارتباط همگانی، یکی از مهمترین ارکان جامعۀ دموکراتیک و مدنی است. جامعۀ دموکراتیک و مدنی، بدون امکان پخش و گسترش اطلاعات از تصامیم عمومی دولت، نمیتواند…

ادامه خواندننقش رسانه‌ها در تقویت جامعۀ مدنی