انتخابات و انتظارات مردم

گفتگویی با محمد محسن ضیا ایوبی، مسؤول برنامه های مؤسسۀ خدماتی و فرهنگی طلوع و بنیاد اجتماعی برای توسعۀ روستاهای دور دست و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان میدانیم که انتخابات مبتنی بر این پیش فرض است که حکومت مشروعیت خود را از مردم میگیرد. به نظر شما انتخابات افغانستان با چه مشکلاتی مواجه است و مشروعیت حکومت منتخب را چگونه بررسی میکنید؟ افغانستان کشوری است که سه دهه جنگ را پشت سر گذاشته و هنوز هم گرفتار مشکلات امنیتی گسترده است. همانگونه که شما گفتید، مشروعیت حکومتها ناشی از رأی مردم است و این مشروعیت زمانی وجود خواهد داشت که رأی مردم تبلور ارادۀ آزاد مردم باشد. به نظر من انتخابات در صورتی میتواند نقش مؤثر داشته باشد که در یک فضای امن برگزار شود و مردم بتوانند آزادانه از اراده و تصمیم خود برای انتخاب رییس جمهور و یا نمایندگان خود استفاده کنند. این زمانی ممکن است که امنیت سراسری در افغانستان وجود داشته باشد؛ زیرا وقتی امنیت نباشد تمام مردم نمیتوانند آزادانه در انتخابات شرکت کنند و بدون هیچ گونه فشار و ترس و محدودیتی رأی خود را در صندوقها بریزند. بنابراین انتخابات افغانستان با مشکلات امنیتی فراوانی دچار است و روشن است که ارادۀ آزاد مردم ممکن است تحت تأثیر این مشکلات امنیتی محدود شود و آنها نتوانند مطابق میل خود در انتخابات سهم بگیرند و رأی بدهند. نکتۀ مهم دیگر، عدم آگاهی کافی از انتخابات و اهمیت رأی است. مردم افغانستان تازه فرصت رأی دادن و انتخاب کردن رییس جمهور و نمایندگان خود را یافته است. به صورت طبیعی، ابتدایی بودن تجربۀ انتخابات، خود باعث کمبود آگاهی از آن است. از سوی دیگر، کمیسیون انتخابات و نیز نهادهای مدنی در زمینۀ آگاهی عامه از انتخابات، در قریه ها و مناطق دور دست توجه کافی مبذول نکرده اند. وقتی آگاهی عامه…

ادامه خواندنانتخابات و انتظارات مردم

دموکراسی، انتخابات و انسانی ساختنِ سیاست

محمد حسین سرامد به نظر می رسد که مسألۀ قدرتِ سیاسی و مباحثِ مرتبط با آن، محوری  ترین مسأله در سیاست به شمار می  رود. ما بدونِ آن که قصد داشته باشیم که به تمامِ مواردِ پُرشمارِ مربوط به قدرت بپردازیم، یاد آور می  شویم که در نظامِ دموکراسی، تمامِ این مباحث، بر محورِ اراده و منافعِ مردم می  چرخد؛ از این رو مسألۀ قدرتِ سیاسی و تمامیِ مباحثِ مرتبط با آن را همواره باید با تکیه بر اراده و رضایتِ مردم و برای رسیدن به خواستهای مردم، موردِ بررسی و ارزیابی قرار داد و اراده و منافعِ مردم را از این جهت، معیارِ ارزیابیِ قدرت به شمار آورد. این دیدگاه، اولاً قدرت را ناشی از ارادۀ مردم می  داند و ثانیاً، قدرت در صورتی مشروعیت دارد که برای تحققِ خواسته  ها و منافعِ مردم استفاده شود. بنابراین در نظامهای دموکراتیک، قدرتِ سیاسی، خاستگاه مردمی دارد؛ یعنی منشای اصلیِ قدرت را خواست و رضایتِ مردم تشکیل می  دهد. باید درنظر داشت که در اینجا، کلمۀ «مردم» بر مجموعِ افرادی اطلاق می  شود، که در یک جامعه عضویت دارند و به لحاظِ هویتِ اجتماعی و سیاسی، دارای اشتراکاتِ رسمی و موردِ توافقِ همگانی اند و هرگز نمی  توان آنها را از همدیگر تجزیه کرد و برای شان هویتِ فردیِ مستقل از همدیگر قایل شد. یعنی، ممکن است افرادِ بی  شماری در تشکیلِ مردم نقش داشته باشد، بدون آن که بتوان ادعا کرد که چه کسی مردم است و یا کسی و یا کسانی را به معنای دقیقِ کلمۀ مردم به شمار آورد. در عینِ حالی که ممکن است همۀ مردم همواره در عملکرد  هایی که به نامِ مردم اجرا و ثبت می  شود، نقش نداشته باشند. در اینجا به نظر می  رسد که مسأله به ناحق…

ادامه خواندندموکراسی، انتخابات و انسانی ساختنِ سیاست

آیا می توان آزادی بیان را تنها به مثابۀ روش پذیرفت؟

نویسنده: ویرا آزادی بیان یکی از پایه های دموکراسی و مهمترین ارزش دنیای مدرن است. آزادی بیان با آزادی اندیشه و آزادی مطبوعات دارای وجوه مشترک است؛ زیرا آزادی اندیشه و فکر، بدون آزادی بیان و آزادی بیان بدون آزادی مطبوعات بی معناست. پس آزادی اندیشه ، آزادی بیان و آزادی مطبوعات سه ضلع مثلثی اند، که تنها در فضای یک جامعۀ دموکراتیک می توانند ترسیم شود.در جوامع در حال گذار به مدرنیته، ارزشها و ساختارهای مدرن، در برابر ارزشها و ساختارهای سنتی قرار می گیرند. چالش ارزشهای سنتی با ارزشهای دنیای مدرن، گاهگاهی، به محدودیت و انکار ارزشهای مدرن می انجامد. آزادی بیان، به عنوان یکی از با اهمیت ترین ارزشهای دنیای مدرن، با چالشهای گوناگونی در جوامع در حال گذار، رو به رو می شود. مخالفین آزادی بیان، با عناوین مختلف و با ارایۀ دلایل گوناگون، کوشش می کنند تا آزادی بیان را نامطلوب جلوه دهند و از نهادینه شدن آن جلوگیری نمایند. جوامعی که هنوز در بستر سنت به سر می برند، بیشترین مخالفین آزادی بیان را در دامان خود پرورش می دهند؛ آنها آزادی بیان را، به عنوان ارزش، نمی پذیرند. آزادی بیان، تنها ارزش نیست؛ بلکه روش مناسبی برای جلوگیری از به میان آمدن فاصله میان مردم و حکومت و انهدام حکومت در نتیجۀ دوری آن از مردم، نیز است. ساختار دولت، خصوصاً با آغاز عصر جدید (از قرن ۱۸ میلادی به اینسو)، به گونه یی شکل گرفته است، که برای حفظ آن و برای برپایی حکومتها، حد اقل به یک مقدار آزادی در بیان نظریات، برای مردم نیاز است. یعنی شهروندان باید آزادی بیان را، حد اقل به عنوان روش نیکو، برای بیان نظریات شان، جهت اصلاح حکومت، داشته باشند. همیشه در میان مردم و در سطح حکومت، جریانی از اطلاعات وجود دارد. اطلاعاتی که میان مردم جریان دارد، باید به حکومت…

ادامه خواندنآیا می توان آزادی بیان را تنها به مثابۀ روش پذیرفت؟

حق دستـرسی به اطلاعـات وتأمین دموکراسی

گفتمان ویژه یی درباب حق دستـرسی به اطلاعـات وتأمین دموکراسی صباح حق دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان، یکی از پیش زمینه های مهمی برای نهادینه شدن دموکراسی درکشور است که تحقق این اصل، با رهایئ مطبوعات ازبند انفعال وانحصار و ارتقای کیفی رسانه ها ارتباط ارگانیک دارد. درپیوند با دو مؤلفۀ مرتبط به هم یعنی (حق دسترسی به اطلاعات) و(تأمین دموکراسی)، این عزیزان صاحبنظر را به میزبانی گفتمان فراخوانده ایم: ۱- عبدالحمید مبارز رئیس اتحادیۀ ملی ژورنالیستان. ۲- میرعبدالواحدهاشمی مسؤول مؤسسۀ فرهنگی"نی". ۳- صدیق الله توحیدی مسؤول دیده بان رسانه ها. ۴- مجیب خلوتگرمسؤول بخش رسانه ها در مؤسسۀ OSI. ۵- معاون سر محقق سید علیشاه روستایار عضو اکــــــــادمی علوم افغانستان. ۶- انجنیرغلام سخی ارزگانی مسؤول سایت"کاتب هزاره"، پژوهشگر ونویسنده. واینک پرسشها وپاسخها را به ترتیب سیماهای تصویری آنان باهم میخوانیم: شما نقش رسانه ها را در بازتاب حقایق واطلاع رسانی در شرایط کنونی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟ عبدالحمید مبارز: برخی از رسانه هاکه سعی دارند بیطرفی وغیر جانبداری خود را حفظ نمایند، میکوشند تا اطلاعات را بدست آورده به مردم برسانند. اینگونه رسانه ها تا اندازه یی مؤفق اند تا وجیبۀ خود را ادا نمایند؛ مگر بدون تردید به مشکلات وموانع روبرو شده وروبرو میشوند. میرعبدالواحد هاشمی: همانطوریکه رسانه ها را قوه چهارم و نظارت کننده بر سه قوه دیگر در حکومت های دمکراتیک شمرده اند تا از اعمال و رفتار این سه قوه دیده بانی نمایند در افغانستان هم میتواند چنین نقش را داشته باشند و تا حدی رسانه های افغانستان توانسته اند شهروندان را از وقایع و حوادث کشور در جریان بگذارند و این همه کار اطلاع رسانی دربسیاری از کشور ها مخصوصآ کشور های بحرانی و به طور مشخص افغانستان که مسؤولین حکومتی هیچ نوع عادتی ندارند تا اطلاعاتی را که حق شهروندان است در اخیتار رسانه ها قراربدهند؛ حتا بعض اوقات کار اطلاع…

ادامه خواندنحق دستـرسی به اطلاعـات وتأمین دموکراسی

کتاب نشر شده از سوی شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر در جمع بهترین نشرات پژوهشی کشور

نعیم نظری، هماهنگ کنندۀ اجرایی شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان وزارت امور خارجۀ افغانستان، از بهترین کتابهایی که از سوی نویسندگان و پژوهشگارن افغان، در زمینـه های سیاست خارجی و روابط بین المللی، تهیه گردیده و در فاصلۀ زمانی ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۷ خورشیدی، به نشر رسیده اند، استقبال نموده و به آثار برتر، جوایز و تقدیر نامه های ارزشمند اهدا نمود. وزارت امورخارجۀ افغانستان، برای اولین بار جشنوارۀ گزینش بهترین کتاب را در عرصۀ سیاست خارجی، روابط بین المللی، تأریخ معاصر افغانستان و حقوق و سیاست، زیر نام «جایزۀ عالی علامه محمود طرزی» راه اندازی نمود. در محفل با شــکوهی، که عــصر روز پنجشنبه ۱۳ مارچ ۲۰۰۹، در سالون کنفرانسهای وزارت امور خارجۀ افغانستان، به همین مناسبت راه اندازی گردیده بود، برخی از اعضای کابینه، تعدادی از اعضای شورای ملی، هیئتهای کورد دیپلوماتیک و نویسندگان و روشنفکران افغانستان حضور داشتند. در این محفل، دکتور رنگین دادفر سپنتا، وزیر امور خارجۀ کشور، در سخنرانی افتتاحیۀ خویش، گفت: «این جشنواره به نام دانشمند بزرگ، روزنامه نگار و پدر روشنگری معاصر افغانستان، علامه محمود طرزی، راه اندازی گردیده است. وزارت امور خارجۀ کشور افتخار دارد که میزبان چنین جشنوارۀ ارزشمندی است». برنامۀ گزینش بهترین آثار چاپ شده، از سوی مرکز مطالعات ستراتیژیک وزارت امور خارجه، راه اندازی گردیده بود و آثار، از سوی گروه داوران متشکل از کارشناسان امور ملی و بین المللی، مورد ارزیابی قرار گرفته بود. درین جشنواره ۱۲۵ عنوان کتاب، نامزد شده بودند، که ۸۱ عنوان آن، به مرحلۀ دوم راه یافتند. سپس هیئت داوران، از آن جمع، شش عنوان کتاب را به مرحلۀ بهترین آثار چاپ شده، معرفی نمودند. همچنان، هیئت داوران، یک عنوان کتاب را به عنوان کتاب برتر در زمینۀ حقوق بشر، معرفی کردند. دکتور داؤود مرادیان، رییس مرکز مطالعات ستراتیژیک وزارت امور خارجه، در مورد اهمیت این برنامه گفت: «این جشنواره دارای…

ادامه خواندنکتاب نشر شده از سوی شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر در جمع بهترین نشرات پژوهشی کشور

«اقتدار، ثروت، دانش» و «مطبوعات آزاد»

«اگر مخیر شوم که بین حکومتی بدون مطبوعات و مطبوعاتی بدون حکومت یکی را انتخاب کنم لحظه یی در گزینش دومی شک نمی کنم.» توماس جفرسون نویسنده: کوهکن اقتدار، ثروت و دانش، در جوامع انسانی، سه منبع اصلی قدرت اند. در مقاطع مختلف تأریخ بشریت، عدم توزیع عادلانۀ اقتدار، ثروت و دانش میان انسانها سبب بروز استعمار، بهره کشی و هزارگونه بی عدالتی دیگر گردیده است. مسیر تکامل ساختارها و ارزشهای اجتماعی، همیشه در جهت توزیع عادلانۀ این سه منبع قدرت بوده است. به میان آمدن ساختارهای دموکراتیک، قایل شدن نقش به تودۀ مردم، در ساماندهی به ساختارهای دموکراتیک، به میان آمدن جامعۀ مدنی، به میان آمدن اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و... همه و همه تلاشهایی به منظور زمینه سازی برای توزیع عادلانۀ اقتدار، ثروت و دانش میان انسانها بوده است. دانش، یکی از این سه منبع قدرت است. دانش در اینجا تنها «علم تجربی» نیست، بل به معنای معرفت و آگاهی عمومی است. دانش در اینجا، به معنای مجموع دانستنیهای انسانی، اعم از علوم تجربی، غیرتجربی و سایر دانستنیها می باشد. دانش، با این معنا، منبع قدرت انسانها است. با به دست آوردن چنین دانشی، انسان، توان چیره شدن بر سایر انسانها و طبیعت را حاصل می کند؛ می تواند به اجتماع انسانی سازمان خاص ببخشد و یا به عبارۀ دیگر اجتماع انسانی را مطابق سلیقه و ذوق خویش شکل دهد. همچنین می تواند طبیعت گنگ را به حرف زدن وادارد و با علم تجربی، رازهای پنهانی طبیعت را کشف کند. انسان، با دانش، تنها به کشف و شناسایی طبیعت اکتفا نمی کند، بل دست به تصرف در آن می زند و آن را به صورت دلخواه خویش سازمان می دهد. گویی انسانِ با دانش طبیعت را ناقص می یابد و با استفاده از دانش و آگاهی خویش، در پی اصلاح آن می باشد. تأریخ بشریت گواه…

ادامه خواندن«اقتدار، ثروت، دانش» و «مطبوعات آزاد»

انتخابات، حق سیاسی و نهادهای مدنی

گفتگو با احمد ضمیر جمال، رییس نهاد عیاران افغانستان در نظامهای دموکراتیک، انتخابات را به عنوان یک حق سیاسی برای ایجاد حکومت، یک اصل میدانند؛ لطفاً در مورد این حق توضیح دهید. حق سیاسی، یکی از حقوق بشری است. حقوق بشر، متعلق به تمام انسانهاست و هیچ تمایزی در رابطه با این حق، میان انسانها وجود ندارد. یعنی تمام شهروندان یک کشور، اعم از زن و مرد، پیر و جوان و مسلمان و غیرِمسلمان، باهم به طور مساوی از این حق برخوردارند و همگی به طور یکسان حق دارند که در انتخاب حکومت و زعیم سیاسی شان نقش بگیرند. طوری که شما گفتید، انتخابات یک حق سیاسی است و بنابراین همۀ شهروندانی که واجد شرایط رأیدهی باشند، میتوانند از این حق استفاده کنند و در انتخاب رییس جمهور آینده سهم بگیرند. این نکته را هم توضیح دهم که حق سیاسی عبارت از حقی است که یک شهروند در رابطه با قدرت سیاسی و دولت مربوطه در جامعه دارد. میدانیم که انتخابات، مهمترین جلوۀ حق سیاسی شهروندان یک کشور است؛ امّا حق سیاسی مردم در انتخابات خلاصه نمیشود، مردم، در مراحل پس از انتخابات دارای چه حقوق سیاسی هستند؟ حق انتخاب کردن، یکی از حقوق سیاسی شهروندان است. غیر از انتخاب کردن زمامداران سیاسی، حق نظارت بر اعمال و کارکردهای حکومت منتخب، حق دیگری است که بعد از آن که حکومت از طریق رأی مردم ایجاد شد، شهروندان باید از آن برخوردار شوند. قرار بر این است که حکومت باید خادم مردم باشد و برای رفاه و آسایش بیشتر مردم تلاش کند و مطابق خواست مردم عمل نماید. برای این که حکومت مطابق این قرار عمل کند باید شدیداً تحت نظارت مردم و نهادهای مردمی قرار داشته باشد. بخشی از این نظارت بر حکومت توسط نهادهای درون دولت انجام میشود. مثلاً: نمایندگان مردم در پارلمان و نیز قوۀ قضاییه،…

ادامه خواندنانتخابات، حق سیاسی و نهادهای مدنی

چشم اندازهای تازه؛ مدینۀ فاضله برای مردم

عالمی دیگر بباید ساخت وزنو آدمی «حافظ شیرازی» چشم اندازهای تازه؛ مدینۀ فاضله برای مردم دولت یار امیری قرنِ هجدهم، آدمِ نو درعالمِ نو کشف کرده بود. آدمِ آرمانیِ عالمِ کهن، قانع و افتاده و صبور و متحمل و فروتن« به کم و بیش از این جهان خرسند» بود. امّا آدمِ عالمِ نو، فزون جوی بود و برتری طلب و ناشکیبا و پُرجوش و پُر تلاش و بی آرام. روشنفکرِ دنیای کهن، چون حافظ «فراغتی و کتابی و گوشۀ چمنی» می جست؛ امّا روشنفکرِ دنیای نو، چه می خواست؟ زبانِ حالِ او این گفتۀ ولتر بود: «انسان، برای کار کردن آفریده شده است. او چون شعلۀ آتش است، که تمایل دارد هر لحظه بالاتر بکشد و فروزانتر گردد. آن سنگ است، که تمایل به فرو افتادن دارد. کار نکردن برای انسان در حکمِ نبودن است». جان لاک هم می گفت: تصرف و در دست گرفتنِ چیزی، به خودیِ خود، موجبِ تملک نمی شود. بلکه، مشروعیتِ تملک، ناشی از کاری است که آدمی انجام می دهد. آدمی، زمین را شخم می زند و می کارد و از آن بهره برمی دارد. ارادۀ الهی، برای حفظِ موجودیتِ آدمیزاد، در قانونِ کار متجلی گشته و آدمی با کار کردن، اطاعتِ خود را از ارادۀ خداوندی اظهار می دارد. افقهای نوینی در برابرِ چشمِ انسان گشوده شده بود و عالمِ نو نیازمندِ زبانِ نو بود. معانیِ تازه، واژگانِ تازه می طلبید. تعبیرهایی مانندِ «قراردادِ اجتماعی»، «کاپیتالیست»، «طبقۀ متوسط»، «ملت»، «خوش بینی»، «حقوقِ بشر»، «برابری»، «آزادی» و «عدالتِ انسانیِ فردی- اجتماعی»، در زبانِ قلم راه یافته بود، که پیشتر، یا اصلاً سابقه نداشت، یا در مفهومِ دیگر به کار می رفت. مثلاً: واژۀ «مردم» یا « people » در فرانسه، که به تودۀ مردم اطلاق می شد و یک بارِ معناییِ تحقیرآمیز داشت، آن بارِ معناییِ تحقیرآمیز را فرو گذاشت و معنای امروزینِ…

ادامه خواندنچشم اندازهای تازه؛ مدینۀ فاضله برای مردم

دموکراسی و دولت

نویسنده: ویرا مهمترین پرسشی که می توان دربارۀ دموکراسی و دولت مطرح کرد، اینست که دموکراسی با دولت (قدرت دولتی) چی می کند؟ یا بهتر بگوییم وقتی دولتی، دموکراسی را به عنوان رژیم خاص می پذیرد، چه پیچ و تابی در اندام دولت به وقوع می پیوندد، چی چیزهایی را از دست می دهد و چه چیزهایی را به دست می آورد؟ در جوامع انسانی، قدرت، همانند ثروت و دانش، به مرور زمان و تحت تأثیر عوامل مختلف، در درون نهادهای خاصی متراکم و متمرکز گردیده است، که در نهایت می توان بر آن اسم دولت (در مفهوم کلی) را نهاد. دولت، در واقع، نتیجۀ تراکم طولانی مدت قدرت، با اشکال گوناگون، در نهادها و سازمانهای ساخته شده در یک جامعه است. دولت، چیزی جز جمعی از مردم سازماندهی شده در نهادها و سازمانهای گسترده و با هم مرتبطی، که بیشترین قدرت، بیشترین ثروت و بیشترین دانش را در اختیار این نهادها قرار داده اند، نیست. دولت، با به دست آوردن قدرت، ثروت و دانش بیشتر، توانسته است بر سرنوشت مردم چیره شود و حاکمیت نهایی را در جامعه به دست گیرد. دولت را نمی توان پدیدۀ جدا از جوامع انسانی، یا تحمیل شده بر جوامع انسانی دانست. دولت نتیجۀ منطقی مناسبات انسانی است، که به مرور زمان، با تراکم بیشتر قدرت، دانش و ثروت، با توانایی فوق العاده پا به عرصۀ اجتماع گذاشته است. دولت، با به دست آوردن قدرت بیشتر، تبدیل به غولی شده است، که اگر به شیوۀ مناسبی سامان نیابد، حقوق و آزادیهای اکثریت انسانهایی را، که خود، مخلوق آنهاست، به صورت سیستماتیک، زیر پا خواهد گذاشت. ماکیاولی، دولت را، در چنین وضعیتی، لویاتان (تمساح) نامیده است. دموکراسی، به عنوان رژیم خاص، عبارت است از شیوۀ ویژۀ سازماندهی دولت، به منظور جلوگیری از آسیبهایی که قدرت متراکم و متمرکز، ممکن است به بار بیاورد.…

ادامه خواندندموکراسی و دولت

شوراهای ولایتی و چالشهای پیشرویش

در گفتگویی با احمد جاوید شکیب، مسؤول بنیاد صلح و عدالت و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان م. ح. خرسند پرسش: لطفاً در رابطه به اهمیت و نقش شوراهای ولایتی اندکی روشنی بیاندازید. پاسخ: در رابطه به اهمیت شوراها، با این مقدمه میخواهم آغاز نمایم: یکی از اصول پایه های دموکراسی را مشارکت شهروندان در حیات سیاسی کشور تشکیل میدهد. اگرچه مفهوم این مقوله، به یک کلیشه تبدیل شده، ولی بسیار با اهمیت میباشد. معنای مشارکت مردم در حیات سیاسی، به گونه های متفاوتی تعبیر و تفسیر گردیده است؛ ولی مفهوم بسیط و سادۀ آن، عبارت از تقسیم و گسترش قدرت بین شهروندان است، تا ادارۀ امور عمومی طوری صورت گیرد، که از یکسو کارایی و از سویی هم، در نهایت امر، رضایت شهروندان حاصل گردد. به عبارت کوتاه، در نظامهای دموکراتیک، قانونیت مهم است؛ ولی مشروعیت مهمتر از آن. نهادهایی مثل شوراهای ولایتی، مشروعیت نظامها را به وجود می آورند، تا «قدرت» را به «اقتدار» تبدیل نمایند؛ قدرت سیاسی را مهارکنند، تا از مسیر «خیر» به جادۀ «شر» منحرف نشود. مبنی برهمین دیدگاه است، که اشتراک در ادارۀ امور عمومی، یکی از حقوق سیاسی شهروندان محسوب میگردد و در قانون اساسی و اسناد بین المللی، بر آن تأکید صورت گرفته است. در افغانستان، مطابق قانون اساسی، اداره به دو بخش تقسیم میشود: ۱ ـ ادارۀ مرکزی: مجموع واحدهای اداری مرکزی است، که در رأس هریک آن، وزیر قرار دارد؛ ۲ ـ ادارۀ محلی: در رأس آن، والی قرار دارد. مطابق قانون اساسی، شوراهای ولایتی، در همکاری با ادارۀ محلی، جهت تأمین اهداف انکشافی دولت، مطابق قانون سهم گرفته، در مسایل ولایتی مشوره میدهد. یعنی از اجرای قوانین و برنامه های انکشافی ولایت، نظارت نموده، غرض بهبود امور ولایت و رفع مشکلات، مشوره دهی میکنند. پرسش: شوراهای ولایتی، چگونه تشکیل میشوند؟ پاسخ: پرسش خوبی را…

ادامه خواندنشوراهای ولایتی و چالشهای پیشرویش