سالروز حقوق بشر و عقب گردهای ما

حشمت الله رادفر دهم دسمبر برابر با بیست قوس امسال برابر است با شصتمین سالروز تصویب اعلامیه ی جهانی حقوق بشر. اعلامیه ی جهانی حقوق بشر یکی از معتبر ترین اسناد بین المللی است که در آن به رعایت بخش بزرگی از حقوق و ارزش های جهان شمول انسانی تاکید شده و بسیاری از کشور های عضو سازمان ملل متحد آن را امضا نموده اند. در این اعلامیه ی سی ماده یی که در دهم دسمبر سال ۱۹۴۸ میلادی به تصویب مجمع عمومی ملل متحد رسید، روی حقوق پایه یی انسانی بدون در نظر داشت رنگ، نژاد، زبان و اعتقادات دینی و مذهبی تاکید صورت گرفته است. اگرچه افغانستان از نخستین امضا کننده گان این اعلامیه دانسته می شود، اما گفته می شود که در شصت سال گذشته حکومت های موجود در افغانستان یا با این موضوع برخورد نمادین و سطحی سلیقه یی داشته و یا اصلاً توجهی به آن نداشته اند. مغایرت برخی از ماده های این اعلامیه با اعتقادات دینی مسلمانان از بزرگ ترین چالش ها فراراه تطبیق تعهدات کشور های اسلامی در قبال اعلامیه ی جهانی حقوق بشر دانسته شده و برخورد های متفاوت علمای مذهبی، جریان های سیاسی- مذهبی و حکومت های کشورهای اسلامی را در مورد این اعلامیه نیز سبب شده است. که صدور اعلامیه حقوق بشر اسلامی در سال ۱۹۹۰ میلادی در شهر قاهره پایتخت کشور مصر را در واقع می شود واکنش جریان های سیاسی- مذهبی مسلمان در برابر اعلامیه ی جهانی حقوق بشر دانست. بحث برانگیز ترین ماده های اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ماده های شانزدهم و هژدهم این اعلامیه اند که از سوی شماری از علمای مذهبی، مخالف اساسات دین اسلام دانسته می شوند. در ماده ی شانزدهم بالای حق ازدواج مردان و زنان بالغ بدون در نظر داشت، نژاد تابعیت یا دین تاکید شده، اما از آموزه…

ادامه خواندنسالروز حقوق بشر و عقب گردهای ما

دموکراسی و حقوق بشر

نویسنده: کوهکن رابطۀ دموکراسی با حقوق بشر همانند رابطۀ تن با روح آدمی است. دموکراسی تن است و حقوق بشر روح آن. دموکراسی نهاد مدرن است؛ ساختاریست برای تقسیم و مهار قدرت. حقوق بشر جمعی از ارزشهای انسانی در دنیای مدرن است، که در درون رژیمهای دموکراتیک جریان می یابد. دموکراسی شیوه یی است برای حکومت کردن و حقوق بشر ارزشیست برای زندگی کردن با شیوۀ دموکراتیک. حقوق بشر مانند روح در دموکراسی جریان می یابد و به آن زندگی می بخشد. دموکراسی بدون حقوق بشر تن بی روح است. حقوق بشر در زمینۀ دموکراتیک شکل می گیرد و به مرور زمان، زمینۀ خویش را نیز تقویه می نماید. اگر دموکراسی را به عنوان روش و حقوق بشر را به عنوان ارزش بپذیریم، تشبیه رابطۀ دموکراسی و حقوق بشر به رابطۀ تن و روح آدمی، بهترین تشبیه خواهد بود. با دانستن رابطۀ تن و روح آدمی، به ظرافتها و باریکیهای رابطۀ دموکراسی و حقوق بشر نیز، می توان بهتر پی برد. فلاسفۀ اسلامی به این باورند، که روح آدمی در بستر تن پرورده می شود. تن، زمینه و بستریست برای جاگرفتن و پرورده شدن روح. زمانی که نطفه بسته می شود و تن آدمی به صورت ابتدایی، در بطن مادر، شکل می گیرد، روح در آن جا می گیرد. در اینجا، روح همانند تن، در ابتدایی ترین مراحل قرار دارد. چنین نیست که روح قبل از ورود به تن به کمال رسیده باشد و یا مدارجی از کمال را طی کرده باشد. روح، همانند تن، کمال پذیر است و زمانی که طفل از مادر زاده می شود، روح وی مانند تنش، طفل است. روح در بستر تن و با سیر در جریان زندگی، با هم آهنگی کامل با تن، رشد می کند. قصۀ دموکراسی و حقوق بشر، عین قصۀ روح و تن آدمی است. دموکراسی تن است و…

ادامه خواندندموکراسی و حقوق بشر

انتخابات و حقوق سیاسی مردم

در گفتگو با ملکه قانع مسؤول مرکز آموزشی زنان و دختران بی بضاعت افغانستان و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان ـ ابتدا در مورد مرکز آموزشی زنان و دختران بی بضاعت افغانستان توضیح مختصری ارایه کنید. مرکز آموزشی زنان و دختران بی بضاعت افغانستان، در سال ۱۹۹۷، در شرایط بسیار سخت، به فعالیت آغاز کرد. فعالیتهای اولی این نهاد، بیشتر در زمینه های آموزشی بود؛ ولی امروز دامنۀ فعالیتهای ما وسیع تر شده و در عرصه هایی مثل حقوق بشر و مسایل مدنی نیز فعالیت می کنیم. تمرکز اصلی کار ما روی تحقق حقوق زنان و دختران است. ـ لطفاً در مورد اهمیت انتخابات در تحقق حقوق سیاسی مردم، توضیح دهید. انسانها دارای یک سلسله حقوقی می باشند، که از جمله می توان از حق سیاسی او یاد کرد. با کاربرد حقوق سیاسی، مردم می توانند در تعیین سرنوشت و حیات سیاسی خود مشارکت داشته باشند. تمام انسانهای واجد شرایط، به طور یکسان، از این حق برخوردارند. این حق به مردم فرصت می دهد که خود کاندید یکی از پُستهای انتخابی باشند و یا شخص دیگری را در آن پُست حمایت و انتخاب کنند. به هر اندازه یی که مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی شان گسترده تر باشد، به همان اندازه دموکراسی نیز عرض وجود می کند. بنابراین، انتخابات، زمینۀ سهیم ساختن مردم را در تعیین سرنوشت شان، مساعد می سازد. ـ تفاوت بین انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شورای ولایتی، که قرار است همزمان برگزار شود، چیست؟ این دو انتخابات با اهداف کاملاً جداگانه برگزار می شود؛ یکی برای تعیین رییس جمهور و دیگری به خاطر تعیین نمایندگان مردم در شورای ولایتی برگزار می شود. انتخابات ریاست جمهوری، در سطح کُل کشور است؛ ولی انتخابات شورای ولایتی، در سطح ولایات برگزار می شود. شورای ولایتی هر ولایت، برای بهبود امور و تأمین اهداف…

ادامه خواندنانتخابات و حقوق سیاسی مردم

یک سال بعد از حادثۀ بغلان

نسیمه ازکیا پانزدهمِ عقرب مصادف است با سالروزِ حادثۀ حملۀ انتحاری در ولایتِ بغلان، که در آن علاوه بر شش تن از اعضای پارلمانِ افغانستان، بیش از صد تنِ دیگر از مردمِ بیگناه، که اکثریتِ آن را شاگردان و معلمانِ مکتب تشکیل می داد، کشته و یا زخمی شدند. این حادثه زمانی به وقوع پیوست، که سید مصطفی کاظمی، رییسِ کمیسیونِ اقتصادیِ مجلسِ نمایندگان، برای ارزیابیِ کارهای فابریکۀ قندِ بغلان و شرکتِ سمنتِ غوری، به این ولایت سفر کرده بود و مقاماتِ محلیِ این ولایت، تعدادِ زیادی از متعلمینِ مکتب را برای پذیرایی از این هیئت به روی جاده آورده بودند. این انفجار بسیار قوی بود و به مشکل می شد اجسادِ قربانیان را شناسایی کرد. مادرِ یکی از این متعلمین می گوید جسدِ بدونِ سرِ پسرش را از روی لباسها و بوتهای پسرش شناخته است و دهها خانوادۀ دیگر نیز اجسادِ فرزندانِ شان را از لباسهای که قربانیان به تن داشتند، شناسایی می کردند و یا هم ساعتها به دنبالِ توته های اجسادِ فرزندانِ شان می گشتند. دولت، در واکنشِ سریعی به مردم قول داد، که به زودترین فرصت، عاملینِ این حادثه را دستگیر و مجازات می نماید و تعدادی از باشندگانِ این ولایت را که گفته می شود بعضی از آنها، به نحوی با گروههای مسلحِ سابق ارتباط داشتند، دستگیر کرد. در بینِ افرادِ دستگیر شده، یک پسرِ شانزده، که متعلمِ صنفِ نهمِ مکتب است، همراه با دو برادرِ دیگرش نیز دستگیر شده است و خانوادۀ این پسرِ شانزده ساله ادعا دارند، که مسؤولینِ دولتی، پسرِ شان را به گونۀ وحشیانه یی شکنجه کرده اند. این خانواده ادعا دارد که آثارِ شکنجه، به گونۀ واضح، در بدنِ پسرِ شان دیده می شود. خانواده های افرادِ دستگیر شده ادعا دارند، که این افراد بی گناه بوده و تا حال هیچ سند یا مدرکی، که مجرم بودنِ این…

ادامه خواندنیک سال بعد از حادثۀ بغلان

جامعۀ مدنی؛ بستری برای پلورالیسم

نویسنده: محمد فهیم نعیمی جامعۀ مدنی یکی از ساختارهای مدرن در دل دولتهای امروزیست، که با دموکراسی دارای رابطۀ انداموار می باشد. جامعۀ مدنی و دموکراسیهای امروزی مکمِل همدیگر اند؛ بسترهایی برای رویش و پویش ارزشهای مدرن اند. این دو ساختار، در واقع، برای تحقق ارزشهایی چون آزادی، برابری، تساهل، پلورالیسم و ... در جوامع مدرن به میان آمده اند. رابطۀ تنگاتنگی میان جامعۀ مدنی، به عنوان ساختار مدرن و پلورالیسم (کثرتگرایی)، به عنوان ارزش مدرن وجود دارد. جامعۀ مدنی، بستری مناسبی است برای شکلگیری پلورالیسم و پلورالیسم ارزشیست که با موجودیت نهادهای جامعۀ مدنی می تواند در جامعه گسترش یافته و حضور خود را حفظ نماید. جامعۀ مدنی از سازمانهای اجتماعی، اتحادیه های غیردولتی، احزاب سیاسیی بیرون از حکومت، باشگاههای ورزشی، بعضاً خانواده ها (که از توان تأثیرگذاردن بر سیاستهای حکومت برخوردار باشند) و تمام آن نهادهایی که از کارکرد جامعۀ مدنی (تأثیرگذاردن بر پالسیها و برنامه های حکومت، جهت اصلاح آن به نفع مردم) برخوردار باشند، تشکیل می گردد. جامعۀ مدنی تشکلهای خودگردان و خود انگیختۀ شهروندان است، که مناسبات «مدنی» را میان شهروندان، شهروندان و دولت شکل می دهد؛ مناسباتی که به اساس آن برای هر مشکلی راه حل «مدنی» (راه حل غیر خشونت آمیز و عادلانه از طریق بحث و گفتگو) جستجو می گردد. گروههای شهروندان با تیپها و گرایشهای خاص، به گونۀ مثال: حقوقدانان، جوانان، زنان و... در نهادهای مدنی گردهم می آیند و نهادهای ظاهراً متفاوتی را برای مقاصد همگون (دست یافتن به حقوق و آزادیهای شهروندی، تأثیر گذاردن بر حکومتها و...) تأسیس می کنند. بدین ترتیب، نهادهای جامعۀ مدنی، تمثیلی از پلورالیسم در جامعه است. چون جامعۀ مدنی تصویر واحد از گرایشات، خواسته ها و تلاشهای گروهها و دسته های متفاوت شهروندان است، زمینۀ عملی برای به نمایش درآمدن ارزش پلورالیسم است؛ زمینه یی است برای مطرح شدن خواسته ها، نظریات…

ادامه خواندنجامعۀ مدنی؛ بستری برای پلورالیسم

نقش نهادهای مدنی در نهادینه شدن ارزشهای مدنی

گفتگویی با فهیم صادق، رییس مؤسسۀ مشارکت ملی و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد •  نهادهای مدنی، در یک جامعه، چه نقشی می‌توانند در نهادینه شدن ارزش‌های مدنی از قبیل دموکراسی و حقوق بشر و امثال آن داشته باشند؟ ◙ همانگونه که گفته می‌شود، دموکراسی بدون جامعۀ مدنی نمی‌تواند به وجود بیاید، نهادهای جامعۀ مدنی در راستای توسعۀ مدنی و سیاسی و دموکراتیک شدن یک جامعه نقش بسیار مهم و اساسی دارند. همچنان در راستای انکشافِ آگاهیِ مدنی و سیاسی و ترویج ارزش‌های مدنی، نقش بسیار مهم و بارز دارند. در واقع، آنچه را که نهادهای مدنی انجام می‌دهند، کاری نیست که حکومت بتواند آن‌ را انجام دهد. چنانچه حکومت، چنین وظایفی را انجام دهد، این حکومت یک حکومت توتالیتر و استبدادی خواهد بود. ما، در جوامع کمونیستی و سوسیالیستی شاهد نهادها، سازمان‌ها و مؤسساتی هستیم که به اصطلاح، آن‌ها را نهادهای اجتماعی می‌گفتند؛ ولی در واقع پیرو سیاست‌های دولت بودند و یک جانبه، از سیاست‌های دولت دفاع می‌کردند. امروزه مفهوم جامعۀ مدنی، یک مفهوم جدا از دولت است. ما نمی‌توانیم نهادهای دولتی را شامل نهادهای مدنی بدانیم. نهادهای مدنی، همانگونه که از نام شان پیداست، در راستای انکشاف مدنی و سیاسی، نقش بسیار بارز دارند؛ هرچند متأسفانه نهادهای مدنی در افغانستان هنوز نتوانسته اند چنین نقشی را به شایسته گی بازی کنند. •  با توجه به اینکه در آستانۀ انتخابات قرار داریم و تقریباً اکثر مسایل معطوف به این مسأله مطرح می‌شود، ما هم به رسم معمول، بحث خود را به این اتفاقِ مهم پیوند می‌دهیم: به نظر شما نهادهای مدنی چه نقشی می‌توانند در سلامتی انتخابات داشته باشند؛ چه انتخابات ریاست جمهوری و چه انتخابات شوراهای ولایتی یا انتخابات پارلمانی که قرار است چند ماه بعد برگزار شود ؟ ◙ نقش نهادهای مدنی، درکلِ ِ پروسۀ سیاسی، نقش برجسته و مهم…

ادامه خواندننقش نهادهای مدنی در نهادینه شدن ارزشهای مدنی

دیپلوماسی ِ رسانه ­یی (نقشِ رسانه­ ها در سیاستِ خارجی)

عباس فراسو مقدمه: دولتها برای اعمالِ قدرت و تأمینِ منافعِ ملیِ خود، همواره از راهها و روشهای مختلف در روابطِ بین الملل کمک گرفته اند. از جملۀ این ابزارها، یکی هم «دیپلوماسی» است، که امروزه چنان با اهمیت و حیاتی شده است، که بسیاری از مسایلِ دیگر، به عنوانِ ابزار برای دیپلوماسیِ بهتر و قدرمندتر به کار می روند. یکی از این ابزارها، در کنارِ ابزارهای دیگر، «رسانه» است، که راه را برای پیروزیهای دیپلوماتیک، به منظورِ تأمینِ منافعِ ملی و تقویتِ سیاستِ خارجیِ یک کشور، بیشتر باز می کند. دیپلوماسی چیست؟ برای دانشواژۀ دیپلوماسی، تعارفِ مختلف مطرح بوده است؛ ولی تبارشناسیِ واژۀ دیپلوماسی ( Diplomacy ) برای فهمِ بیشتر از این اصطلاح، مهم و ارزنده است. چنانچه در تبار شناسیِ این واژه، چنین آمده است: «واژۀ دیپلوماسی، در اصل از فعلِ یونانیِ دیپلم ( Diploum ) گرفته شده است، که به معنای تا کردن می باشد. کلمه دیپلما، که از فعلِ مذکر مشتق گردیده، حاکی از نوشتۀ تا شده یا طومار مانندی است، که به هرکس که اعطاء می گردید، از امتیازاتِ خاصی برخوردار می شد. بعدها این کلمه به منشور یا سندی، که به فرستادگانِ دولتها داده می شد، اطلاق گردید. به تدریج با مبادلۀ افزونترِ این اسناد، لزومِ استخدامِ افرادِ مجربی، که به نگاهداری و تنظیم آنها بپردازند، بیشتر احساس شد و از آن پس، آنها را دیپلمات( Diplomat ) و حرفۀ آن ها را دیپلماسی نام نهادند.»[۱] تا هنوز ، تعریفهای زیاد، از دیپلوماسی، صورت گرفته است؛ ولی به گونۀ خلاصه و به خاطرِ یک تلقیِ مشخص از آن، می توان در اینجا به این تعریف بسنده کرد: دیپلوماسی، عبارت از راههای به کارگیریِ ابزارهای مختلفِ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تکنالوژیکی، در سیاستِ خارجی، برای تأمینِ منافعِ ملی و یا اداره و مدیریتِ روابطِ بین المللی در جهتِ تأمینِ منافع ملی است. [۲] رسانه…

ادامه خواندندیپلوماسی ِ رسانه ­یی (نقشِ رسانه­ ها در سیاستِ خارجی)

موانع شکلگیری جامعۀ مدنی در افغانستان (۲)

نویسنده: کوهکن همه می دانیم که افغانستان، دارای مشکلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. این مشکلات، بدون شک، موانعی بر سر راه تشکیل جامعۀ مدنی در کشور ایجاد می کنند؛ در این زمینه، یک سلسله موانع فرهنگی ـ ارزشی نیز موجود اند، که ایجاد و شکلگیری جامعۀ مدنی را به بن بست مواجه می سازد. مشکلات و موانع فرهنگی، که بیشتر جنبۀ ارزشی دارند، نسبت به موانع و مشکلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی بنیادی تر می باشند. زیرا وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان می تواند به سادگی متحول گردند؛ در حالی که برای تغییرات فرهنگی، نیاز به زمان و سرمایۀ بیشتر است. جامعۀ مدنی، از گذشته های دور تا عصر حاضر، تعاریف گوناگونی برداشته است. جامعۀ مدنی، به عنوان نیرویی که فاصله میان شهروندان و دولت را پُر می نماید، محصول دوران مدرن است. بعد از به میان آمدن دولتهای مدرن، فاصله میان دولت و شهروندان، توسط جامعۀ مدنی به خوبی پُر گردید. به همین دلیل جامعۀ مدنی را پُلی میان مردم (شهروندان) و دولت می دانند. در جوامع مدرن، جامعۀ مدنی، به عنوان ساختار عمده و اساسی در کنار دولت، کارکردهای ویژه یی را به عهده دارد. جامعۀ مدنی، ساختار مدرن است. طبعاً در درون این ساختار، ارزشهای مدرن جا دارد. یعنی جامعۀ مدنی، ساختاریست که با ارزشهای مدرن همخوانی تام دارد. جامعۀ مدنی و ارزشهای مدرن مکمل همدیگر اند. در جامعه یی که ارزشهای مدرن راه نیافته اند، جامعۀ مدنی، توان شکل گرفتن ندارد؛ زیرا ساختار جامعۀ مدنی، نیازمند حضور ارزشهای مدرن است. ارزشهای مدرن، برای ساختار جامعۀ مدنی، حیثیت روح را دارد، که بدون آن، ساختار جامعۀ مدنی فرو می ریزد. جامعۀ مدنی، با ارزشهای سنتی نمی سازد؛ زیرا این دو، مربوط به دو دوران متفاوت از هم اند. در جامعه یی که ارزشهای سنتی حاکم باشد، شکلگیری جامعۀ مدنی محال است. در جامعه…

ادامه خواندنموانع شکلگیری جامعۀ مدنی در افغانستان (۲)

اهمیّت انتخابات

در گفتگو با کریمه هدایت مسؤول ارتباطات و رسانه­ها در مؤسسۀ فرهنگی، آموزشی و اجتماعی زنان (AWRC) و عضو شبکۀ جامعۀ مدنی و حقوق بشر افغانستان حسین سرامد انتخابات چیست و اهمیت آن در کجاست؟ ـ مشارکت در انتخابات، به عنوان یکی از مهمترین حقوق سیاسی شهروندانِ یک جامعه در تمام کشورهای دموکراتیک و نظامهای مردمی دنیا پذیرفته شده است. این حق، در قانون اساسیِ افغانستان نیز، برای شهروندانِ این کشور، درنظر گرفته شده است. انتخابات به این معناست، که مردم برای تعیین رییس جمهور، نمایندگان شان در پارلمان و دیگر پستهای انتخابی، سهم می گیرند و در حقیقت تلاش می­کنند، رهبران و زمامداران سیاسی خود را تعیین کنند. این حق توسط «رأی» تبارز می­یابد. بنابراین هرکس می­تواند به کسی که مورد پسندش است و او را کاندید شایسته­تر می­داند، رأی دهد؛ تا او رهبری قدرت سیاسی را در جامعه به دوش بگیرد. از این جهت، اولین نتیجۀ انتخابات این است که قدرت سیاسی، مطابق خواست و رضایت اکثریت مردم رهبری و اعمال می­شود و در جهت منافع مردم مورد استفاده قرار می­گیرد. باید دانست که حق رأی دادن و انتخاب کردن برای تک تک افراد جامعه، اعم از زن و مرد، ثروتمند و فقیر، قدرتمند و افراد عادی، پیر و جوان، که مطابق قانون واجد شرایط رأی دهی هستند، مساوی است و هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد. به نظر شما در انتخابات پیش رو کدام چالشهای عمده، حق رأی دهی مردم را تهدید می­کند؟ ـ اولین چیزی که این حق مردم را تهدید می­کند ناامنی است. در شرایطی که امنیت مردم تأمین نباشد، مردم نمی­توانند از این حق خود به راحتی استفاده کنند و یا شاید نبود امنیت باعث شود که تعدادی از مردم از حق رأی دادن و انتخاب کردن زمامدار سیاسی خود محروم شوند. نبود امنیت بیشتر از همه زنان را از این حق…

ادامه خواندناهمیّت انتخابات

امنیت؛ ارزشِ دینی و حقوقِ بشری

صلاح الدین جامی شاید امروز پرداختن به مفهومِ امنیت در کشورِ ما، نسبت به هر زمانِ دیگر، از موضوعیت برتری برخوردار باشد؛ زیرا جدی ترین دغدغۀ هر افغانستانی رسیدن به مصداقهای این مهم است. اگر واقعبینانه بنگریم، شاید کمتر ملتی را بتوان به کم توقعیِ این ملتِ ستم کشیده یافت. هرچند کم توقعی همیشه نمی تواند صفتِ مثبت تلقی شود. چه، خداوند(ج) همۀ نعمات را برای بهره ورشدنِ بندگانش آفریده و ازنظرگاهی، توقعِ بیشتر، همانا افقِ دیدِ عالی تر است، که لازمه اش تلاش و پویایی برای رسیدن به اهدافِ والا می باشد. ولی اینجا صحبت از کم توقعی، به تعبیری، چشمداشتِ اندکی است که ملتِ افغانستان همیشه از دولتهای شان داشته اند و آن عبارت از تأمینِ حدِاقلِ امنیت از سوی دولت می باشد. امروز در ادبیاتِ دموکراسی، واژۀ شهروند، امتیازاتِ فوق العاده یی را برای افرادِ یک کشور، که از حاکمیتِ نظامِ دموکراسی برخوردار اند، بار آورده است؛ ولی همچنان که تذکر یافت «ماهنوز اندر خمِ یک کوچه ایم». امّا در رابطه با چیستیِ مفهومِ امنیت باید گفت امنیت عبارت است از: مصْونیت از تعرض و نداشتنِ ترس و هراس از مداخله، تصرف و تعرضِ بی جا بر حقوق و آزادیهای اشخاص. حقوق و آزادیهایی که از سوی شرع و قانون به رسمیت شناخته شده اند و نباید موردِ تعدی و تجاوزِ دیگران واقع شوند. این حقوق و آزادیها مربوط به جسم، مال، آبرو، حیثیت و شرافتِ انسان است و در واقع، به صورتِ فطری، از نهاد و سرشتِ بشر سرچشمه می گیرند. حالا اگر به مفهومِ امنیت از نظرگاه مباحثِ حقوقِ بشری بنگریم، به این نتیجه خواهیم رسید، که جانمایه و فصلِ مقومِ این مباحث را همین مفهومِ ارزشیِ امنیت به خود اختصاص می دهد و حقوقِ بشر، همانا نگریستن از زوایای گوناگون بر مفهومِ امنیت است؛ ولی به گونۀ خاص، آنچه را که مفادِ…

ادامه خواندنامنیت؛ ارزشِ دینی و حقوقِ بشری